دانلود و خرید کتاب در باب زندگی و رنج کیرن ستیا ترجمه امیر قاجارگر
تصویر جلد کتاب در باب زندگی و رنج

کتاب در باب زندگی و رنج

نویسنده:کیرن ستیا
انتشارات:انتشارات خوب
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب در باب زندگی و رنج

کتاب در باب زندگی و رنج نوشتهٔ کیرن ستیا و ترجمهٔ امیر قاجارگر است. انتشارات خوب این کتاب را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب در باب زندگی و رنج

کتاب در باب زندگی و رنج (Life Is Hard How Philosophy Can Help Us Find Our Way) را یک کتاب فلسفه علیه مشقت‌های روزمره دانسته‌اند. این کتاب که به قلم یک استاد فلسفهٔ درام آی. تی. نوشته شده، گفته است که فلسفه راه‌حل‌هایی دارد و نقشه‌ای دستمان می‌دهد که طرز فکرمان دربارهٔ مشکلات شخصی و بی‌معنایی و بی‌عدالتی‌های دنیا را تغییر دهد. کی رن ستیا در این کتاب از فلسفهٔ قدیم و جدید و رمان گرفته تا خاطرات و فیلم و تاریخ و داستان‌های علمی - تخیلی استفاده کرده و راهنمایی برای تسکین دردها و پیداکردن دوستان جدید و کنارآمدن با شکست‌ها در اختیار ما گذاشته است. با او همراه شوید.

خواندن کتاب در باب زندگی و رنج را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران حوزه‌های فلسفه و روان‌شناسی عمومی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب در باب زندگی و رنج

«پس امید چیست؟ فیلسوفان در سال‌های اخیر دراین‌باره قلم‌فرسایی کرده‌اند و با وجود مخالفت‌ها، به اجماع وسیعی رسیدند. [۷] امید رگه‌هایی از میل و ایمان در خود دارد. امید بستن به چیزی به این معناست که تا حدودی آرزومند آنیم و تا حدودی آن را ممکن می‌پنداریم، هرچند که ازنظرمان حتمی نیست. به چیزی که نمی‌خواهید، امید نمی‌بندید. به چیز غیرممکن یا چیزی که وقوعش مسلم باشد هم امید نمی‌بندید. مهم‌تر اینکه، امید بستن به چیزی به این معناست که فکر می‌کنیم وقوع آن کاملاً در اختیار ما نیست. [۸] امید بستن به چیزی که می‌توان آن را به‌راحتی پدید آورد، بی‌معناست. امید سازش و تسلیم در برابر چیزی است که اختیاری در آن نداریم.

هر دو جنبهٔ امیدمیل و باورمندینمودی محسوس و حائز اهمیت دارند. بنابراین امید چیزی بیش از آرزوی عبث است، و درواقع دل‌بستگی عاطفی هم در آن دخیل است. به همین خاطر است که سورن کیرکگور در تعریف امید از «اشتیاق» سخن به میان می‌آورد، امید ازنظر او «اشتیاق برای چیزی است امکان‌پذیر». [۹] به همین سیاق، داشتن به‌اصطلاح «باور بیهوده» کافی نیست. و منظورم این است که صرف ممکن دانستن چیزی برای امید بستن به آن کافی نیست، بلکه باید آن امکان بالقوه را «چیزی زنده» تلقی کنید. نیازی به خوش‌بینی نیست، می‌توانید احتمال وقوع چیزی را که به آن امید دارید هرچقدر می‌خواهید پایین در نظر بگیرید. اما باید آن امید و تصور را در عمل جدی بگیرید. این همان چیزی است که احتمالاً برایش برنامه‌ریزی می‌کنید، حتی اگر در حد یک احتمال باشد (اگر بخواهید جواب آزمایش خون اشتباه باشد، و بدانید که چنین چیزی درمجموع ممکن است، اما بااین‌حال این احتمال را نادیده بگیرید، دیگر امیدی به اشتباه بودن جواب آزمایش نخواهید داشت.) اگر به احتمالی که نادیده‌اش گرفته‌اید دل ببندید، نگاهتان به آن نومیدانه خواهد بود و با از میان رفتن آن دل‌بستگی، تسلیم می‌شوید.

