دانلود و خرید کتاب دیوار چین و داستان‌های دیگر فرانتس کافکا ترجمه امیر لاهوتی
تصویر جلد کتاب دیوار چین و داستان‌های دیگر

کتاب دیوار چین و داستان‌های دیگر

معرفی کتاب دیوار چین و داستان‌های دیگر

بخشی از پیشگفتار: از میان داستان‏‌های کوتاه کافکا دیوار چین یکی از عمیق‌ترین و دهشت‏‌انگیزترین داستان‏های اوست، غبار افسوس و اضطراب قرون بر آن فرو پاشیده شده و بطلان تاریخ وجود بشر از آن می‌‏تراود. در نخستین صفحه انسان از خود می‌‏پرسد، چرا دیوار را یکپارچه ساختند؟ چرا قسمت‏هایی از آن را ناتمام نهاده و به قسمت دیگر پرداخته‌‏اند؟ پرسشی است که انبوه سازندگان و حتی ساکنین چین نیز از خود کرده‌‏اند! دیوار رمزی از وجود انسان یا به تعبیر دیگر رمزی از زندگی اوست. هنگامی که گفتگو درباره تاریخِ زندگی انسان در میان است، مسئله وجود به میان می‌‏آید. و هنگامی که انسان چون یک فرد در نظر است، و زمانی که وجود محدود ـ که پایان او به مرگ یا نفی تمام امکانات می‌‏انجامد ـ پای تفکر در میان می‌‏آید. پس تصویر دیوار ـ به صورت ناقص و قطعه قطعه ـ در همان لحظه که حاکی از نقصِ ابدی وجود است، بطلان و پوچی سرنوشت آمیخته به تلاش و کوشش انسان را بیان می‌‏کند. نقشه‌‏ی ساختمان دیوار از ابد کشیده شده و فرمانی است که شورای حکم ازلی آن را صادر کرده است.

m.a.m
۱۳۹۴/۰۴/۰۹

کافکا محشره

Omid r kh
۱۳۹۵/۱۲/۲۹

خوبه اون بالا نوشته و داستان های دیگر باز ملت میان میگن راجع به چیه؟ داستانه دیگه بابا

Zahra Bala
۱۳۹۵/۰۸/۱۳

کتاب جالبی به نظر میاد میشه بگین در مورد چیه؟؟؟!!!

Zahra Bala
۱۳۹۵/۰۸/۱۳

موضوعش چیه؟؟؟!!!

