دانلود و خرید کتاب زیر ایوان ماه فرزانه صفایی فرد
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب زیر ایوان ماه

کتاب زیر ایوان ماه

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۱۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب زیر ایوان ماه

کتاب الکترونیکی «زیر ایوان ماه» نوشتهٔ فرزانه صفایی فرد در انتشارات شقایق چاپ شده است. این کتاب به زخم‌ها و عقده‌هایی که در زندگی انسان تأثیر می‌گذارند، می‌پردازد و داستان چهار شخصیت اصلی را روایت می‌کند که زخم‌هایشان آن‌ها را به هم پیوند می‌دهد. فرزانه صفایی فرد پیش از این با کتاب کلاف برندهٔ جایزهٔ لیلی شد.

درباره کتاب زیر ایوان ماه

رمان «زیر ایوان ماه» نوشتهٔ فرزانه صفایی فرد، به بررسی زخم‌های روحی و روانی انسان‌ها می‌پردازد که در زندگی آیندهٔ آن‌ها نیز تأثیرگذار است. این کتاب داستان چهار شخصیت اصلی به نام‌های بهی، فلور، کاوه و فرهاد را روایت می‌کند که هر کدام با زخم‌های خود دست‌وپنجه نرم می‌کنند و این زخم‌ها آن‌ها را به یکدیگر پیوند می‌دهد. نویسنده با قلمی شیوا و تعلیقی هنرمندانه، خواننده را تا انتهای داستان با خود همراه می‌کند. این رمان در سال ۱۴۰۳ توسط انتشارات شقایق منتشر شده است.

کتاب زیر ایوان ماه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های عاشقانه مناسب است.. این کتاب را می‌توانید از طاقچه دریافت کنید.

بخشی از کتاب زیر ایوان ماه

«هنگامه هنوز ایستاده بود و نگاهم می‌کرد. چه گفته بود؟ شاید توی دلش به دیوانگی‌ام می‌خندید. شاید هم ناسزا حواله‌ام می‌کرد که پول بی‌زبان دست چه آدم بی‌شعوری افتاده که خوشی زیر دلش زده و هی باطری‌های سالم ساعت‌ها را عوض می‌کند. آن هم نه یکی و دو تا، درست سیزده ساعت، به اندازهٔ سیزده سال نحس... البته این دختر بیشتر در عوالم خودش سیر می‌کرد تا درگیر قضاوت حال‌واحوال دیگران شود.

آن‌قدر جلو رفتم که صورتم تا صفحهٔ سفید ساعت فقط یک وجب فاصله داشت. با نگاهم حرکت عقربهٔ ثانیه‌شمار را یک دور کامل دنبال کردم. یک عمر بود که باطری ساعت‌ها را عوض می‌کردم بلکه یک‌بار ایراد از آن‌ها باشد و... نبود. هیچ‌وقت عیب از باطری ساعت‌ها نبود. مرض از زمان بود، از حال‌واحوال من و گردش روزگار.

پشت به ساعت، سمت انتهای سالن راه افتادم. هنگامه هنوز سر جایش ایستاده بود. راستی چه گفته بود؟ همه‌اش دو ماه بود که به اینجا آمده و جایگزین فتانهٔ احمق شده بود که دخترش را انداخت زیر دست‌وپای آن مردک لاشخورصفت بی‌همه‌چیز... خوب کردم اخراجش کردم تا حساب کار دستش بیاید. فراموش کرده بود که فلور با آدم‌های احمق مراوده‌ای ندارد!

«هرکی با فلور درافتاد ورافتاد!» جهانگیر می‌گفت و می‌خندید. پیرمرد پیزوری! خودش خوب می‌دانست که از فشار زیر کمربندش مقابلم مثل موش می‌شد. موش و موم، توی دست فلور! هه! موش را چه به تسخیر جهان؟!

فضای سالن کم‌کم روشن می‌شد. روشنایی‌اش از نور چراغ‌های آن‌سوی پنجره‌های سرتاسری بود. من، به تاریکی عادت کرده بودم... بعد از جهانگیر و خلاصی از انوار اغراق‌شده در چلچراغ‌های درون عمارت، داده بودم دورتادور ساختمان چراغ‌های پایه‌بلند بگذارند. عمارت مثل شیئی شب‌تاب وسط باغ می‌درخشید و نوری که از پنجره‌ها داخل می‌ریخت تاریکی درون را تعدیل می‌کرد. مقابل پنجره‌ها روی صندلی مخصوصم نشستم. این را هم بعد از جهانگیر داده بودم برایم بسازند. آرام‌آرام حرکتش دادم. منظرهٔ باغ از اینجا دیدنی‌تر بود. آرنج‌هایم را روی دسته‌های صندلی گذاشتم.»