توضیح اینکه چرا ناامیدی بد است، آسان‌تر از بیان چرایی خوب بودن امید است. وقتی اوضاع مأیوس‌کننده است، ناامید می‌شویم، اما وابستگی‌مان به چیزها از میان نمی‌رود. عاشقی که معشوق رهایش کرده به‌زاری می‌گوید: «این رابطه تمام شده و او برای همیشه رفته است.» بیمار مبتلا به بیماری لاعلاج با گریه می‌گوید: «علاجی در کار نیست.» آن‌ها احساس اندوه یا چیزی شبیه به آن را تجربه می‌کنند: درد اشتیاق برای امکانی بالقوه که نابود شده است.

اما این بدان معنا نیست که امید چیز ارزشمندی است. امر محال گاهی یک واقعیت است. آلزایمر مادرم قرار نیست بهتر شود بلکه بدتر خواهد شد، و امید به بهتر شدنش احمقانه خواهد بود، هرچقدر هم که بگویم کاشکی این‌طور نبود. حتی آنجا که امید منطقی است، فایده‌اش چیست؟ به انتخابات سال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰ در آمریکا فکر می‌کنم، به لحظه‌ای که با امیدی آکنده از درد و اضطراب به تماشای شمارش آرا نشسته بودم. جز مهار اضطراب و خواست عاجزانهٔ نتایج بهتر، کاری از دستم برنمی‌آمد. این کار چه ارزشی دارد؟ امید و آرامش با هم‌اند. اگر در امید بستن شجاعتی باشد، آن شجاعتِ مواجه شدن با ترس از یأسی است که از امید زاده شده. وقتی اوضاع خوب پیش نمی‌رود، امید از ناامیدی دردناک‌تر است.

پس حق با هسیود است. امید می‌تواند فریبنده، منفعل و دلهره‌آور باشد. چرا باید نقشش در زندگی را گرامی بداریم؟ ربکا سولنیت، نویسنده و کنشگر، در کتابی که در پی حملهٔ سال ۲۰۰۳ آمریکا به عراق نوشت، این‌گونه به دفاع از امید برمی‌خیزد: «امید مثل بلیت بخت‌آزمایی نیست که روی مبل بنشینی و آن را در دست بفشاری و احساسی خوش‌شانسی کنی.» برعکس.»

بررسی‌ اوضاع‌ اقتصادی،‌ سیاسی و‌ اجتماعی جمهور‌ی دمکراتیک خلق الجزایر
مجید قربانی‌فراز‌
پایداری سازه ها
سید امیرمهدی قنادپور
بیومکانیک، اصول و کاربردها
دونالد پترسون
تئاتر کاربردی
مونیکا پرندرگست
طراحی و اجرای جداسازی لرزه ای
رابرت ایوان اسکینر
توی چشمش برف می بارید
آذر کیوان
در این مورد چگونه بگوییم؟
گالینا ایلینیچنا والودینا
قاصدک و حلقه طلایی
فاطمه رحمانی (دختر علی)
احساس تنهایی و توتالیتاریسم
داریوش محمدی مجد
همه راه ها به کودکی ختم می شود!
سوزان علیوان
می خواهم بمیرم ولی هوس دوکبوکی کرده ام
بک سه هی
مبانی اقتصاد برای کسب و کار (جلد اول)
جان سلومن
خانم چاپستیک
شین ران
درآمدی بر زبان شناسی رایانشی در زبان عربی
منصوربن محمد الغامدی
تمدن شناسی
عطاءالله بیگدلی
حدیث عشق
احمد پاک‌زاد
الاشارات و التنبیهات
ابوعلی سینا
یادداشت های سیاسی ایران ۱۳۴۴ - ۱۲۶۰ (جلد دوم؛ بخش دوم)
آر.ام. بارل
فرزندانشان پس از آن ها
نیکولا ماتیو
مادرم، بت دی ویس
اردشیر نورایی
نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۳۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۲۳۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان