دانلود و خرید کتاب آن من بهاره شریفی
تصویر جلد کتاب آن من

کتاب آن من

نویسنده:بهاره شریفی
امتیاز:
۳.۵از ۵۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آن من

کتاب آن من نوشتهٔ بهاره شریفی است. انتشارات شقایق این رمان عاشقانهٔ ایرانی را منتشر کرده است.

درباره کتاب آن من

کتاب آن من حاوی یک رمان معاصر و ایرانی و عاشقانه است که در ۲۲ فصل نوشته شده است. این رمان در حالی آغاز می‌شود که راوی می‌گوید شخصیتی به نام «امیرپاشا»، لباسش را جلوی آینه مرتب کرد و گوشی‌اش را برداشت. این شخصیت دلهره داشت. راوی می‌گوید که «سایه» امروز قرار بود برود کارهای قراردادش را انجام بدهد، اما انگار امیرپاشا بیشتر دلهره داشت. امیرپاشا از پله پایین و بدون سروصدا از خانه بیرون رفت. او هنگام رانندگی حوادثی را که برای رسیدن سایه از سر گذارنده بود، مرور کرد. او یک نامزدی نافرجام با «الناز» داشت. انتخاب رشتهٔ سایه که تمام خانواده‌اش را غافل‌گیر کرده بود و عقدی که خودش هم نفهمید چطور به این سرعت اتفاق افتاد، از حوادث دیگر است. این رمان به قلم بهاره شریفی را بخوانید تا با این شخصیت‌ها آشنا شوید.

خواندن کتاب آن من را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان عاشقانه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب آن من

«یلدا خودش اصرار کرده بود سایه توی آرایشگاه همراهی‌اش کند و سایه هم پذیرفته بود. از روزی که ماشین سیاوش را به درخت زده بود چهار روز می‌گذشت و سایه همچنان با امیرپاشا سر سنگین بود. یکی دو تلاش امیرپاشا که البته شباهتی به تلاش نداشتند هم با شکست مواجه شده بود. سایه در حد معمولی با او حرف می‌زد. در بقیه موارد حتی شب موقع خواب بدون کلمه‌ای حرف توی تخت می‌رفت، رویش را می‌کشید و چشم‌هایش را می‌بست. این بی‌اعتنایی و سردی‌اش برخلاف چیزی که همیشه امیرپاشا از سایه می‌دید، باعث می‌شد که نتواند به او نزدیک شود.

در حالت عادی سایه بود که به سمت او می‌آمد. سایه بود که تمام مدت که از کنار او رد می‌شد و دست روی شانه و بازوی او می‌کشید. سایه بود که گاهی به دور از چشم بقیه امیرپاشا را می‌بوسید. نه این‌که امیرپاشا از این کارها نکند ولی در برابر رفتار سایه؛ رفتاری این‌قدر گرم و دوست داشتنی عاشقانه‌های خودش خیلی کمرنگ به نظر می‌رسید. و تا حالا از این زاویه به آن نگاه نکرده بود. برای همین این دوری کردن‌ها آن‌قدر به چشم می‌آمد که حتی اگر سایه تمام طول روز با او حرف هم می‌زد، وضعیت موجود به او می‌گفت هیچ چیز عادی نیست.

و آن روز وقتی که تنها گفت؛ با یلدا به آرایشگاه می‌رود و لباس‌هایش را روی تخت آماده کرده است، امیرپاشا چیزی تا مرز دق کردن نداشت. سایه رفته بود. با همین جمله ساده، باز هم برخلاف همیشه نه لبخند زده و نه حتی خیلی ساده گونه او را بوسیده بود، فقط گفته بود و رفته بود.

سایه با یلدا بود. می‌گفت و می‌خندید ولی خودش هم حس می‌کرد این خنده‌ها مثل همیشه حالش را خوب نمی‌کند. یک جای کارش می‌لنگید، یک جای دلش می‌لنگید، تا جایی که یادش می‌آمد هیچ‌وقت توقع عاشقانه‌های لیلی و مجنون‌وار از زندگی‌اش نداشت. زندگی پدر و مادرش را دیده بود. می‌دانست که پدرش عاشق مادرش شده است. می‌دانست که چطور به خاطر دوست داشتن، زندگی‌شان را ساده آغاز کرده بودند. ولی دعواها و کل‌کل‌ها و قهرهایشان را بیشتر دیده بود. همیشه در مورد ازدواج زیادی واقع‌گرا بود، ولی هیچ‌وقت فکرش را هم نمی‌کرد که زندگی‌اش از همان ابتدا دچار چنین چالش‌هایی شود. خصوصا که حس می‌کرد امیرپاشا تمام عاشقی کردن‌ها را قبل از این‌که رسما زن و شوهر بشوند برای او خرج کرده است و انگار دیگر ته کشیده!»

