کتاب آدمکشها
۴٫۱
(۹)
خواندن نظراتمعرفی کتاب آدمکشها
«آدمکشها» مجموعه ۵ داستان کوتاه از چارلز بوکوفسکی، شاعر و نویسنده تأثیرگذار آلمانی- آمریکایی است.
بوکوفسکی در آگوست سال ۱۹۲۰ در شهر آندرناخ آلمان و در خانوادهای کاتولیک زاده شد. او پسر هاینریش کارل بوکوفسکی سرباز آمریکایی و مادری آلمانی بود. آنها در سال ۱۹۲۲ به آمریکا برگشتند ودر شهرهای لس آنجلس و کالیفرنیا ساکن شدند. چارلز اولین قصه های کوتاهش را در بیست و چهار سالگی و اولین مجموعه شعرش، «گل، مشت و زوزهای وحشی» را در سال ۱۹۵۹ منتشر کرد.
بوکوفسکی سالهای زیادی از دوران نوجوانی اش را از شرق به غرب آمریکا برای پیداکردن کار و گذران زندگی سرگردان بود و بالاخره در سال ۱۹۵۰ به خدمت اداره پست درآمد و بارها به علت نوشیدن زیاد الکل در بیمارستان بستری شد. او در طول دوران نویسندگی و شاعری اش بسیار پرکار بود و آثارش به یونانی، فرانسوی، آلمانی، برزیلی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شدند. در سال ۱۹۸۴ وی از پرفروشترین نویسندههای آمریکایی بود و بیش از سهمیلیون نسخه از آثارش به فروش رسید. نوشتههای بوکوفسکی بهشدت تحت تأثیر فضای لسآنجلس، شهری که در آن زندگی میکرد بود.
ژان پل سارتر و ژان ژنه، بوکوفسکی را بزرگترین شاعر آمریکا میدانستند. او در سال ۱۹۹۴ بدرود جهان گفت.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
آن شب هوا سرد بود. هری از اتوبوس پیاده شد و دو تا بلوک به طرف شمال رفت. تاریک بود، خیلی تاریک. بیل مشغول دود کردن سیگاری دستپیچ بود. تو فضای باز نایستاده بود، چون پشتش بوتهی عظیمی بود.
«سلام بیل.»
«سلام هری. آمادهای کار تازهی نونوآبدارتو شروع کنی؟»
«آمادهام.»
«بسیار خُب. داشتم محله رو شناسایی میکردم. فکر کنم جای خوبی گیرمون اومده. متروکهس. یه کپه پول توشه. ترسیدی؟»
«نه. نترسیدم.»
«عالیه. خونسرد باش و دنبالم بیا.»
هری یک بلوک و نیم در امتداد پیادهرو بهدنبال بیل رفت، بعد بیل راهش را از بین دوتا درختچه گشود و وارد چمنزار وسیعی شد. بهطرف پشت خانهی دوطبقهی بزرگی میرفتند. بیل دم پنجرهی پشتی ایستاد. پردهاش را با چاقو پاره کرد. بعد بیحرکت ایستاد و گوش داد. عین قبرستان بود. بیل پرده را از قلابش گرفت و از جا کند. ایستاده کنار پنجره مشغول کار بود. زمان نسبتاً زیادی گذشت و هری با خودش فکر کرد: یا عیسیمسیح. تو رو خدا ببین با کی اومدیم دزدی...
غم
دونالد بارتلمی
داستان ملال انگیزآنتوان چخوف
آن ها به اسب ها شلیک می کنندهوراس مک کوی
امواج سرخآنتوان چخوف
تخممرغهای کشندهمیخائیل بولگاکف
دوست مرحوم منآندری کورکف
جانی پنیک و انجیل رویاهاسیلویا پلات
سرخپوست میرود و چند داستان دیگرویلیام فاکنر
نامههای عاشقانه جیمز جویس به همسرش نورا بارناکلجیمز جویس
آگراندیسمانخورخه لوئیس بورخس
مسافران غریبگابریل گارسیا مارکز
برف سیاهاحمد پوری
اولریکا و هشت داستان دیگرخورخه لوئیس بورخس
دلبند عزیزترینمآنتوان چخوف
تماس سردچاک پالانیک
در اردوگاه محکومینفرانتس کافکا
مداد نجارمانوئل ریباس
عامه پسند
چارلز بوکفسکی
ساندویچ ژامبونچارلز بوکوفسکی
ساندویچ ژامبونچارلز بوکوفسکی
برای من غمگین نشویدچارلز بوکوفسکی
عامهپسندچارلز بوکوفسکی
ناخدا برای ناهار رفته و ملوانان کشتی را تسخیر کردهاندچارلز بوکوفسکی
نگران نباش داستایفسکیچارلز بوکوفسکی
عامهپسندچارلز بوکوفسکی
هزارپیشهچارلز بوکوفسکی
آویزان از نخچارلز بوکوفسکی
حجم
۳۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۳۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
۹,۰۰۰۷۰%
تومان
نظرات کاربران
این نویسنده به طرز بیمارگونه ای خوبه من عامه پسند و خوندم ازش واقعا شاهکار بود
ترجمه عالیییی
خوب بود