کتاب زنی کوچک
معرفی کتاب زنی کوچک
«زنی کوچک» نوشته فرانتس کافکا(۱۹۲۴-۱۸۸۳) نویسنده برجسته آلمانی است. این کتاب دو داستان «زنی کوچک» و «گراکوس شکارچی» را به همراه تحلیلی از کامل روزدار(-۱۳۳۹)، در خود دارد. کافکا داستان زنی کوچک را در اواخر عمر خود نوشت و این داستان به همراه چند داستان دیگر، پس از مرگش منتشر شدند.
در بریدهای از داستان کوتاه «زنی کوچک» از این کتاب میخوانیم:
«او زن کوچکی است؛ ذاتا اندام بسیار باریکی دارد، ولی با این همه، شکم بند خود را محکم بسته است؛ همیشه او را در همان لباس می بینم، لباسی از پارچهای به رنگ زرد مایل به خاکستری و تقریبا به رنگ چوب که با تعدادی منگوله و یا اجسامی شبیه به دگمه و به همان رنگ تزیین شده است. او هرگز کلاه بر سر نمیگذارد. موی بور کدرش صاف است و هر چند گیسوان خود را باز نگه میدارد، نامرتب به نظر نمیآیند. علیرغم آن که شکم بندش را محکم بسته است، به راحتی میتواند تحرک داشته باشد. البته در این تحرک مبالغه میکند.
دستها را با طیب خاطر به کمرش میزند و به طرزی غیرمنتظره بالا تنه خود را به یکباره و به تندی به طرف پهلو میگرداند. تنها در صورتی میتوانم تأثیری را که دستش بر من میگذارد، بازگو کنم که بگویم، تاکنون دستی همانند دست او هرگز ندیدهام که هر یک از انگشتها چنین آشکار حد و مرزی با یکدیگر داشته باشند؛ ولی با این همه، دست او از لحاظ آناتومی دارای هیچ خصوصیتِ عجیبی نیست و دستی است کاملاً عادی.
به هر حال این زن کوچک از دست من به شدت ناراضی است، همیشه ایرادی به من دارد، همیشه از طرف من اجحافی به او شده است، من مدام و در هر لحظه او را ناراحت و عصبانی میکنم؛ اگر میشد زندگی را به بخشهای بسیار کوچکی تقسیم کرد و هر یک از این بخشهای کوچک را بهطور جداگانه مورد قضاوت قرار داد، مطمئنا هر بخش کوچکی از زندگی من برای او اسباب ناراحتی و مزاحمت میبود.»
حجم
۶۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۰ صفحه
حجم
۶۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۰ صفحه
نظرات کاربران
گرفتار در سکونی مطلق
نقد ۲ کتاب بود، جالب نبود.