kobra barzegaran
۱۴۰۲/۱۱/۱۰

داستان عاشقانه ای ارام و به دور از هیجانات تخیلی روایت یک زندگی واقعی که میتونیم دور و بر مون ببینیم بدون اتفاق های عجیب و غیرممکن

کاربر ۳۰۰۰۷۱۶
۱۴۰۳/۰۱/۰۹

به نظر من آن من با اینکه جلد دوم آن او حساب می شد اما از آن او قشنگ تر و پرمعنا تر بود‌ این جلد تنها به زندگی سایه و امیر پاشا نمی پردازه و زندگی آیدین رو هم

- بیشتر
NilGooN
۱۴۰۲/۱۲/۰۴

مثل ان او زیبا و پرتعلیق بود.ازدواج مدینه فاضله نیست.مثل روزای اول اشنایی سرشار از هیجان و احساس نیست.وقتی هورمونها ته نشین بشن تازه روی دیگه زندگی طلوع میکنه

پریسا همانی
۱۴۰۲/۱۲/۲۸

باید بگم که داستان یک جاهایی خیلی خسته کننده است و اصلا پیش نمیره موضوع جدید جذاب و پرکششی هم نداره.من کتاب رو خوندم چون صرفا جلد اول رو خونده بودم میخواستم کنجکاویم رو ارضا کنم اما بیشتر پا به

- بیشتر
Rasa
۱۴۰۲/۱۱/۰۷

از نظر من داستان فاقد هرگونه کشش،گره و هیجان خاصی بود اگر بخوام بگم که یک داستان فارسی آرام بوده حتی همین هم نبود مثل اینکه نشستی و نزدیک به 2500 صفحه از ناله های یک زن که تکلیفش با

- بیشتر
کاربر 8940095
۱۴۰۳/۰۹/۰۲

هم این جلد هم جلد اول رمان رو خیلی دوست داشتم..بسیار روان و دوست داشتنی روایت شده بود..شخصیت پردازی ها عالی و چاشنی طنزی که داشت آدم رو سرحال میاورد..🤍

نوریه
۱۴۰۳/۰۸/۱۸

جلد ۱ یعنی آن او رو بیشتر دوست داشتم این جلد بیشتر به درگیری و مشکلات زوج داستان پرداخت و گاهی حرصم می‌گرفت از رفتارشون ولی درکل قشنگ بود. ممنون از نویسنده عزیز🌹

Mah
۱۴۰۳/۰۱/۱۶

عالی مثل همیشه

کاربر ۱۶۳۱۵۹۸
۱۴۰۲/۱۲/۱۷

کتاب خوبی بود تقریبا مرور زندگی واقعی و مشکلات پس از ازدواج خواندن کتاب را توصیه میکنم

soheila bahramy
۱۴۰۲/۱۲/۰۹

کتاب ریبایی بود.این کتاب از کتاب آن او کمی بیشتر طنز داشت که باعث میشد گتاب خسته گننده ای نباشه

هواشناسی هم اشتباه می‌کنه. هوا همیشه هم قابل پیش‌بینی نیست. مثل آدما، مثل زندگی!
پریسا همانی
ولی دلیل نمی‌شه چون خسته می‌شم کار نکنم... یا درس نخونم...
bamdad74
مشکلاتت رو با شوهرت حل کن. دردودل با خواهر و مادر مشکل تورو حل نمی‌کنه. دردت رو بیشتر می‌کنه. چون از دست ماها کاری برنمیاد. جز غصه خوردن. اگر حرفی هم بزنیم اسمش می‌شه دخالت و در ادامه‌اش دلخوری پیش میاد.
کاربر ۱۶۳۱۵۹۸
زمان، همیشه همه چیز بستگی به زمان دارد. گاهی وقت‌ها برای انجام یک کار زود است، گاهی دیر. گاهی وقت مناسبش نیاز به صبر دارد و گاهی اگر عجله نکنی این فرصت از دست خواهد رفت.
shimaee

حجم

۶۱۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۷۰۴ صفحه

حجم

۶۱۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۷۰۴ صفحه

قیمت:
۱۰۳,۰۰۰
۵۱,۵۰۰
۵۰%
تومان