دانلود و خرید کتاب دوران بی مهری دریا دلنواز (دربندی)
تصویر جلد کتاب دوران بی مهری

کتاب دوران بی مهری

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۱۱۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دوران بی مهری

کتاب دوران بی‌ مهری، نوشته‌ دریا دلنواز(دربندی) است که نشر شقایق آن ‌را منتشر کرده است. این کتاب روایتی جذاب برای علاقه‌مندان به ادبیات داستانی است. 

درباره کتاب دوران بی مهری

ماجرای این رمان از دیدگاه مخاطب با دوری آغاز می‌شود و تلاش برای عاشقی کردن و خود را به اثبات رساندن ادامه می‌یابد، اما قلم جذاب نویسنده مدام تعلیق را در روند ماجرا حفظ می‌کند و دل مخاطب دائم در تب و تاب و دلواپسی می‌ماند تا به پایان برسد و ببیند این عاشقانه‌های معقول و تلاش‌های بی‌وقفه برای ثابت بودن در راه عاشقی آیا سرانجام خوبی هم دارد یا خیر؟

 مهرآوه فرخزاد شخصیت اصلی در این رمان مهندسِ مشغولِ به کار در یک کارخانه‌ی تولید موادغذایی است و «دوران» تنها عشق او در زندگی پر فراز و نشیبش است.دوران به واسطه یکی از دوستان، پی به حقیقتی می‌برد که مهرآوه از او پنهان کرده بود و حالا هضم آن حقیقت برای دوران غیرممکن است و به همین دلیل قصد جدی برای جدایی از مهرآوه را دارد. حضور مرد جوانی به نام «نامی بزرگمهر» در کارخانه و همکاری او با مهرآوه، یکی از نقاط قوت این رمان است، تا جایی که نقش او حتی از «دوران» نیز پر رنگ‌تر و موثرتر می‌شود.

از نظر ساختار، این رمان در شاخه‌ رمان‌های دراماتیک قرار می‌گیرد. نویسنده با مهارت میان شخصیت‌ها و پیرنگ هماهنگی برقرار می‌کند. خصوصیت‌های اخلاقی شخصیت‌ها پدید آورنده‌ی عمل داستانی می‌شوند و در ادامه عمل داستانی شخصیت‌ها را متحول می‌کند و یک پیرنگ قوی خلق می‌شود. نویسنده، با تسلط کامل، رفتار و گفتگوهای شخصیت‌ها را در طول ماجرا برجسته می‌کند تا اصول صریح روان‌شناختی داستان که عنصر حیاتی یک رمان است از طریق عمل داستانی ارائه شود؛ در واقع عمل داستانی را شخصیت‌هایی در این رمان خلق کرده‌اند که همواره با خود صادق‌اند و هر یک به تدریج آنِ حقیقی خود را در طول ماجرا نشان می‌دهند و حوادث را پیش می‌برند.

خواندن کتاب دوران بی مهری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی عاشقانه پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب دوران بی مهری

نزدیک کارخونه که شدیم کتاب کوچیک جیبیم رو داخل کیفم گذاشتم. کارخونهٔ تولید محصولات غذایی... در تمام مدتی که این‌جا مشغول کار بودم سرم به کار خودم گرم بود. دوست خاصی نداشتم جز منشی دوم رئیس و با بقیه پرسنل خیلی گرم نمی‌گرفتم. برای همینم پشت سرم کم حرف و حدیث نبود.

به اتاق کوچیک خودم رفتم و روپوش سفیدم رو تنم کردم و از اتاق خارج شدم. کارخونه در حال راه‌اندازی دو خط تولید جدید برای نوشیدنی‌ها و ساندیس‌ها بود. دستگاه‌ها از آلمان خریداری شده بودند و چون من مسئول خرید دستگاه‌ها بودم ماه پیش سفر بیست روزه‌ای به آلمان داشتم. دو مهندس مرد هم همراهم بودند، باید قبول کنم که نوع رفتار محکم و خشکم با بقیه اعضای گروه، باعث شد که رئیس کارخونه اعتماد خاصی به من داشته باشه.

