دانلود و خرید کتاب وقتی همه چیز از هم می پاشد پما چودرون ترجمه حسام شیخ حسنی
تصویر جلد کتاب وقتی همه چیز از هم می پاشد

کتاب وقتی همه چیز از هم می پاشد

معرفی کتاب وقتی همه چیز از هم می پاشد

کتاب وقتی همه چیز از هم می پاشد نوشتهٔ پما چودرون و ترجمهٔ حسام شیخ حسنی است. انتشارات میلکان چندین توصیه برای زمان‌های سخت را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب وقتی همه چیز از هم می پاشد

کتاب وقتی همه چیز از هم می پاشد (When things fall apart) که در ۲۲ فصل نوشته شده، به ما یاد می‌دهد چطور با ترس‌هایمان مواجه شویم، شجاعانه به آن‌ها نفوذ کنیم و حتی ارتباطی نزدیک و دوستانه با آن‌ها برقرار کنیم. پما چودرون از این صحبت کرده است که چطور از کوچک‌ترین چیزهایی که در زندگی و اطراف ما است برای رسیدن به آرامش استفاده کنیم و حتی ترس‌ها و مشکلات را به منبع لذت و آرامش تبدیل کنیم. این نویسنده از موقعیتی گفته است که انسان هم‌زمان در بیم و امید است؛ در موقعیتی که از شکست می‌ترسد، اما همچنان امیدوار است. او درمورد امید واهی به ما هشدار داده و می‌خواهد چندان به آن اتکا نکنیم؛ چون اگر شکست بخوریم، ناامیدی آن ضربهٔ سختی خواهد بود. این نویسنده اصرار دارد هم ترس و هم امید بیهوده را کنار بگذاریم تا واقعیت را بهتر ببینیم. نمونه‌ٔ این موقعیت، مواجهه با مرگ است. هم ترس از مرگ بیهوده است و هم امید به اینکه همیشه زنده خواهیم بود واهی است. هر گاه بتوانیم هر دوی این‌ها را زیر سؤال ببریم، می‌توانیم حقیقت زندگی را بهتر لمس کنیم. پما چودرون با الهام از آموزه‌های کهن بودایی است که برای این مسیر معنوی، ابزارها و ایده‌هایی ارائه داده است؛ تا ما بتوانیم از دلِ سختی‌ها و ترس‌ها گذر کنیم و به شادی و فراغت برسیم.

خواندن کتاب وقتی همه چیز از هم می پاشد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران روان‌شناسی عمومی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره پما چودرون

پما چودرون (Pema Chödrön) در ۱۴ ژوئیهٔ ۱۹۳۶ در آمریکا به دنیا آمد. تحصیلات عالی خود را در رشتهٔ ادبیات انگلیسی آغاز کرد و مقطع ارشد را نیز با تحصیل در رشتهٔ آموزش ابتدایی در دانشگاه برکلی به پایان برد. او سال‌ها به‌عنوان معلم در مدارس ابتدایی نیومکزیکو فعالیت می‌کرد. پما چودرون روزی برای تفریح به آلپ سفر کرد. او خبر نداشت که سرنوشتش در حال تغییر است. در این سفر، با راهبی بودایی به نام «لاما چیم» آشنا شد. آشنایی آن‌ها به مرور زمان بیشتر و بیشتر شد؛ تاجایی‌که پما چودرون تصمیم گرفت به لندن برود تا بتواند نزد این راهب، تعالیم بودایی را فرا بگیرد. لاما چیم او را تشویق کرد که برای تعلیمات بیشتر از محضر «ترونگپا رینپوچه» بهره ببرد. پما چودرون از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۷، زمانی که استادش از دنیا رفت، در مقام شاگرد او از آموزه‌هایش بهره برد.  کتاب «وقتی همه‌چیز فرو می‌پاشد» (When Things Fall Apart) یکی از آثار پما است. کتاب «چگونه مراقبه کنیم: یک راهنمای عملی برای دوست‌شدن با ذهنمان» (How to Meditate: A Practical Guide to Making Friends with Your Mind) اثر دیگری از او است که می‌گوید مراقبه یکی از راه‌هایی است که با کمک آن می‌توانیم از دنیای پیرامون خود فاصله بگیریم و به آرامش درونی برسیم. کتاب «موقعیت‌های ترسناک» (The Places That Scare You)، راه گریز از موقعیت‌های ترسناک را به شما نشان داده است. کتاب «جان آزاده» (The Pocket Pema Chodron) حاوی گفتارهایی کوتاه است که هر کدام از آن‌ها پرسش‌هایی را در ذهن مخاطب می‌نشاند و کتاب «با تردید و تغییر زیبا زندگی کنید» (Living Beautifully: with Uncertainty and Change) اثر مکتوب دیگری از پما چودرون است.

بخشی از کتاب وقتی همه چیز از هم می پاشد

«سه حقیقت، که در گذشته سه نشان نامیده می‌شدند، دربارهٔ وجود ما بیان شده است: ناپایداری، رنج و بی‌نفْسی. گرچه این سه حقیقت اساسی‌ترین ویژگی‌های وجود ما را با دقت توصیف می‌کنند، تهدیدکننده به نظر می‌آیند. فکرکردن به اینکه در ناپایداری، رنج و بی‌نفسی اشکالی وجود دارد ـ که یعنی فکر کنیم در ذات ما اشکالی وجود دارد ـ بسیار راحت است. اما ناپایداری، رنج و بی‌نفسی هیچ اشکالی ندارند؛ می‌توانیم به‌خاطر آن‌ها قدردان باشیم. ما در ذات خود موجوداتی مسروریم.

ناپایداری مهم‌ترین نقطهٔ قوت حقیقت است، درست مانند چهار فصل که در یک جریان مداوم‌اند؛ مانند زمستان که به پایان می‌رسد و بهار، تابستان و پاییز می‌آیند، درست مانند روز که به شب منتهی می‌شود، نور که به تاریکی و دوباره به نور تبدیل می‌شود. به همین صورت همه‌چیز دائم درحال تکامل است. ناپایداری ذات همه‌چیز است. کودک‌شدن نوزادان و بعد نوجوانان و سپس بزرگ‌سالان و کهن‌سالان و سپس جایی در این مسیر مرگ فرامی‌رسد. ناپایداری به هم رسیدن و جدایی است. عاشق‌شدن و بیرون‌آمدن از عشق است. ناپایداری تلخ و شیرین است، مانند خریدن لباسی نو است که سال‌ها بعد آن را تکه‌ای از لحافی چندوصله می‌بینیم.»

iamsabagol
۱۴۰۲/۰۹/۱۹

درست وقتی که عنوان کتاب برام اتفاق افتاده بود اومدم سراغش؛ این کتاب شما رو آروم می‌کنه بهتون چرایی مراقبه رو توضیح میده و روش صحیحش رو با ظرافت میگه؛ من احساسم به کتاب مشابه کتاب نیروی حال بود؛ بهتون

- بیشتر
Zahra
۱۴۰۳/۰۲/۱۳

کتاب خیلی خوبیه از وقتی این کتابو خوندم به هنر رهایی رسیدم تونستم رها کنم مطمعن باشید رها کردن خیلی سخته ولی من فکر میکنم قسمت هایی از کتاب خوب ترجمه نشدن مفهوم رو ساده نمیرسونه ولی درکل کتاب لذت بخشی

- بیشتر
بهزاد
۱۴۰۳/۰۵/۱۳

این کتاب کلا یک حرف اساسی و پایه ای داره. مواجه شدن با رنج و پذیرا بودن نسبت به ترسها. اما چطور ؟ معلوم نیست. طرز فکر نویسنده ای که شبیه یک راهب بودایی زندگی می کنه ، با اینکه

- بیشتر
«وقتی خیلی بد درد می‌گیرد، برای این است که زیاد از حد سفت چسبیده‌ام.»
mahshid
خیال می‌کنیم هدفْ گذشتن از این آزمایش یا حل‌کردن مسئله است، اما حقیقت این است که مسائل واقعاً حل نمی‌شوند. در کنار هم قرار می‌گیرند و از هم می‌پاشند. سپس دوباره در کنار هم قرار می‌گیرند و دوباره از هم می‌پاشند. فقط همین است. شفا آنجا حاصل می‌شود که برای اتفاق‌افتادن همهٔ این‌ها جا باز کنیم: جا برای اندوه، برای تسکین، برای بیچارگی و برای خوشی
Sheida Shahparast
رنج بخشی از زندگی است و مجبور نیستیم فکر کنیم که چون شخصاً حرکت اشتباهی انجام داده‌ایم، رنج می‌کشیم.
روانشناس هستم
ناامیدی و اضطراب پیام‌آورانی هستند که می‌گویند قرار است به سرزمین‌های ناشناخته وارد شویم.
mahshid
همهٔ ما به پرهیز از درد اعتیاد داریم.
mahshid
اگر خود را ملزم کنیم همان جا که هستیم بمانیم، تجربه‌هایمان بسیار ملموس می‌شوند. وقتی جایی برای فرار نداشته باشیم، همه‌چیز خیلی واضح به چشم می‌آید.
mahshid
ما اساساً تنهاییم و هیچ‌چیزی در هیچ‌جایی نیست که به آن تکیه کنیم و اضافه کنم که این مشکل نیست.
mahshid
هر روز می‌توانیم به خشونتی که در جهان است فکر کنیم، در نیویورک، لس‌آنجلس، هالیفاکس، تایوان، بیروت، کویت، سومالی، عراق، همه‌جا. سراسر دنیا، همه همواره به دشمن هجوم می‌برند، و این درد تا ابد روی هم تلنبار می‌شود. هر روز می‌توانیم در این خصوص عمیقاً تفکر کنیم و از خود بپرسیم: «آیا من هم به این خشونت در جهان خواهم افزود؟» هر روز، در لحظه‌ای که اوضاع به مرز انفجار می‌رسد می‌توانیم فقط از خود بپرسیم: «آیا صلح را تمرین می‌کنم، یا به جنگ اضافه می‌کنم؟»
mahshid
زندگی معلم و دوست خوبی است. همه‌چیز همواره درحال تغییر است؛ فقط اگر متوجه شویم. هیچ‌چیز هرگز به آن شکلی که دوست داریم اتفاق نمی‌افتد.
hadise
جست‌وجوی امنیت یا بی‌نقص بودن، به وجد آمدن از احساس بی‌نقص بودن و تأیید دیگران، احساس راحتی و بی‌نیازی مرگ است. هیچ هوای تازه‌ای در آن نیست.
mahshid
وقتی صبح بیدار می‌شوی و ناغافل درد بیگانگی و تنهایی سراغت می‌آید، آیا می‌توانی از آن مانند فرصتی طلایی استفاده کنی؟ به‌جای آنکه خودت را خفه کنی یا احساس کنی که اتفاقی به‌شدت اشتباه درحال رخ‌دادن است، همان جا و در همان لحظهٔ غم و هوس، آیا می‌توانی آرام بگیری و فضای بی‌حد و حصر قلب آدمی را لمس کنی؟ دفعهٔ بعد که چنین فرصتی نصیبت می‌شود این را امتحان کن.
mahshid
زندگی درست شبیه سوارشدن در قایقی است که قرار است به دریا برود و غرق شود.
mahshid
درگیربودن با تصویری که از خود برای دیگران ایجاد می‌کنیم مثل کر و کوربودن است. مانند این است که گونیِ سیاهی سرمان کرده و در میان زمین وسیعی از گل‌های وحشی ایستاده باشیم. مانند این است که کنار درختی پر از پرنده‌های آوازه‌خوان برویم و پنبه در گوش داشته باشیم.
mahshid
نکتهٔ دردآور این است که وقتی به بیزاربودن تن بدهیم، بیزاربودن را تمرین می‌کنیم. وقتی به خشونت تن بدهیم، خشونت را تمرین می‌کنیم. این خصوصیات را هرچه بیشتر به خود بگیریم، قوی‌تر می‌شوند. غم‌انگیز است که چقدر می‌توانیم در آسیب‌زدن به خود و دیگران مهارت کسب کنیم؛ بنابراین شگرد کار این است که مهربانی و رهاکردن را تمرین کنیم
mahshid
به‌جای پس‌زدن یا رهاکردن آن تجربه، می‌توانیم اجازه دهیم انرژی آن احساس و کیفیت چیزی که حس می‌کنیم قلبمان را بشکافد و وارد شود. گفتنش راحت‌تر از عمل‌کردنش است، اما روش باشکوهی است برای زندگی‌کردن. یقیناً این راه شفقت است، راه پرورش‌دادن شجاعت و عاطفهٔ انسانی.
mahshid
«تنها هر آن‌قدر که خود را مدام‌ومدام در معرض نابودی قرار دهیم، آنچه نابودنشدنی است می‌تواند در ما یافت شود.»
mahshid
مادامی‌که به امید معتاد باشیم، فکر می‌کنیم می‌توانیم شدت تجربه‌هایمان را کم یا زیاد کنیم یا به‌نحوی تغییر دهیم و این‌گونه بیشتر رنج می‌کشیم.
mahshid
باید به اکتشاف ادامه دهیم و پا پس نکشیم، حتی وقتی می‌فهمیم چیزی آن‌گونه که خیال می‌کردیم نیست.
mahshid
عادت کرده‌ایم با دیدن حتی کوچک‌ترین نشانه‌ای از ترس هول شویم و وحشت کنیم. کافی است احساس کنیم به‌سمتمان می‌آید تا اسباب و وسایلمان را جمع کنیم و برویم.
mahshid
این فکر که درنهایت می‌توانیم همه‌چیز را جمع‌وجور کنیم غیرواقعی است. جست‌وجوکردن برای امنیتی پایدار بی‌فایده است. رهاکردن عادت‌های بسیار کهنه و بسیار چسبندهٔ ذهن نیاز به این دارد که بعضی از اساسی‌ترین مفروضات خود را طور دیگری ببینیم. باورداشتن به یک خودِ دیگر و کاملاً مستحکم، ادامهٔ جست‌وجوی لذت و پرهیز از درد، تصور اینکه کسی «آن بیرون» به‌خاطر درد ما مقصر است؛ آدم باید از این نوع فکرکردن خسته شود. باید این امید را رها کند که چنین طرز فکری درنهایت برای ما خوشحالی به بار می‌آورد. وقتی بتوانیم این عقیده یا امید را که جایی برای پنهان‌شدن وجود دارد زیر سؤال ببریم، زجر و سختی به‌تدریج کم‌رنگ می‌شود.
امیر

حجم

۱۵۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱۵۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰
۷۰%
تومان