قربان خنده هایت
۱۳۹۵/۰۷/۰۴

کتابش جالبه بخونید

تغيير قبل از آنکه در خلقت پديدار گردد در روح ايجاد می‌شود
MARY
. ـ باری، پلی که بسته شود ديگر به پل بودن خويش پايان نمی‌تواند داد مگر اين که فرو ريزد.
MARY
گرچه از طريق اتحاد خويشاوندی‌های بی‌شماری هم با همه‌ی عالم دارد، شايد حتی يک پيوند خونی هم نداشته باشد.
MARY
به نظرم چنين می‌رسيد که پنداری از همه‌ی اقران خويش آن هم نه به فاصله‌ای اندک بلکه به مسافتی بی‌پايان دور افتاده‌ام و اگر بميرم بيشتر علت آن از بی‌کسی من است تا گرسنگی.
MARY
هزاران بار با خود گفتم: «اين گرسنگی من است». گويی می‌خواستم خويشتن را متقاعد کنم که من و گرسنگی‌ام دو وجود کاملاً مجزا هستيم و همچون دلدادگان که بار سنگين خاطرات را از خود دور می‌کنند من نيز می‌توانم آن را دور کنم. اما متأسفانه و در واقع ما يکی بوديم و وقتی که برای خود توضيح دادم که: «اين گرسنگی من است». به راستی گرسنگی من بود که سخن می‌گفت و مرا ريشخند می‌کرد
MARY
طبيعت بشری که با لذات قابل تغيير و همچون گرد و غبار نااستوار است، نمی‌تواند مانع و رادع را تحمّل کند، و چنانچه خود را به چيزی مقيّد سازد، به زودی شروع می‌کند تا ديوانه‌وار حدود و قيود آن را درهم ريزد و اينکه همه چيز را از هم بپاشد و ويران کند، از ديوار گرفته تا حدود و ثغور و حتی خودش را هم از پا بيندازد.
MARY
نه، نه، هر آرمان و آرزويی را نمی‌توان برآورده ساخت. هر رويايی که شکوفه می‌کند بهره نخواهد داد.
MARY
به نظر من داشتن مخاطب حتی از ماهيّت تحقيق و موضوع تفحص مهم‌تر بود.
MARY
نگاه کن! سرنوشت من هم همين‌طور بوده است. به همين علت، وقتی که تنها هستم گريه می‌کنم، پس بيا جلو که گريه کردنِ دسته‌جمعی لذت بيشتری دارد؟
MARY
پيش کشيدن اين بحث با او، يا با ديگری نتيجه‌ای ندارد. می‌دانم که صحبت از اين مقوله به کجا می‌رسد. البته ايرادهايی می‌گيرد، ولی عاقبت موافقت می‌کند. موافقت بهترين سلاح دفاعی است، و آن وقت موضوع منتفی می‌شود. ديگر اين چه کاری است که نبش قبر به عمل آيد؟
MARY
زيرا که پديده‌های بی‌معنی زندگی ـ و مخصوصاً بی‌معنی‌ترين آنها ـ برای تحقيقات مستعد می‌باشند: البته نه به طور کامل بلکه به اندازه‌ای که برای يک شخص سؤالات دردناکی را همچنان باقی بگذارند.
MARY
شگفت آنکه: در اين دنيای بی‌معنی، پوچ‌ترين شايعات از منطقی‌ترين آنها بيشتر محتمل می‌نمايد و مخصوصاً آنها را برای تحقيق مناسب‌تر می‌ديدم.
MARY
زيرا توانگران هميشه در اقليت هستند
MARY
از دالان دوم آهسته می‌گذرم. برای اينکه وقتی دژ مستحکم را ديدم ديگر عجله‌ای در کار ندارم. اصولاً در لانه هميشه وقت من نامحدود است.
MARY
من و لانه‌ام چنان با هم يکی هستيم و به يکديگر تعلق داريم که با وجود همه‌ی ترس‌هايی که در دل دارم در اينجا احساس آسايش کامل می‌نمايم و حتی احتياج به پيروزی بر تنّفر از باز نمودن در را ندارم و می‌توانم خود را راضی کنم که همچنان در انتظار بمانم. زيرا هيچ چيز نمی‌تواند ما را از هم جدا کند. به هرحال، به نحوی از انحاء باز به لانه‌ام راه خواهم يافت، امّا اين دوری چقدر طول می‌کشد و چه اموری را سبب می‌شود که تا آن زمان، چه در اينجا و چه در آنجا رخ نمايد؟ اين فقط مربوط به خود من است که اين فاصله زمانی را کوتاه کنم و بی‌درنگ به آنچه لازم و ضروری است بپردازم.
MARY
من و لانه‌ام چنان با هم يکی هستيم و به يکديگر تعلق داريم که با وجود همه‌ی ترس‌هايی که در دل دارم در اينجا احساس آسايش کامل می‌نمايم و حتی احتياج به پيروزی بر تنّفر از باز نمودن در را ندارم و می‌توانم خود را راضی کنم که همچنان در انتظار بمانم.
MARY
حال، اين آزادی رفت و آمد برای من چه حاصلی دارد؟ اين فکر آزادی حاکی از خوی بی‌قراری و ترديد درونی و ميل‌های نامطلوب و تمايلات شرارت‌بار است. و وقتی روی می‌دهد، که کسی فکر وجود لانه‌ای را در سر دارد که در چند قدمی‌اش واقع است و اگر کسی بخواهد، در درون آن هميشه آرامش و آسايش فراهم است.
MARY
يا اينکه می‌دانند که صاحبخانه در آن نيست و نيز می‌دانند که او بی‌خبر از همه‌چيز و همه جا در ميان بوته‌ها خوابيده است و من از آن کمين‌گاه خود بيرون می‌آيم و فکر می‌کنم که به قدر کافی در بيرون لانه مانده‌ام. ديگر در خارج چيزی نيست که پندی به من بياموزد.
MARY
اين لانه شايد از بسياری جهات و موارد ديگر مرا از خطر حفظ می‌کند، امّا به شرط اينکه من در داخل بودم و هيچ خبری نداشتم.
MARY
«آنسوی حدی معين، بازگشت وجود ندارد. بايد به اين حد رسيد»
MARY

حجم

۱۶۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۱۶۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۴۷,۰۰۰
۳۲,۹۰۰
۳۰%
تومان