کار نصب و راه‌اندازی دستگاه‌ها توسط خود کشور آلمان و کارمندهای برند خریداری شده، صورت می‌گرفت. بیشتر وقت‌هایی که کنار مسئولین آلمانی می‌گذروندم، گذر زمان از دستم خارج می‌شد. با این‌که در یادگیری زبان انگلیسی همیشه تنبل بودم اما با همون اطلاعات قبلی و اصطلاحات مربوط به رشتهٔ خودم و صد البته کمک‌های ویژهٔ زرین، در وضعیت بهتری قرار گرفتم. 

مطابق همیشه در این چند وقت سری به خط تولید در حال راه‌اندازی زدم. اطلاعات مربوط به دستگاه‌های جدید رو از روی بروشور برای همکارام توضیح دادم. بعضی وقت‌ها صدای متخصصین رو ضبط می‌کردم تا شب که برمی‌گردم و گزارش کار می‌نویسم، چیزی رو از قلم نندازم...

با تماسی که از انبار کارخونه داشتم با ماشین خود شرکت سری به انبار زدم، بارگیری مواد اولیه در مکان نامناسبی انجام می‌شد. چون محصولات ما صنایع غذایی بودند برای نگه داری به شرایط بخصوصی احتیاج بود؛ مثل دمای مناسب، رطوبت مطلوب، فشار بخار مناسب...

فاصلهٔ یک ربع انبار تا خط تولید خیلی مطلوب نبود، اما با توجه به توسعهٔ کارخونه در همین چند سال اخیر، جای امیدواری داشت که انبار مواد اولیه ورودی هم به مکان تولید نزدیک‌تر بشه.

نارین
۱۴۰۰/۰۹/۰۲

یه کتاب دوست داشتنی با شخصیت های دوست داشتنی و متفاوت. خوندن دوستی های توی قصه بسیار لذت بخش بود.نامی داستان برای من بی نهایت خاص بود.

کیانا وکیلی
۱۴۰۰/۱۲/۰۶

خب! باید بگویم افرادی که کتاب با موضوع قوی و قلم ادبی می خواهند به سمت این کتاب نیایند. درصد بالایی از طرفدار های کتاب به خاطر حس خوب و به دل نشینی کتاب، جذبش شدند. خود من هم همینطور!

- بیشتر
نوریه
۱۴۰۱/۰۱/۱۵

داستانی زیبا و متفاوت از رمان‌های جدید البته میشه گفت طولانی بود تقریبا جزء بهترین رمان‌هایی بود که تا حالا خوندم

ریحانه
۱۴۰۰/۱۱/۱۲

من کلا قلم خانوم دلنواز رو خیلی دوس دارم. عاشقانه هایی که مینویسن هم منطقیه هم دوست داشتنی

ملیحه
۱۴۰۰/۱۲/۰۷

به نظرم یک رمان عاشقانه ی جالب بود. موضوعش آنچنان جدید نبود اما شخصیت‌ها دوست‌داشتنی و جذاب بودند. با اینکه فراز و فرود آنچنانی نداشت اما به شدت درگیر کننده بود. اگر رمان عاشقانه دوست دارید، احتمالا از خواندنش لذت

- بیشتر
کاربر ۳۷۶۸۹۹۰
۱۴۰۰/۱۰/۲۵

خانم دلنواز رمان های دیگه هم نوشته بودن که خیلی خوب ولی این رمان رو دوست نداشتم خیلی پر حاشیه بود و انگار اولین نوشته ی یک نویسنده باشه

کاربر ۱۶۳۱۵۹۸
۱۴۰۲/۰۳/۰۱

کتاب جالبی نبود خیلی قسمت ها ارتباط شخصیت های داستان تخیلی و دور از ذهن بود موضوع جالبی نداشت توصیه نمیکنم اگر دنبال رمان خوب میگردید سیب و توهم عاشقی را بخونید

aykiz
۱۴۰۱/۰۵/۲۱

بسیار عالی واقعا شخصیت های داستان فوق العاده بودن

sogandshiripour
۱۴۰۱/۰۲/۰۷

برخورد شخصیت‌ها اول داستان یکم گیج کننده اس اما در ادامه باتوجه به تعریف داستان از گذشته افراد برای من قابل درک بود رمان روال کندی داره تقریبا اینکه تلاش میکنن روابط رو دوستانه نشون بدن دوست دارم در نهایت