کاربر ۱۶۳۱۵۹۸
۱۴۰۳/۱۲/۲۹

نویسنده در پردازش و بیان قصه توانا و چیره دست دیده میشد شاید تنها ایراد آن طولانی بودنش بود طوری که از نیمه کتاب به بعد از حوصله خواننده خارج میشد و بعضی از مسایل زیادی کشدار شده بود مثل

- بیشتر
sadeghi
۱۴۰۳/۱۲/۲۳

معرفی کامل👇 موضوع رمان: ✨️خانوادگی عاشقانه و اجتماعی 🌙کتاب درمورد زندگی چهار نفره: بهی فرهاد کاوه و فلور ✨️صحنه پردازی به شدت قویه طوری که شما هر لحظه خودتون رو توی داستان و کنار شخصیت‌ها می‌بینید 🌙از شخصیت پردازی که نگم هر کارکتری به نحوه‌ی خودش

- بیشتر
zohre nazari
۱۴۰۴/۰۱/۰۱

با قلم خانم صفایی فرد آشنایی داشتم و همین باعث شد که برم سراغ این کتاب‌‌. در مقایسه با خیلی از قلم ها و سوژه‌ها که نوشته میشن بسیار خوب هستش‌. من پای داستان نشستم و تا انتها خوندمش و فکر

- بیشتر
miss dib
۱۴۰۳/۱۲/۱۷

کتاب قشنگی‌ بود، داستان پخته و جذابی داشت پیشنهاد می‌کنم

sadeghi
۱۴۰۳/۱۲/۲۳

معرفی کامل کتاب👇👇👇 داستان درمورد دختری به اسم بهی هست که بعد از فوت خواهرش دلش می‌خواد جای خالی اونو برای خواهرزاده‌ش پر کنه ولی اتفاقاتی پیش میاد که... شخصیت‌های اصلی: بهی فرهاد کاوه فلور شاید در نگاه اول روایت‌ داستان براتون گنگ به نظر بیاد ولی

- بیشتر
کاربر ۳۷۴۱۱۶۰
۱۴۰۳/۱۲/۲۲

ادبیات خاصی داشت ، عادت کردم وازش لذت بردم زندگی بهرو با غمها وشادی هاش وفلور و کاوه از همه دوست داشتنی تر کاوه وتینا وآخ از دل بهرو وقصه ی زنان سرزمین ما .

اوريا
۱۴۰۳/۱۲/۲۱

در یک کلام: عالی👌🏻

رها
۱۴۰۴/۰۱/۰۸

نوشته های نویسنده محترم اغلب برام جذابه و این کتاب هم اثر قابل توجهی بود ضمن تشکر از نویسنده محترم فقط نکته قابل ذکر از نظر من ، کشش بیش از حد اوهام افراد به خصوص کاراکتر ((بهرو))بود نصف بیشتر

- بیشتر
Mah
۱۴۰۴/۰۱/۰۷

بینظیر بود

aayeh
۱۴۰۴/۰۱/۰۴

قلم قوی، و شخصیت ها پرداخت شده، دیالوگ ها بجا

مادر می‌گفت: «می‌خوای عیار آدم‌ها دستت بیاد باهاشون غذا بخور... حرف کم‌خوردن یا چی خوردن نیست، حرف چه‌جوری خوردنه!»
کاربر ۱۶۳۱۵۹۸
بدترین تنبیه آدم‌ها ندیدگرفتن حضورشان بود!
میم الف
همه‌چیز رو نمی‌شه با هم داشت.
کاربر ۱۶۳۱۵۹۸
زندگی خیلی خوب یادش داده بود که حتی اختیار خودش هم تمام‌وکمال در دست خودش نبود، چه رسد به اختیار زندگی دیگران..
کاربر ۱۶۳۱۵۹۸
پدر و مادرها با به‌دنیاآوردن بچه‌ها بدبخت‌شان می‌کردند و با مردن‌شان، بدبخت‌تر!
میم الف
بعضی تجربه‌ها ارزش دو بار امتحان‌شدن رو ندارن.
کاربر ۱۶۳۱۵۹۸
برای بعضی‌ها مردن عین خوشبختی و آرامش بود.
میم الف
وقتی قرار بود با یک گرگ بجنگی، نمی‌توانستی از گوسفندها کمک بگیری. باید می‌رفتی سراغ هم‌جنس‌های خودش.
میم الف
هیچی بدتر از یه دشمن خونگی نیست.
میم الف
گاهی حتی بهترین تصمیم‌ها هم توی خودشون کلی حسرت و ای کاش دارن...
میم الف

حجم

۵۵۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۵۸۴ صفحه

حجم

۵۵۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۵۸۴ صفحه

قیمت:
۱۲۹,۰۰۰
تومان