کتاب رمان نویسی در وقت اضافه (جلد اول)
معرفی کتاب رمان نویسی در وقت اضافه (جلد اول)
کتاب رمان نویسی در وقت اضافه (جلد اول) نوشتهٔ محسن سلیمانی است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب در حوزهٔ نویسندگی را منتشر کرده است.
درباره کتاب رمان نویسی در وقت اضافه (جلد اول)
محسن سلیمانی در کتاب رمان نویسی در وقت اضافه (جلد اول) تجربههای خود از نوشتن را به خواننده انتقال داده است. او در این کتاب، جمعبندی نظریههای رمانپژوهانی را ارائه داده که خود رماننویس هستند. به عبارت دیگر محسن سلیمانی نظریههای رماننویسها را با تجربههای سالهای طولانی تدریس، پژوهش و ترجمه در این رشته درآمیخته و با ساماندهی، بستهبندی، و زبان خود و نیز با مثالهایی که پیدا یا خلق کرده، در کتاب حاضر جمعآوری کرده است. نویسنده در طول نگارش کتاب، برای هر سخن مثالی آورده است؛ چراکه مثالها زودتر و روشنتر مفاهیم را منتقل میکنند. این رمان در دو بخش با عناوین «پیش از نگارش» و «هنگام نگارش» نوشته شده است. فصلهای اول تا پنجم در بخش اول و فصلهای ششم تا نوزدهم در بخش دوم قرار دارند. نویسنده در این اثر به پرسشهایی همچون «چرا رمان مینویسیم؟» و «رماننویس چگونه آدمی است؟» نیز پاسخ داده است.
خواندن کتاب رمان نویسی در وقت اضافه (جلد اول) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند نگارش رمان خود را آغاز کنند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب رمان نویسی در وقت اضافه (جلد اول)
«در سینما، فیلمنامهنویسان معمولاً از هم میپرسند: «تکخطی سوژهات چیست؟» چون امروز فیلمنامهنویسها رسم دارند که معمولاً برای ارزیابی اولیه و فوری سوژهشان، داستان تکخطی فیلمنامهشان را به هم بگویند تا اگر کسی مایل بود، آنها آن سوژه را تبدیل به طرح کاملِ چندخطی کنند و بعد آن را به طور مفصل (مثلاً در چندین صفحه) ارائه دهند. در غیر این صورت، فیلمنامهنویس میفهمد که یا باید روی سوژۀ تکخطیاش کار کند، یا اگر با همان سوژۀ تکخطی یا خط اصلی داستانی، فیلمنامهای بنویسد، به احتمال قوی رد خواهد شد.
سوژۀ تکخطی، یعنی خط اصلی داستان، طبعاً باید قویتر از خطوط فرعی رمان باشد. اما اگر ضعیفتر باشد، بهتر است ما ۱. فوری آن را کنار بگذاریم، یا ۲. در آن تغییرات اساسی بدهیم، یا ۳. یکی از خطهای فرعی را که از همه قویتر باشد خط اصلی رمان کنیم (البته اگر با مضمون ما جور دربیاید یا چنین ظرفیتی را داشته باشد). بسیاری از رمانها به این دلیل بعد از نوشتن، اپیزودیک (تکهتکه) شدهاند، یا انسجام اجزای آنها به قدری کم است که خط اصلی داستانی آنها، که به منزلۀ ستون اصلی ساختمان رمان است، ضعیف است و توان نگهداری بقیۀ داستان را ندارد. به زبان دیگر، احتمالاً ۱. رمان فاقد خط اصلی داستانی قوی است و بقیه اجزا و خطهای رمان رابطهای قوی با هم ندارند، یا رابطۀ آنها ضعیف ــ مثلاً فقط از طریق شخصیت واحد ــ است، یا همۀ اتفاقهای رمانْ پراکنده ولی دربارۀ یک شخصیت است. اینگونه رمانها، مثل رمان دیوید کاپرفیلد، معمولاً سرگذشتگونه یا زندگینامهگونهاند؛ ۲. رمان یک خط اصلی دربارۀ یک شخصیت ندارد، بلکه چند خط در موازات هم دربارۀ چند شخصیت دارد که این خطها تا آخر رمان هیچ ربطی به هم ندارند. به بیان دیگر، رمان با چند خط پیش میرود، هر خط متعلق به یک نفر است، و این خطها تا آخر رمان اصلاً کاری به کار هم ندارند. ضمن اینکه هیچکدام قویتر از دیگری نیست تا بتوان آن را به منزلۀ خط اصلی رمان دانست؛ ۳. رمان خط اصلی دربارۀ شخصیت اصلی دارد، ولی این خط ضعیف است و آنقدر فراگیر نیست که در جایجای رمان باعث نگرانی و کنجکاوی خواننده شود. به زبان دیگر، با اینکه این خط مهمترین خط رمان است و مثل یک گونی یا یک ماهی گنده، همۀ ماجراهای فرعی رمان در داخل یا در دل آن است و در آخر رمان نیز به سرانجامی میرسد، ضعیف است و همۀ ماجراهای پراکندۀ رمان را به هم پیوند نمیدهد (مثل رمان رابینسون کروزو، اثر دانیل دفو). بنابراین، اگر خط اصلی داستانی شما قوی نباشد، هر قدر هم که طرحهای فرعیتان خوب باشد، آن رمان، به احتمال قوی، رمانی قوی و خوانندهپسند از کار در نخواهد آمد (من در فصل بیستویکم توضیح دادهام که خطهای فرعی میتوانند چند نوع رابطه با خط اصلی داشته باشند و نیز گفتهام که چگونه میتوان با افزودن خط طرحهای فرعی، رمان را عمیقتر کرد و بیشتر کش داد).»
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۶۵ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۶۵ صفحه