- بیشتر
amini1742
۱۴۰۱/۰۲/۰۱

کلا قلم خانوم دلنواز رو میپسندم،این رمان رو چاپی خوندم و برام جذاب بود

"درسته این قلب تو بدن منه، ولی هر وقت باهاش جروبحث می‌کنم، طرف تو رو می‌گیره!
fatemeh
"اشتباهی که بیش از یک بار تکرار بشه، تصمیمه!
میس سین
زخم حرف کسی که دوسش داری، هیچ‌وقت خوب نمی‌شه.
میس سین
تا وقتی بارون میباره، ریشهٔ هیچ خاطره‌ای خشک نمی‌شه!
fatemeh
همیشه آدم‌هایی که خوب بلدن دلداری بدن، عین همون درد رو کشیدن
میس سین
گاهی نه دفعهٔ بعدی وجود داره، نه شانس دومی، نه وقت اضافه‌ای!... گاهی یا الانه یا هیچ‌وقت!
fatemeh
قربون خدا برم که به فرشته‌هاش گفت هر چی این خواست نشه!
fatemeh
دکتر می‌گفت وقتی دو تا آدم ضعیف به هم می‌رسند، اونی که مهربون‌تر و عاشق‌تره، زودتر ادای آدم‌های قوی رو درمیاره تا امید بده و ایمان... من قوی‌تر بودم! من... می‌خواستم قوی‌تر باشم!
میس سین
گاهی نه دفعهٔ بعدی وجود داره، نه شانس دومی، نه وقت اضافه‌ای!... گاهی یا الانه یا هیچ‌وقت!
میس سین
ـ راحتی زیاد ناراحتی میاره...
NilGooN
این همه واسه ما دعا می‌کنه، پس چرا حال همه‌مون بده!
میس سین
همیشه آدم‌هایی که خوب بلدن دلداری بدن، عین همون درد رو کشیدن.
fatemeh
من هیچ‌ام، و تو در تمام هیچ من... همه‌ای!
Mersana
خدا گر ز حکمت ببندد دری، ز خنده هی ببندد در دیگری... هی در بعدی هی اون یکی در، حتی پنجره‌ها!
fatemeh
گر یه روزی توی زندگیتون کسی بود که فقط با یه نگاه ساده‌اش آرامش داشتید و دردهاتون التیام پیدا کرد، بدونید دیگه توی زندگیتون تکرار نمی‌شه... حالا بگردید و خوب نگاه کنید... قرص آرام‌بخش داری؟
Mersana
آدمیزاد به اندازهٔ تمام منم منم‌هایی که داره، هیچی نیست! بی‌خیال پسر...
Mersana
از یه جایی به بعد دیگه آدم حالش خوب نمی‌شه، فقط گاهی یه جاهایی یادش میره که حالش خوب نیست،
fatemeh
انتظار آدما رو خسته می‌کنه، این‌که برای رسیدن به خواستت صبر کنی اولش قشنگه ولی این انتظار بیش از حد روحتو خسته می‌کنه... روحت خسته می‌شه و قوت و جونی دیگه سر زانوهات نمی‌مونه و یک کلام، می‌میری!
میس سین
"کاش می‌شد بی‌عذاب وجدان تو دو وجب فاصله گردن تا شونه‌ات زندگی کنم!"
zAhra Kalani
زندگی همینه دیگه، از چیزایی که می‌ترسی، فرار می‌کنی ولی می‌بینی نیم ساعته سر کوچه منتظرت تسبیح می‌چرخونن...
fatemeh

حجم

۶۳۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۷۶۸ صفحه

حجم

۶۳۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۷۶۸ صفحه

قیمت:
۱۰۹,۵۰۰
۳۲,۸۵۰
۷۰%
تومان