بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عشق سال‌های وبا | طاقچه
تصویر جلد کتاب عشق سال‌های وبا

بریده‌هایی از کتاب عشق سال‌های وبا

۳٫۶
(۸۸)
فکر می‌کنید ما تا کی می‌توانیم به این آمدن و رفتن ادامه بدهیم؟ فلورنتینو آریزا پاسخ این سؤال را از پنجاه و سه سال و نه ماه و چهارده شب و روز قبل، آماده داشت و گفت: برای همیشه.
شبــــ🍃ــنــم
تنها چیزی که در زندگی‌ام، به آن نیازمندم، این است که کسی مرا بفهمد.
BehRad
نه، من ثروتمند نیستم؛ بلکه فقیری پول‌دار هستم. این دو تا با هم فرق دارند.
𝑬𝒍𝒏𝒂𝒛
«تنها دردی که ممکن است، در زمان مردنم داشته باشم، این است که مرگ من از درد عشق نباشد.»
شبــــ🍃ــنــم
«فقط یک فرد بی‌ریشه می‌تواند عاری از درد و اندوه باشد»
زهرا۵۸
فلورنتینو آریزا آینه را برد و در اتاق خود به دیوار آویخت؛ نه به خاطر قاب نفیس آن، بلکه به خاطر آن که به مدت بیش از یک ساعت، نمایی از دل‌بند او را در خود بازتاب داده بود.
شبــــ🍃ــنــم
عقل موقعی به سراغ آدمی می‌آید که دیگر هیچ کار مفیدی نمی‌تواند انجام بدهد.
𝑬𝒍𝒏𝒂𝒛
من تقریبآ همیشه تنها هستم.
BehRad
در دنیا هیچ چیز دشوارتر از عشق نیست.
BehRad
فقط یک فرد بی‌ریشه می‌تواند عاری از درد و اندوه باشد» .
mashkook
کدام یک از آن‌ها مرده‌تر هستند، مردی که مرده یا زنی که تنها رها شده است.
BehRad
از نظر او، فرمینا دازا چنان زیبا، آن‌قدر اغواگر و به اندازه‌ای متفاوت از مردم عادی بود که تعجب می‌کرد چطور کس دیگری مانند او در اثر صدای برخورد پاشنه کفش او با سنگ‌فرش خیابان و یا با دیدن روسری زیبای وی و از دیدن زلف‌های پرموج او، از حرکت دست‌های وی در طرفین بدنش به هنگام خرامیدن و طلای لبخندش، مانند او دیوانه‌اش نمی‌شود
ناهید
در آینه‌ی آن کالسکه به خود نگریست و دریافت که تصویر وی هم در آینه، هنوز دارد به فرمینا دازا فکر می‌کند
شبــــ🍃ــنــم
«در دنیا هیچ فردی داناتر، هیچ سنگ‌تراشی سرسخت‌تر و هیچ مدیری تواناتر و کاری‌تر از یک شاعر وجود ندارد.»
شبــــ🍃ــنــم
واقعآ حیف است که هنوز هم خودکشی‌هایی را می‌یابیم که به خاطر عشق نیست.
Amir Ganjkhani
از شهید شدن در راه عشق لذت می‌برد.
Amir Ganjkhani
با یک گل رز خاطره‌ی مرا زنده نگه‌دار.
BehRad
«پیری یک مرحله‌ی شرم‌آور از عمر آدمی است که باید تا دیر نشده است، به آن خاتمه داد.»
BehRad
خوب می‌دانست زنی مانند او با هر مصیبتی، گریه سرنمی‌دهد. فرمینا تنها هنگامی هق هق کنان می‌گریست که خشم جام درونش را لبالب کرده باشد؛ به ویژه در هنگامی که احساس مقصر بودن وجود زنانه‌ی او را در میان می‌گرفت، به گریه پناه می‌برد و هر اندازه که می‌گریست، آتش خشمش نیز بیش‌تر می‌شد و این شعله ور شدنِ لحظه به لحظه‌ی خشمش نیز، از این احساس گناه درونی بود که چرا نمی‌تواند از سستی خود در برابر سیلاب گریه‌ها جلوگیری کند.
شبــــ🍃ــنــم
مرگ فقط یک احتمال دائمی نیست، آن‌گونه که او همیشه برداشت کرده بود؛ بلکه یک واقعیت دم دست است.
Amir Ganjkhani
چیزی که دوست دارم این است که بروم. بروم و هرگز برنگردم.
BehRad
«فقط یک فرد بی‌ریشه می‌تواند عاری از درد و اندوه باشد» .
آتیلا
قلب آدمی خاطرات تلخ را می‌زداید و نیکی را درشت‌نمایی می‌کند. و چنین هست که ما می‌توانیم ناراحتی‌های گذشته را تاب بیاوریم و به دست فراموشی بسپاریم.
𝑬𝒍𝒏𝒂𝒛
قلب من بیش‌تر از یک فاحشه‌خانه اتاق دارد.
BehRad
به صحبت خود راجع به خاطرات شیرین گذشته ادامه داد زیرا آرام نمی‌شد و با اضطراب به دنبال راه گم شده‌ای در گذشته‌ها می‌گشت تا او را به آرامش برساند. این چیزی بود که به آن نیاز داشت. یعنی این که بگذارد روحش از طریق دهانش از جسم او فرار کند.
شبــــ🍃ــنــم
با یک گل رز خاطره‌ی مرا زنده نگه‌دار.
mashkook
«فقط یک فرد بی‌ریشه می‌تواند عاری از درد و اندوه باشد» .
.
به هر جای آن خانه‌ی درندشت که نگاه می‌کردی، نظم و ترتیب و نظافتی را می‌دیدی که نشان می‌داد بانویی بر آن‌جا فرمان می‌راند که جای پای محکمی دارد.
.
«فقط یک فرد بی‌ریشه می‌تواند عاری از درد و اندوه باشد»
𝑬𝒍𝒏𝒂𝒛
عشق بارور شده‌ی آن‌ها به او اعتماد به نفس و نیرویی داده بود که پیش از آن هرگز نداشت
Amir Ganjkhani

حجم

۴۸۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۵۲۵ صفحه

حجم

۴۸۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۵۲۵ صفحه

قیمت:
۸۹,۰۰۰
تومان