کتاب از تو برکت
معرفی کتاب از تو برکت
کتاب از تو برکت نوشتهٔ دیوید ممت و ترجمهٔ رضا بهرامی است. نشر نی این نمایشنامهٔ آمریکایی را در سال ۱۴۰۱ روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب از تو برکت
کتاب از تو برکت حاوی یک نمایشنامهٔ آمریکایی است که در سه صحنه نوشته شده است. این نمایشنامه حاوی شرح دغدغههای همیشگی دیوید ممت است؛ سینما و پشتپردهٔ آن، رفاقتهای مردانه، مردانگی و زنانگی، عشق و عقل، کار و پایان جهان. رضا بهرامی پیش از آغاز متن نمایشنامه، توضیحی دربارهٔ نام بهظاهر نامأنوس آن و معادل فارسیاش داده است؛ این مترجم همچنین توضیح داده است که ماجرای نمایشنامهٔ «از تو برکت» در یکی از استودیوهای فیلمسازی هالیوود رخ میدهد. داستان دربارهٔ چگونگی تصمیمگیری و انتخاب بین ساختن یک فیلم یا فیلمی دیگر است. این نمایشنامه سه شخصیت دارد که عبارتند از «بابی گولد» (مردی حدوداً ۴۰ ساله)، «چارلی فاکس» (مردی حدوداً ۴۰ ساله) و «کارن» (زنی بیستوچند ساله).
میدانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان»، «علیرضا نادری» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب از تو برکت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی آمریکا و قالب نمایشنامه پیشنهاد میکنیم.
درباره دیوید ممت
«دیوید آلن مامِت» در ۳۰ نوامبر ۱۹۴۷ به دنیا آمد. او نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس و کارگردانی آمریکایی است. دیوید ممت در دبیرستان «فرانسیس دبلیو پارکر» در شیکاگو تحصیل کرد، در دانشگاه گودارد واقع در ورمونت به تحصیلش ادامه داد و در سال ۱۹۶۹ از آنجا فارغالتحصیل شد. او سال اول دانشگاه را حذف کرد تا بتواند در کلاسهای بازیگری «سنفورد مایسنر» در نیویورک شرکت کند. ممت در سال ۱۹۷۱، شروع به تدریس بازیگری در «دانشگاه گدار» کرد. یکی از صمیمیترین دوستان او با نام «ویلیام. اچ. میسی» یکی از شاگردانش بود. ممت در ۱۹۷۲ شرکت «سنت نیکولاس» را با «میسی» راهاندازی کرد و یک سال بعد شرکت را به شهر شیکاگو منتقل کرد. او اولین شاهکارش را با عنوان «بوفالوی آمریکایی» در سال ۱۹۷۷ تهیه کرد. استفادهٔ مینیمال دیوید ممت از زبان و ویژگیهای زبانی دیگری در آثار او، کلید اصلی نمایشنامههای این هنرمند تئاتر است. دیوید ممت جوایز و افتخارات متعددی را دریافت کرده است. او در سال ۱۹۷۷، جایزهٔ حلقهٔ منتقدان فیلم نیویورک را برای نمایشنامهٔ «بوفالوی آمریکایی» به دست آورد و بار دیگر همین جایزه را در سال ۱۹۸۸ برای نمایشنامهٔ «گلنگری گلنراس» گرفت؛ نمایشنامهای که جایزهٔ معتبر پولیتزر را نیز برای نویسنده به ارمغان آورد. ممت نامزد جوایز مختلفی همچون اسکار، گلدن گلوب و تونی شده است. از نمایشنامهٔ های مشهور این نمایشنامهنویس مهم میتوان به «گلنگری گلنراس»، «اولئانا»، «انواع مرغابی»، «سریعتر شخم بزن»، «رمزنوشته»، «جنگل» و «از تو برکت» اشاره کرد. کتابهای آموزشی و نظری «درست و نادرست» و «سه کاربرد چاقو؛ در باب طبیعت و مقصود درام» از دیگر آثار مکتوب او است.
بخشی از کتاب از تو برکت
«فاکس: خیلی خب. مسئله اول، اول اینکه، اینکه، ببین، من کل شب بیدار بودم. مایهٔ تأسفه، واقعاً میدونم، توی این چیزها باید بهتر از این عمل کنم. نمیدونم چطور بگم، میدونی آدم اینجور وقتها چه حالی میشه دیگه. بلند میشی و شروع میکنی فکر کردن، هی فکر میکنی، فکر میکنی. اونوقت از یه طرف میگی «من لیاقت اینو دارم که ثروتمند بشم؟» از اونطرف میدونی، میدونی، آدم حس میکنه خیلی دیگه داره حریص میشه. برای همین سخت میشه فهمید چی واقعاً حق آدمه و چی حقش نیست... باب، وقتی داشتیم حرف میزدیم، دیروز که داشتیم حرفشو میزدیم، وقتی گفتی «تهیهکننده» منظورمون همین بود دیگه، یعنی داشتیم دربارهٔ همین حرف میزدیم، درسته؟ یعنی اینجوری که من میفهمم، اون عنوان بالای اسم فیلمو با هم «تقسیم میکنیم»، همینو گفتیم دیگه، که با هم تهیهکنندهٔ مشترک میشیم، چون که... درسته دیگه، همین بود دیگه؟ مسئلهٔ دوم هم اینکه، میدونم که خودت هم حتماً بهش فکر کردی که به راس بگی، بگی بهش، که ما یه تیمیم، یعنی من و تو، مثل یه تیم اگه باشیم، این تازه شروعشه. چون که اگه تونستیم همچین چیزی بیاریم که شک ندارم خودت هم بهش فکر کردی حتماً، یعنی بیاغراق دیگه هر چیزی رو میتونیم بیاریم، ته نداره. بیشتر از اینها هم میتونیم بیاریم... همین دو تا مسئله بود که فقط میخواستم بهت بگم...
گولد: فیلمه رو نمیسازم.
فاکس: کدوم فیلم؟
گولد: فیلم داگلاس براون رو.
فاکس: ... نمیسازی...
گولد: من به فیلم زندان داگلاس براون اجازهٔ تولید نمیدم.»
حجم
۶۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۰۷ صفحه
حجم
۶۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۰۷ صفحه
نظرات کاربران
من که خوشم امده تقریبا