
کتاب ما همه اینجا زندگی می کنیم
معرفی کتاب ما همه اینجا زندگی می کنیم
کتاب الکترونیکی «ما همه اینجا زندگی میکنیم» نوشتهٔ جوجو مویز و با ترجمهٔ فاطمه حامدیفر، توسط نشر میلکان منتشر شده است. این رمان خانوادگی، با محوریت زندگی زنی به نام لایلا و خانوادهٔ درهمشکستهاش، به روایت فرازونشیبهای عاطفی، بحرانهای هویتی و تلاش برای بازسازی پیوندهای خانوادگی در مواجهه با جدایی، فقدان و تغییرات ناخواسته میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ما همه اینجا زندگی می کنیم
«ما همه اینجا زندگی میکنیم» اثری داستانی و در قالب رمان است که با نگاهی موشکافانه به زندگی معاصر شهری، بهویژه تجربههای زنان در نقش مادر، همسر و دختر میپردازد. جوجو مویز در این کتاب، داستان خانوادهای را روایت میکند که پساز جدایی والدین و مرگ مادر بزرگ خانواده، با چالشهای جدیدی روبهرو میشوند. روایت کتاب از زاویهٔ دید لایلا، زنی نویسنده و مادر دو دختر نوجوان، شکل میگیرد و با نگاهی جزئینگر، به روابط میان اعضای خانواده، بحرانهای بلوغ، سوگواری و بازتعریف نقشها میپردازد. ساختار رمان بهگونهای است که با روایت خطی و تمرکز بر زندگی روزمره، مخاطب را به درون فضای خانهای پر از خاطره، فقدان و امید میبرد. در کنار لایلا، شخصیتهایی چون بیل (پدر لایلا)، دن (همسر سابق)، دخترانش و دوستان نزدیک، هرکدام با دغدغهها و زخمهای خود، در روند داستان نقش دارند. کتاب با زبان توصیفی و دیالوگمحور، تصویری ملموس از چالشهای خانوادگی و فردی ارائه میدهد و بهنوعی بازتابی از زندگی طبقهٔ متوسط شهری است که میان گذشته و آینده، در جستوجوی معنا و آرامشاند.
خلاصه داستان ما همه اینجا زندگی می کنیم
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «ما همه اینجا زندگی میکنیم» با تمرکز بر لایلا آغاز میشود؛ زنی که پساز جدایی از همسرش دن و مرگ مادرش، مسئولیت نگهداری از دو دختر نوجوانش، سِلی و وایولت، و پدر سالخوردهاش بیل را برعهده دارد. خانهای که زمانی قرار بود مأمن خوشبختی باشد، حالا به صحنهٔ کشمکشهای روزمره، خاطرات تلخ و تلاش برای بازسازی زندگی بدل شده است. لایلا با مشکلات مالی، بحرانهای روحی و فشارهای اجتماعی دستوپنجه نرم میکند؛ از جمله مواجهه با همسر سابقش که حالا با زنی جوانتر زندگی میکند و منتظر تولد فرزند جدیدی است. در این میان، هر یک از اعضای خانواده با بحرانهای شخصی خود روبهرو هستند: سِلی با نوجوانی و هویتیابی، وایولت با احساس ناامنی و بیل با سوگ همسرش. لایلا تلاش میکند با نوشتن کتابی جدید و حفظ تعادل میان نقشهای مختلفش، معنایی تازه برای زندگی پیدا کند. روابط میان اعضای خانواده، گاه پرتنش و گاه سرشار از همدلی است؛ اما در نهایت، امید به بازسازی پیوندها و یافتن راهی برای کنارآمدن با تغییرات، محور اصلی روایت را شکل میدهد. داستان با لحظاتی از طنز، تلخی و امید، تصویری از زندگی واقعی و پیچیدهٔ یک خانوادهٔ معاصر را به نمایش میگذارد، بیآنکه به قضاوت یا نتیجهگیری شتابزده برسد.
چرا باید کتاب ما همه اینجا زندگی می کنیم را بخوانیم؟
این کتاب با پرداختن به موضوعاتی چون جدایی، سوگواری، بحرانهای هویتی و بازسازی روابط خانوادگی، تجربهای نزدیک به واقعیتهای زندگی معاصر را ارائه میدهد. روایت ملموس و صادقانهٔ جوجو مویز از فرازونشیبهای عاطفی و روزمرگیهای یک خانواده، باعث میشود خواننده با شخصیتها همذاتپنداری کند و درک عمیقتری از پیچیدگیهای روابط انسانی به دست آورد. همچنین، نگاه کتاب به تابآوری، امید و اهمیت پیوندهای خانوادگی، میتواند برای بسیاری از مخاطبان الهامبخش باشد و راهی برای مواجهه با دشواریهای زندگی نشان دهد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای کسانی مناسب است که به رمانهای خانوادگی، داستانهای معاصر و روایتهایی دربارهٔ روابط والدین و فرزندان علاقه دارند. همچنین، افرادی که با تجربهٔ جدایی، سوگواری یا تغییرات بزرگ در زندگی روبهرو شدهاند، میتوانند در این اثر همدلی و راههایی برای کنارآمدن با شرایط جدید بیابند.
بخشی از کتاب ما همه اینجا زندگی می کنیم
«روی پاتختیِ لایلا عکسی قابشده قرار دارد که این زن هنوز نه توانش را در خود یافته و نه شاید تمایلی داشته که از شر آن خلاص شود. چهار نفر در یکی از جاذبههای گردشگری کشوری خارجی (جایی که حالا دیگر یادش نمیآید کجا بوده است) جلوی آکواریوم عظیمی ایستادهاند، صورتهای خود را به هم چسبانده و پشتسرشان نیز گروهی از ماهیهای غولپیکر خطدار و رنگینکمانی با نگاهی تهی به روبهرو زُل زدهاند. وایولت طوری با یک دست نوک بینیاش را بالا داده و پلکهای زیرینش را پایین کشیده که شبیه یک تندیس مومی مضحک شده است. سِلی هم با بلوز راهراهی که به تن دارد شکلکی درآورده؛ هرچند با توجه به اینکه آن زمان باید سیزدهساله بوده باشد، با کمی خجالت این کار را انجام داده است. لایلا هم با لبخند بیهودهای که بر لب دارد انگاری امیدوار است این عکس، علیرغم تمام شواهد خلاف آن، یک عکس خانوادگی دلنشین از آب دربیاید. دَن هم، با لبخندی که به چشمهایش نرسیده و چهرهای که نمیتوان چیزی از آن خواند، دست خود را بر شانهٔ تیشرتپوش وایولت گذاشته است. این آخرین عکس خانوادگی نخستین چیزی است که لایلا هر صبح رو به آن چشم باز میکند و آخرین تصویری است که شبها پیش از خواب میبیند. و بااینکه میداند باید آن را جایی بگذارد که روزش را تحتتأثیر قرار ندهد، به دلیلی که هنوز برای خودش هم روشن نیست، نمیتواند آن را داخل کشو بگذارد. گاهی در ساعاتی که خواب به چشمانش نمیآید، باریکههای نور ماه را تماشا میکند که آرامآرام روی سقف اتاقخوابش سُر میخورند. بعد نگاهی به عکس میاندازد و با حسرت به خانوادهای فکر میکند که میتوانست داشته باشد؛ به تمام عکسهای ثبتشده در تعطیلاتی که هرگز وجود نخواهند داشت، آخرهفتههای بارانی در کُرنوال، حضور با لباسهای هماهنگِ تماماً سفید در سواحل بکر و دیدنی، شرکت در یک جشن فارغالتحصیلی مسرتبخش در مقابل دانشگاهی با دیوارهای آجری سرخ، شاید حتی عروسی سِلی با والدینی که سربلند در کنارش ایستادهاند. همهٔ اینها تصاویری محو و گذرا از زندگیای هستند که بهسادگی پیش چشمش دود شد و به هوا رفت. و گاهی هم به این فکر میکند که یک تکهٔ بزرگ چسب خمیری بردارد و محکم بکوبد توی صورت دن.»
حجم
۴۵۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۷۲ صفحه
حجم
۴۵۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۷۲ صفحه