دانلود و خرید کتاب درست و نادرست دیوید ممت ترجمه علی منصوری
تصویر جلد کتاب درست و نادرست

کتاب درست و نادرست

معرفی کتاب درست و نادرست

«درست و نادرست: بدعت و عقل سلیم برای بازیگر» نوشته دیوید مَمِت( -۱۹۴۷)، نویسنده و کارگردان آمریکایی است. او در این کتاب دیدگاه‌های انتقادی خود را در صنعت سینما و تئاتر مطرح می‌کند و بسیاری از ساختارها و روندهای کنونی را ناکارآمد و نادرست توصیف می‌کند. وی می‌کوشد بر اساس تجربیات سال‌ها کار حرفه‌ای در این صنعت، رویکرد و دورنمای متفاوتی پیش روی نسل نو بازیگران بگذارد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

«دل‌مشغولی بازیگر امروزی به کاراکتر، صرفاً برگردانی مدرن از یک اشتغالِ خاطر قدیمی به اجرا/ عملکرد است، که به‌عبارت دیگر یعنی به خود. هر عصری که باشد، چشم‌انداز قدیمی هنرپیشه‌ی بد همین است.

این که مدام از خود بپرسیم «کارم چطور است»، پسندیده و پربارتر از آن نیست که این سؤال را از تماشاگر بپرسیم. وقتی چنین می‌کنیم، به یک «کمال» جادویی و اساطیری لبیک می‌گوییم و با این کار از مسئولیتمان برای قصه‌گوییِ صرف دست می‌کشیم. این بازیگری نیست. این هم یک بازارگرمی برای خود و پز دادن است، و بهترین گزینه برای کسانی است که گمان می‌کنند یک مصحلت در آینده‌ای خیالی می‌تواند دروغ گفتن را توجیه کند.

این که به طور کل دروغ‌گویی توجیه‌پذیر هست یا نه، مسأله‌ای است برای اخلاقیون. روی صحنه این کار به هیچ وجه قابل توجیه نیست. بهتر است یک خنده، «پناهگاه عاطفی»، لحظه یا ضرب از دست برود تا این که یک سر سوزن به «اجرا» اضافه شود تا بتوان از این نکته اطمینان کسب کرد که تماشاگر «فهمیده». آن‌ها برای تماشای یک نمایش آمده‌اند، نیامده‌اند تا طرحِ مستدلِ «عاطفی» آن‌چه را که ایده‌ی شما از یک کاراکتر ممکن است در شرایط مطرح‌شده در نمایشنامه احساس کند، ببیند.»

هادی نظری
۱۳۹۶/۰۱/۱۵

دیوید ممت، یک کتاب عالی درباره: روش کارگردانی، داره لطفا اون رو هم قرار بدید به نظرم فوق‌العاده است.

sara
۱۴۰۰/۰۲/۱۰

کتاب خوبیه و نظر ما رو نه تنها درباره بازیگری و مولف و نمایشنامه نویس بلکه راجع تمام آن دانش های پذیرفته شده و از پیش تعیین شده عوض میکنه

Mehdi.M.Sh
۱۳۹۹/۰۱/۱۵

عالی

pockethead
۱۳۹۷/۰۴/۰۸

وقتی یک استاد بزرگ تئاتر از صمیم دل برای بازیگرا راهکار میده و...

کاربر ۶۸۷۲۵۱۴
۱۴۰۲/۰۷/۱۴

ترجمش افتضاح بود

حسن محمدی
۱۴۰۱/۰۵/۰۴

ترجمه ضعیف. مطالب سطحی

بهزاد
۱۳۹۵/۰۶/۱۸

چقدر جای کتابای تئوری سینما توی طاقچه خالیه. من البته هنوز اینو نخوندم و امتیازم همینجوریه

این روزها تشخیص مرض جدیدی در اطفال باب شده که اسم آن اختلال کمبود توجه است. دوستی می‌گفت: «عجیب است؛ در روزگار ما به آن می‌گفتند خیال‌بافی.»
farzane
اگر می‌خواهید در تئاتر باشید، به تئاتر بروید. اگر می‌خواهید پیش از رفتن به سراغ معاملات ملکی یا دانشگاه حقوق یا ازدواج با یک آدم ثروتمند، برای ورود به تئاتر تلاشی دلاورانه از خود بروز دهید، پس شاید باید در مدرسه بمانید.
behzadfn
تعلق‌خاطر بازیگر به استعداد، مثل علاقه‌مندی ورق‌باز به بخت و اقبال است. اقبال، اگر اصلاً چنین چیزی وجود داشته باشد، یا به همه به یک میزان روی خوش نشان می‌دهد یا درخصوص شخصِ آماده یک برتری قائل می‌شود.
farzane
تهیه‌کننده‌ها علاقه‌ای به کشف تازه‌واردها ندارند. کدام آدم عاقلی می‌آید و بیست میلیون دلارش را روی یک بازیگر ناآزموده شرط‌بندی می‌کند؟ آن‌ها قدیمی‌ها را می‌خواهند؛ و اگر دستشان به اصل نرسد کپی آن را طلب می‌کنند.
آروین
یک بار من در یک مراسم عروسی بودم که دو طرف در آن قسم می‌خوردند تا «سعی کنند به هم وفادار بمانند، سعی کنند نسبت به هم باملاحظه باشند...» پیداست که آن ازدواج محکوم به فنا بود. دست یافتن به هر هدف ارزشمندی دشوار است. کسانی که با «سعی می‌کنم» به خواسته‌های ما جواب می‌دهند، قصد دارند دست رد به سینه‌مان بزنند و ما را به شرکت در این دورویی دعوت می‌کنند؛ انگار فضیلتی در قصد انجام چیزی غیر از آن خواسته وجود دارد.
آروین
حال بیایید جدی و روراست باشیم و برای لحظه‌ای وانمود کنیم که یک میل زیاد برای اجرای آثار خوب برابر است با شایستگی هنری. این همان اشتباه کسانی ا‌ست که وقت خود را صرف تلاش برای «باور کردن» می‌کنند. این توهم جذاب است، تنها و تنها به این دلیل که به فرد متوهم اجازه می‌دهد تا «سخت کار کند» .
valencia
هنر بیان سرور و وحشت است. به‌هیچ‌وجه تلاشی برای تقسیم فضایل و کمالات یک نفر با مخاطبان نیست، بلکه کنش یک روح فارغ از خود است. تأثیر ما بر خودمان ناشناخته است. تحت کنترل ما نیست. تنها غرض است که تحت کنترل ما قرار دارد. همین‌طور که تلاش می‌کنیم تا غرض‌های خود را خالص و خالی از هر گونه میل به اثرگذاری کنیم و به سمت و سویی واضح و مشخص سوق دهیم، اجراهایمان خالص و شفاف می‌شوند.
valencia
چه‌چیز درست است، چه‌چیز نادرست و در نهایت چه‌چیز مهم است؟ ندانستن پاسخ‌ها نشانه‌ی نادانی نیست. اما شایستگی زیادی در مواجهه با پرسش‌ها قرار دارد.
آروین
من یک بار در ۱۹۵۵ و یک بار در ۱۹۹۵ به دیزنی‌لند رفتم و در هر دو بار با این هنجارگریزی روبه‌رو شدم: مردانی که هدایت قایق‌های مسیر جنگل را بر عهده داشتند، بلبل‌زبانی می‌کردند و چیزهایی به‌زبان می‌آوردند که به‌رغم ملایم بودنشان، رنگ و بویی تمسخرآمیز در خصوص آن مؤسسه داشتند. به‌علاوه راننده‌های قایق از قدری آزادی برخوردار بودند تا بداهه‌پردازی کنند و از متن نوشته‌شده‌ای که به نحوی نهاد دیزنی‌لند را به‌سخره می‌گرفت، فاصله بگیرند. این برنامه در ۱۹۹۵ همچنان وجود داشت و رسم چهل‌ساله آن را به‌همان شکل تثبیت کرده بود؛ نوعی مسخره‌بازی مجاز برای به‌سخره کشیدن بی‌حسی تحکم‌آمیز آن مؤسسه.
آروین
اگر تئاتر و زندگی تئاتری را دوست دارید، طوری به آن وارد شوید که جوینده‌ی طلا با الاغش دل به دریا می‌زد. به آن وارد شوید.
آروین
از مدرسه بیرون بمانید.
آروین
دنیا، مثل همیشه، مکانی وحشتناک برای تمام کسانی ا‌ست که با تکیه بر یک خُرده‌ایمنی به‌ارث‌رسیده به آن پا می‌گذارند. شاید یک زمان در این کشور برای بخش کوچکی از طبقه‌ی بورژوا نوید یک زندگی حرفه‌ای وجود می‌داشت، اما حالا حتا این هم از بین رفته و نمره‌های عالی و خرده‌سرمایه‌ی خانوادگی نیز دیگر نمی‌تواند ضامن یک شغل تشریفاتی در عالم طب یا وکالت باشند.
آروین
در مقام یک نمایشنامه‌نویس و طرفدار درست‌نویسی می‌دانم که یک نمایشنامه‌ی خوب نیازی به پشتیبانی بازیگری ندارد که عملاً مایه‌های روان‌شناسانه‌ی آن را روایت می‌کند و یک نمایشنامه‌ی بد هم چیزی از آن عایدش نخواهد شد.
آروین
گرایش فلسفی و تجربه‌ی سی‌ساله‌ام به من می‌گوید که هیچ‌چیز بی‌جاذبه‌تر از بازیگری نیست که روی صحنه احساسات شخصی‌اش را دخیل کرده. همین تلاش برای خلق یک حالت احساسی در فرد، او را از نمایش خارج می‌کند. این همان خودآگاهی ا‌ست وگرچه این خودآگاهی ممکن است در خدمت یک کمال مطلوب باشد، اما این چیزی از ملال‌انگیزی آن نمی‌کاهد.
آروین
بازیگر به این خاطر روی صحنه است که نمایشنامه را به تماشاگر انتقال دهد. بازیگر برای انجام این کار نیاز به صدایی رسا، بیان عالی، بدنی انعطاف‌پذیر و متناسب و یک درک ابتدایی از نمایشنامه دارد.
آروین
ما به کسانی حسادت می‌کنیم که «خوش‌اقبال» هستند، کسانی که ظاهراً از «تکنیک» برخوردارند و از آن‌جا که ما خود فاقد این «تکنیک» هستیم، موفقیت‌های آن‌ها را به‌پای بخت و اقبال بلندشان می‌گذاریم. لذا هرچه بیشتر و بیشتر روی یک «تکنیکِ شانس‌محور» سرمایه‌گذاری می‌کنیم و این در نتیجه به یک خرافات، یک نوع سرمایه‌گذاری در خودآگاهی و درون‌گرایی بدل می‌شود.
آروین
دل داشته باشید. به دنیای پیرامون خودتان نگاه کنید: روی صحنه و بیرون از آن. منطق خود را فراموش نکنید. خودتان را سرکوب نکنید. نیروهای خلاقه‌ی حقیقی شما در تخیلتان نهفته؛ که بی‌نهایت پر بار است، اما زیر بار زور نمی‌رود، و همچنین در اراده‌تان، یعنی کاراکتر حقیقی شما، که می‌تواند با تمرین رشد پیدا کند.
omid naderi
گذران زندگی در تردید و بلاتکلیفی، وقف کردن خود در راه هنر به‌جای یک مسیر کاری و برگزیدن یک آرمان به‌جای یک نهاد، امری کودکانه نیست. کاری‌ است دلیرانه و این شجاعت را می‌طلبد که بپذیریم کسانی که به پشتوانه‌ی یک نهاد به‌جایی رسیده‌اند، از ساز و برگ مناسب برای ادراک برخوردار نیستند.
mr.khodaveisi

حجم

۱۰۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۱۰۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۱۲۵,۰۰۰
۶۲,۵۰۰
۵۰%
تومان