کتاب زندگی سخت است
معرفی کتاب زندگی سخت است
کتاب زندگی سخت است نوشتهٔ کی ران ستیا و ترجمهٔ عباس زیدی زاده است و موسسه انتشارات فلسفه آن را منتشر کرده است. این کتاب به ما نشان میدهد که چگونه فلسفه میتواند کمک کند راه خود را پیدا کنیم.
درباره کتاب زندگی سخت است
دوستان، زندگی سخت است و ما باید این را قبول کنیم. برای بعضی دیگر سختتر است. مقداری بارانِ غم در هر زندگی نیاز است، اما درحالیکه افراد خوششانس خود را در کنار آتش خشک میکنند، دیگران توسط طوفان و سیل، چه به معنای واقعی و چه مجازی، غرق میشوند.
هیچ درمانی برای وضعیت انسان و غمهایش وجود ندارد؛ اما این کتاب توضیح میدهد که چگونه!
پیشفرض کتاب زندگی سخت است این است که ما نباید از سختی روی برگردانیم و رسیدن به بهترینها اغلب دور از دسترس است. تلاش برای رسیدن به آن فقط مایهٔ ناراحتی است.
ما اینجا هستیم: وارثان آن سنتی که ما را ترغیب میکند تا روی بهترینها در زندگی تمرکز کنیم، اما به طرز دردناکی از رویههای سختی زندگی آگاه هستیم. بازکردن چشمانمان به معنای مواجهه با رنج ـ ناتوانی، تنهایی، غم، شکست، بیعدالتی، پوچی ـ است. ما نباید پلک ببندیم؛ در عوض، ما باید دقیقتر نگاه کنیم. آنچه ما در مصیبت به آن نیاز داریم اذعان است.
این موضوعْ انگیزهٔ نوشتن این کتاب است. این نقشهای است که با آن میتوان در زمینهای ناهموار پیمایش کرد، کتابچهٔ راهنمای سختیها از آسیبهای شخصی گرفته تا بیعدالتی و پوچ بودن جهان. فصلهای آن به استدلال میپردازند و گاهی از فیلسوفان گذشته ایراد میگیرند؛ اما طرز تفکری که آنها ارائه میدهند به همان اندازه که به مصیبت میپردازند به بحث در مورد آن نیز میپردازند.
فلسفهٔ اخلاق و خودیاری مدتهاست که درهمتنیده شدهاند. این کتاب مرهون تاریخ است. تأمل در معایب شرایط انسانی میتواند آسیبهای آن را تقلیل دهد و به ما کمک کند تا زندگی معنادارتری داشته باشیم؛ اما اگر «پنج نکته برای غلبه بر غم» یا «چگونه حتی بدون تلاش کردن موفق شوید» را پیشنهاد میکند، به این معنا نیست که این یک کتاب خودیاری است. این کتاب از یک نظریه انتزاعی یا آموزههای چند فیلسوف مرده برای مشکلات زندگی بهره نمیگیرد. بدون تفکر جادویی، بدون راهحل فوری؛ در عوض، کار صبورانه برای تسلی دادن.
حقیقت این است که هدف ما شادبودن نیست، بلکه باید تا آنجا که میتوانیم خوب زندگی کنیم. در خوبزیستن، نمیتوانیم عدالت را از منافع شخصی جدا سازیم یا خود را از دیگران سوا بدانیم. همانطور که کتاب ادامه مییابد معلوم میشود که حتی جزئیترین نگرانیها ـ در مورد رنج، تنهایی، ناامیدیهای خود ـ به طور ضمنی اخلاقی هستند. آنها با دلسوزی، ارزش زندگی انسانی و ایدئولوژیهای شکست و موفقیت که بیعدالتی را بغرنج میکنند، درهمتنیده شدهاند. طرز تفکر صادقانه در مورد مصیبت در زندگی خود، ما را به سمت نگرانی برای دیگران سوق میدهد، نه به خودبزرگبینی و خودشیفتگی.
فصل اول در مورد چیزی کممتعالیتر صحبت میکند: تأثیر ناتوانی جسمی و درد.
در کنار درد جسمانی، درد روانی انزوا، گمگشتگی و شکست نیز وجود دارد. در مواجهه با تنهایی در فصل ۲، نیاز به جامعه از مسئله خودگرایی ـ این دیدگاه که فقط خود وجود دارد ـ تا این ایده را که انسانها حیوانات اجتماعی هستند دنبال میکنیم.
جنبه تاریک دوستی و عشق، آسیبپذیری در برابر غم است. در فصل ۳، ابعاد فراق، از پایان یک رابطه تا پایان زندگی انسان را بررسی خواهیم کرد. خواهیم دید که چگونه عشق، غم را توجیه میکند، بنابراین ناراحتی بخشی از خوب زیستن است.
فصل ۴ به شکست شخصی میپردازد.
در زندگی ما پلی از شکست به پرسشهای بیعدالتی وجود دارد که یک سوم آخر کتاب را به خود اختصاص داده است.
فصلهای پایانی به جهان به عنوان یک کل و به آیندهٔ نوع بشر میپردازند.
خواندن کتاب زندگی سخت است را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران رشتهٔ فلسفه و دوستداران کتابهای خودیاری به روش فلسفی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب زندگی سخت است
«اولین شعری را که به یاد دارم به تنهایی نوشتم، در هفت سالگی بود که منتظر شروع روز مدرسه بودم. خیلی زود به مدرسه رسیده بودم و درها قفل بود. تا آنجا که ذهنم یاری میدهد، علف هرز، زمین بازی را پر کرده بود. دفترم را باز میکنم و چهار بیت قافیه میکنم.
شعر اینطور شروع میشود:
«در این مکان متروک
و حیاط مدرسه همچو بیابان
و من مسافری تنها دور از خانه.»
ببخشید بقیه را یادم نمیآید. چیزی که به یادم میآید، دوران کودکی انفرادی با دوستان اندک است ـ البته نه خیلی تنها.
اگرچه ممکن است آن زمان زیاد برایم مهم نبوده، اما این تمایز مهم است. درد قطع ارتباط اجتماعی، تنهایی، را نباید با تنها بودن اشتباه گرفت. شخص میتواند تنها باشد، در خلوتی آرام، بدون احساس تنهایی؛ و آدم میتواند در میان جمع تنها باشد. همچنین بین تنهایی گذرا یا موقعیتی ـ واکنش به فراغ یا جابهجایی ـ و تنهایی مزمن که ماهها یا سالها ادامه دارد، تمایز وجود دارد. برخی بیشتر از دیگران مستعد تنهایی هستند.
این روزها حتی کممستعدترین افراد ممکن است مورد آزمایش قرار گیرند. در اوج شیوع ویروس کرونا، در پایان ماه مارس ۲۰۲۰، حدود ۲.۵ میلیارد نفر، یعنی یک سوم جمعیت جهان، در قرنطینه بودند. برخی با خانواده و برخی دیگر به تنهایی قرنطینه شدند. ویروس در حال گسترش بود و تنهایی هم همهگیر شده بود. پاسخ خود من کلیشهای بود: من یک پادکست پنج سؤالی راهاندازی کردم، که در آن با فیلسوفان دربارهٔ خودشان مصاحبه میکنم. گرچه کارساز بود اما هرچه باشد من کنار زن و بچهام در خانه بودم، مشکلم آنچنان نبود که از آن شکایت کنم. دیگران بسیار بدتر بودند: برخی کاملاً تنها زندگی میکردند. برخی در شرایط سوءاستفاده؛ برخی بدون مددی با افراد وابسته یا کودکان خردسال سر میکردند. برخی در بیمارستان، بدون عیادت، یا قادر به عیادت نبودند کسانی که دوستشان داشتند. عواقب آن تا سالها ادامه خواهد داشت.»
حجم
۲۳۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۸ صفحه
حجم
۲۳۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۸ صفحه