
کتاب تولد در سرزمین مارادونا
معرفی کتاب تولد در سرزمین مارادونا
کتاب تولد در سرزمین مارادونا نوشتهٔ مهری السادات معرک نژاد است. عهد مانا این کتاب را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ ناداستان و قالب زندگینامه و خاطرات قرار گرفته، در باب «ادگاردو روبین» (سهیل اسعد) است. کتاب حاضر روایتگر زندگی «سهیل اسعد» است؛ مبلغی دینی که مسیرش از صحنههای تئاتر در آرژانتین آغاز شد و تا حوزهٔ علمیهٔ قم امتداد یافت. اثر حاضر خاطرات جوانی بیخبر از دین است که در خانوادهای مهاجر و مسلمان بزرگ شده، اما پیوندی عمیق با اسلام نداشته. سفر او به لبنان و مواجهه با معنویت، سرآغاز دگرگونی در زندگیاش میشود؛ تغییری که او را به یکی از چهرههای تأثیرگذار تبلیغ دین در جهان لاتین بدل میکند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب تولد در سرزمین مارادونا اثر مهری السادات معرک نژاد
کتاب «تولد در سرزمین مارادونا» که در سال ۱۴۰۲ منتشر شده، شامل خاطرات و زندگینامهٔ مردی آرژانتینی با اصالت لبنانی است که گمشدهٔ وجودش را در اسلام یافته و سپس برای اینکه همزبانهایش را در این لذت شریک کند، به حوزهٔ علمیهٔ قم سفر کرده است؛ تا این دین را کاملتر بفهمد و مبلغ آن شود. دبیری مجموعه و مصاحبه برای تهیهٔ این کتاب را «بهزاد دانشگر» انجام داده است. این کتاب ۱۵ فصل دارد. عنوان برخی از این فصلها عبارت است از «هوای بوئنس آیرس»، «هوای طرابلس»، «هوای ایران»، «هوای سانتیاگو» و «هوای حسینیهٔ امام خمینی».
خلاصه کتاب تولد در سرزمین مارادونا
«سهیل اسعد» مردی با ریشههای لبنانی و زادهٔ آرژانتین است. او که هنرپیشهٔ تئاتر بوده، در خانوادهای مسلمان اما دور از معارف عمیق دینی رشد کرد. پیوندش با اسلام، بیش از هر چیز در نغمههای عبدالباسط خلاصه میشد. گرایش او به هنر و آیینهای شرقی عطش پرسشی در درونش پدید آورد. راهی لبنان شد؛ سفری برای شناخت ریشهها که به نقطهٔ عطف زندگیاش بدل شد. در مسجدی کوچک در دل روستایی آرام برای نخستینبار گرمای ایمان را در جانش احساس کرد و تصمیم گرفت در همان سرزمین بماند تا بیشتر بداند و بفهمد. این آشنایی عمیقتر با قرآن و اهل ایمان او را به قم رساند. او که حالا هدفی بزرگ در دل داشت، از همان آغاز تحصیل حوزویْ تبلیغ دین را در پیش گرفت و به میان مردم آمریکای لاتین بازگشت. او افراد بسیاری را با دین اسلام آشنا کرد و توانست در طی دو دهه به تأسیس دهها مرکز اسلامی در سراسر قارهٔ آمریکا یاری برساند. فعالیتهای رسانهای و روشنگرانهاش هر چند موجب منع ورودش به برخی کشورها شد، او را از مسیرش بازنداشت. «سهیل اسعد» را مردی دانستهاند که با گمشدهاش در ایمان نهتنها خویش را یافت بلکه چراغ برای دیگران شد.
چرا باید کتاب تولد در سرزمین مارادونا را بخوانیم؟
این اثر را سفری به دل تحول، جستوجو و ایمان دانستهاند. خواندن این کتاب کمک میکند بفهمیم چگونه یک انسان میتواند مسیر زندگیاش را با جرقهای از درون تغییر دهد و چگونه از تردید، کنجکاوی و سفر میتوان به یقین، عشق و خدمت رسید. این اثر تصویری ملموس از چالشها، غربت، ایمان و ارتباط میان فرهنگها و ادیان ارائه داده و پلی میان جهان لاتین و جهان اسلام نمایان کرده است.
کتاب تولد در سرزمین مارادونا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران دین و تبلیغ و هر کسی که بهدنبال معنای زندگی، شناخت ریشهها و تغییر حقیقی درون است، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تولد در سرزمین مارادونا
«فصل دهم: هوای حجتیه
وارد مدرسه که شدم چند تا نفس عمیق کشیدم. انگار هوای اینجا با بیرون فرق داشت. رسیدم کنار حوض بزرگ مدرسه. دستم را توی آب حوض کردم. مشتی آب بیرون آوردم و به سمت بالا پخش کردم. بلند گفتم: سلام بر آب. سر به آسمان کردم و آبهایی که برمیگشتند پایین را نگاه کردم و گفتم: سلام بر آسمان. بعد از کنار حوض رد شدم و رسیدم به باغچهٔ پر از گل و درختان وسط مدرسه. چند تا یکی گلها را نوازش دادم و بهشان سلام کردم. آخر دست ایستادم کنار چند تا سرو سر به فلک کشیده باغچه و به درختان قدیمی صدساله و پرندگان سلام کردم. خوبیاش این بود که آنموقع صبح من از اولین کسانی بودم که وارد مدرسهٔ حجتیه میشدم و کسی طلبه ذوقزدهای را که به زبان اسپانیایی به تمام طبیعت مدرسه سلام میکرد نمیدید.
اینکار هر روز من بود، موقع ورود به مدرسه. صبح قم خاص بود و صبح فاطمه معصومه(س) خاصتر. بعد از خواندن نماز صبح در مسجد نزدیک حرم فاطمه معصومه(س)، پشت سر آیتالله بهجت، میرفتم کلهپاچه میخوردم. بعد زودتر از خیلیها میرفتم توی مدرسه و برای خودم سرخوش از فضای معنوی مدرسه استفاده میکردم. همین که فکر میکردم روزی آیتالله خامنهای یا سیدحسن نصرالله اینجا درس خواندهاند شارژ میشدم. یا حتی فکر کردن به اینکه نقشهٔ مهندسی مدرسه را علامه طباطبایی کشیده است و اینهمه عالم مثل آیتالله مصباح یزدی و آیتالله جوادی آملی در آن رفتوآمد کردهاند حالم را خوب میکرد.»
حجم
۱۵۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۵۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه