دانلود و خرید کتاب مرگ را جدی نگیر استیون ندلر ترجمه مهدیه مهدیان فر
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب مرگ را جدی نگیر اثر استیون ندلر

کتاب مرگ را جدی نگیر

نویسنده:استیون ندلر
انتشارات:نشر نیماژ
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب مرگ را جدی نگیر

کتاب مرگ را جدی نگیر نوشتهٔ استیون ندلر و ترجمهٔ مهدیه مهدیان فر است. نشر نیماژ این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر از مجموعهٔ «استخوان‌های روح» این نشر است و فلسفه‌ٔ اسپینوزا، فیلسوف بزرگ قرن ۱۷ را بررسی کرده است.

درباره کتاب مرگ را جدی نگیر

استیون ندلر در کتاب مرگ را جدی نگیر ایده‌های اسپینوزا را با زندگی امروزی پیوند می‌دهد تا راهنمایی برای زندگی بهتر را با تکیه بر دیدگاه‌های این فیلسوف به خواننده نشان دهد. توجه ویژهٔ اسپینوزا به مرگ با تأثیر از فلاسفهٔ رواقی و اپیکوریان از اهمیت بسیاری برخوردار است، اما برخلاف رواقیون که برای چیرگی بر وحشت مرگ و پایان زندگی، فرد را به اندیشهٔ مداوم به مرگ فرامی‌خوانند، انسان آزادِ اسپینوزا خود را گرفتار این اندیشه نمی‌کند. شاید اولین چیزی که با شنیدن این نگرش در ذهن ایجاد شود، نگرشی دلسردکننده باشد، اما باید گفت فلسفه، ورای چنین نگاه سطحی‌ای است و برای درک دیدگاه اسپینوزایی به مرگ، باید کمی تأمل کرد. انسان آزاد، گرفتار مرگ‌اندیشی نمی‌شود؛ چون می‌داند اندیشیدن مداوم به این موضوع ناشناخته، تنها شیرینی روزهای زندگی را تلخ می‌کند و او را از بهترین عملکرد خود بازمی‌دارد. مرگ، واقعیتی است که همهٔ افراد در نهایت با آن روبه‌رو می‌شوند. برای تعیین جایگاه زندگی اخروی در اندیشهٔ انسان بحث‌های فراوانی وجود دارد، اما باید فلسفهٔ اسپینوزا را در قالب فلسفهٔ زندگی قرار داد. او با اندک اشاره‌ای به جهان پس از مرگ و با تعریف الگوی انسان آزاد، زندگی دنیوی را چنان پربار می‌خواهد که بدون شک سعادتی اخروی به دنبال خواهد داشت. فلسفهٔ اسپینوزا یکی از بهترین شیوه‌های پرداختن به طبیعت انسان، خردمندی، سیاست، اخلاق، نیکی و بدی و در مجموع زیست خوب است؛ فلسفه‌ای که ناشناختگیِ مرگ را با شناخت درستی که انسان قادر است از زندگی داشته باشد، جبران می‌کند.

این اثر شامل ۱۱ فصل است که به موضوعات متفاوتی در فلسفهٔ اسپینوزا اشاره دارد. عنوان این فصل‌ها عبارت‌اند از «شیوه‌ای نو برای زندگی»، «الگوی طبیعت انسانی»، «شخص آزاد»، «فضیلت و خوشبختی»، «از غرور تا عزت نفس»، «شهامت»، «درستکاری»، «مهربانی و دوستی»، «خودکشی»، «مرگ» و «شیوهٔ درست زندگی».

خواندن کتاب مرگ را جدی نگیر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران فلسفه و آرای اسپینوزا پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب مرگ را جدی نگیر

«مشکل خودکشی اینجاست که اصل خودمراقبتی کناتوس، آشکارا آن را نفی می‌کند. این تبصره ادعا می‌کند ازلحاظ وجودی غیرممکن است موجودی که ضرورتاً برای پایداری می‌کوشد، هم‌زمان به‌واسطهٔ طبیعتش، یعنی تنها به‌واسطهٔ کناتوسش، کمر به نابودی این پایداری ببندد. به گفتهٔ اسپینوزا، تنها توضیحی که می‌توان برای خودکشی یک نفر ارائه داد این است که یا نیروی علل بیرونی، نیروی عواطفی که علت تام آن‌ها خود او نیست و ریشه در رویداد یا پدیده‌ای بیرون از وجود او دارند و قدرتشان بیش از قدرت اوست، بر تکاپوی ذاتی او برای پایداری چیره شده یا چون این تنها چاره‌ای است که او برای دوری‌کردن از بدی‌ای بزرگ‌تر پیش رو دارد. در مورد اول، که قانع‌کننده‌تر و احتمالاً با اندیشیدن به علت خودکشی آدم‌ها و اینکه چرا آن‌ها این‌گونه مرگی را بر خودشان روا می‌دارند، برایمان آشناتر است، قدرت یک انفعال (عاطفه‌ای منفعل)، قدرت خرد را سرکوب کرده است. همان‌طور که اسپینوزا در جایی اشاره کرده، «آنان که خودکشی می‌کنند کوته‌فکرند و به‌کلی تحت سلطهٔ علل بیرونی هستند که مخالف طبیعت آنان است». در این برداشت از مفهوم خودکشی، تلاش فعالانهٔ شخص برای پایداری، اصلاً قدرت رقابت (عاطفی) با انفعالاتی مانند رنج و اندوه ازدست‌دادن عزیزی یا درد ناشی از بیماری کشنده نیست. چیزی او را آرام نمی‌کند. او نمی‌تواند بفهمد دیگر چگونه قادر به ادامهٔ زندگی است. رومئو با این تصور که ژولیت مرده زهر را می‌نوشد و ژولیت با دیدن جسم بی‌جان رومئو، خنجر را بر پیکر خود فرومی‌برد: پایان داستان.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱۳)
«سخنانی که گفته شد نشان می‌دهد علل بیرونی به‌شیوه‌های بسیاری بر ما اثر می‌گذارند و ما ناآگاه از پایان و سرنوشت خود، همچون امواجی بر دریا، دستخوش بادهای ناهم‌سو به چپ و راست می‌غلتیم.»(۳) به‌جای اینکه از خودمان حساب ببریم، به‌دلیل عواطف ناپایدارمان، غلام حلقه‌به‌گوش پدیده‌های بیرونی هستیم. گویی کنترل خوشبختی ما دست خودمان نیست.
سپیده اسکندری
شخص آزاد نمایانگر تصوری آرمانی است؛ اما (در اصل) وضعیتی ممکن از طبیعت وجودی راستین انسانی ماست. در واقع، بنا به گفته‌های اسپینوزا، شخص آزاد کسی است که «بر اساس رهنمودهای خرد» عمل می‌کند.
سپیده اسکندری
واقعیت این است که شخص آزاد همان الگوست. شخص آزاد نمایانگر انسانی آرمانی است، نه انسانی آرمانی ساخته و پرداختهٔ دیدگاه و عواطف منفعل شخصی، بلکه بنیانی متافیزیکی در طبیعت انسان دارد. وقتی انسان‌ها واقعاً وجود آرمانی را بشناسند، وقتی تمام تلاششان برای رسیدن به او باشد، آنگاه بر پایهٔ درک ژرفی از حقیقت هستی خود، برای دستیابی به آن می‌کوشند. نهایت آرزویی آگاه و خردمندانه، تبدیل‌شدن به شخصی آزاد، انسانی با بیشینهٔ قدرت یا تکاپو (برای پایداری) است.
سپیده اسکندری
ممکن است همیشه دست به انجام کاری نزنیم که درحقیقت پایداری‌مان را تقویت کند و بیشتر وقت‌ها در بی‌خبری اقدامی کنیم که مخالف پایداری‌مان است. اما هر کاری بکنیم، خواه به ما کمک کند یا آسیب بزند و هرطور که امیالمان بر ما آشکار شوند، همگی ریشه در کناتوس ما دارند که هدفش ایجاد پایداری در هستی ماست.
زهرا
اسپینوزا تأکید می‌کند آنگاه که «کمال» معیار سنجش در نظر گرفته شود، باید گفت پدیده‌ای که در مسیر عادی طبیعت پا به عرصهٔ وجود می‌گذارد، به‌خودی‌خود کامل یا ناقص نیست. مسئله تنها این است که پدیده چگونه از دید بیننده ارزیابی می‌شود.
سپیده اسکندری
در دنیای اسپینوزا هیچ کمبودی وجود ندارد. هیچ‌چیز ناقص و سرهم‌بندی‌شده و مخدوش نیست. هیچ بدی‌ای وجود ندارد و هیچ‌چیز از آنچه «انتظار می‌رود» کمتر نیست. همه‌چیز کامل است؛ اما در طبیعت تهی از ارزش اسپینوزا، تمام این‌ها یعنی همه‌چیز همان است که هست. کمال همان واقعیت است؛ زیرا کافی است پدیده برای اینکه کامل باشد همانی باشد که در واقعیت هست. اسپینوزا تأکید می‌کند «برای من واقعیت و کمال معنایی یکسان دارند.»
سپیده اسکندری
اگر تنها یک مضمون مشترک در تمام نوشته‌های اسپینوزا وجود داشته باشد که موجب یگانگی آن‌ها می‌شود، مضمون آزادی است. رسالهٔ الهی‌سیاسی به آزادی اندیشه و بیان می‌پردازد؛ آزادی شخصی، شهروندی و دینی، چنان‌که قدرت دینی و سیاسی نتواند «آزادی نظریه‌پردازی» کسی را محدود کند. در پایان رساله، برجسته‌ترین بیانیهٔ رواداری اوایل دوران تجدد آمده است: هیچ‌چیز برای جمهوری بهتر و امن‌تر از پارسایی نیست و دین تنها باید به عشق و مهربانی و عدالت بپردازد و حق قدرت‌های برتر در مسائل معنوی و مادی تنها بر کردار مردم است. دربارهٔ دیگر موارد، همه باید این حق را داشته باشند که به هرچه می‌خواهند بیندیشند و آنچه می‌اندیشند به‌زبان بیاورند.
سپیده اسکندری
مهم‌ترین هدف فلسفهٔ اسپینوزا که تئوری‌های متافیزیکی، شناختی، سیاسی، الهی و دینی او در خدمت آن است، این است که مسیری به بهروزی حقیقی، به وضعیت پایدار و کامل سعادت انسان نشان بدهد که دستخوش دگرگونی بخت و تصادف نباشد.
سپیده اسکندری
پس از اینکه از راه تجربه به جنبهٔ توخالی امور عادی که روزانه به آن‌ها برمی‌خوریم پی بردم و فهمیدم تمام مواردی که منبع و مایهٔ نگرانی من بودند، تاآنجاکه نفس از آن‌ها تأثیر می‌پذیرد در درون خود اندوخته‌ای از خیر یا شر ندارند، به‌تفصیل به این پرسش پرداختم که آیا خوب حقیقی که بتواند خود را به‌چالش بکشد و به‌تنهایی بر نفس اثر بگذارد و همهٔ ویژگی‌های دیگر را کنار بزند، وجود دارد. در واقع، آیا چیزی وجود دارد که یافتن و آشنایی با آن مرا تا ابد از لذتی همیشگی و فوق‌العاده بهره‌مند کند.
سپیده اسکندری
آن‌ها (انسان‌ها)، در خود و جهان بیرون، ابزارهای متعددی می‌یابند که در پیگیری منافعشان مفید است؛ مانند چشم‌ها برای دیدن، دندان‌ها برای جویدن، گیاهان و حیوانات به‌عنوان غذا، خورشید برای نور و دریایی که زندگی ماهی‌ها به آن وابسته است. ازاین‌رو، اجزای طبیعت را ابزاری برای استفادهٔ خود در نظر می‌گیرند. آن‌ها باتوجه‌به اینکه این ابزارها را یافته و آن‌ها را برای خود پدید نیاورده‌اند، معتقد می‌شوند که شخص دیگری این‌ها را برای ایشان آماده کرده است. ازآنجاکه این چیزها را ابزار در نظر می‌گیرند، نمی‌توانند باور کنند این چیزها خودشان پدید آمده باشند؛ اما با اندیشیدن به ابزاری که به ساختنش عادت کرده‌اند، چاره‌ای جز این استنباط ندارند که طبیعت یک یا چند قانونگذار دارد که از آزادی بشر بهره‌مند است و بر تمام کارها نظارت دارد و همه‌چیز را برای استفادهٔ آن‌ها آفریده است.
سپیده اسکندری

حجم

۳۵۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۰۰ صفحه

حجم

۳۵۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۰۰ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان