کتاب شرح شوق (جلد دوم)
معرفی کتاب شرح شوق (جلد دوم)
کتاب شرح شوق (جلد دوم) پژوهش سعید حمیدیان است و نشر قطره آن را منتشر کرده است. این کتاب شرح و تحلیل اشعار حافظ (غزلهای ۱ تا ۹۲) است. شرح شوق که به توصیف شخصیت و اندیشههای حافظ و ویژگیهای اشعار وی پرداخته، ۵ جلد دارد و کتاب حاضر جلد دوم از این مجموعه است. کتاب شرح شوق در بخش ادبیات در بیست و پنجمین دورهٔ جایزهٔ کتاب فصل برگزیده شد و همچنین برگزیدهٔ سی و دومین جایزهٔ کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در بخش ادبیات شد.
درباره کتاب شرح شوق (جلد دوم)
کتاب شرح شوق از معتبرترین منابع موجود درخصوص شرح و تحلیل اشعار حافظ است. کتاب شرح شوق علاوه بر کامل و جامع بودن، دارای دیدگاهی نوگرایانه است؛ زیرا برخلاف کتابهای موجود به دنبال سنت نرفته و شیوهٔ جدیدی را در تحلیل و بررسی اشعار بزرگان در پیش گرفته است.
در این کتاب با توجه به مدخل شعرها، به شرحی بر پایهٔ تجزیه و تحلیل ساختار سروده مورد نظر و بررسی پیوندهای اجزای شعر پرداخته شده و گوشههایی از منش و اندیشههای شاعر را در اختیار مخاطب قرار گرفته است.
تألیف این کتاب سترگ برای دکتر حمیدیان نزدیک به ۳۰ سال طول کشید که از این زمان، حدود ۲۵ سال صرف مطالعه منابع و یادداشتبرداری شد و ۵ سال نیز تحریر و چاپ آن زمان برده است.
ویژگیهای این کتاب که آن را از شروح دیگر اشعار حافظ متمایز میکند از این قرار است:
شرح لغوی و دستوری نیست؛ اگرچه از حیث امور لغوی، دستوری یا زبانی نیز شاید آن را کمابیش دقیقتر از این سنخ شروح بیابید.
شرحی بر پایهٔ سادهسازی معنایی نیست؛ چون نگارندهاش اعتقادی به این کار ندارد، بلکه با تجزیه و تحلیل دقیق عناصر هر شعر، اعم از کل شعر و یکایک ابیات و آحاد آن سروکار دارد.
این دفتر شرحی است بر پایهٔ تجزیه و تحلیل ساختار هر شعر و بررسی پیوندهای اجزای شعر، از ساختار معنایی و مضمونی ابیات گرفته تا عناصر بیانی همچون تشبیهات، استعارات، نمادها و به طور کلی تصاویر و بنمایهها (موتیفها) و نیز صنایع، زبان و غیره.
شرح حاضر را میتوان شرح و تفسیر شعر حافظ با شعر پارسی دانست، در درجهٔ اول با اشعار خود او و آنگاه کلیهٔ متون مهم پهنهٔ سخن پارسی.
تفاوت مهمی که قطعاً گفتنی است، در مورد متن مبناست. هر یک از شروح و تفاسیر معمولاً با اتکا و اعتماد به یک متن و طبع خاص از دیوان حافظ تدوین یافته؛ اما در این شرح نگارنده هر موردی که طبع خانلری را در شرح، توضیح و تحلیل وافی بهمقصود نیافتهاست، از طبع علامه قزوینی استفاده کرده و هر دو را مبنا قرار داده است.
خواندن کتاب شرح شوق (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران و دانشجویان زبان و ادبیات فارسی و همچنین دوستداران اشعار حافظ پیشنهاد میکنیم.
درباره سعید حمیدیان
سعید حمیدیان ۱۳۲۴ در تهران به دنیا آمد. او استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی است.
او تاکنون ۲۱ عنوان کتاب را در زمینههای مختلف از جمله ترجمه، تصحیح و ویرایش متون کهن و تالیف منتشر کرده؛ علاوه بر این بیش از ۱۵۹ مقاله و سخنرانی علمی با موضوع زبان و ادب فارسی را در مجامع داخلی و خارجی ارائه کرده است.
برخی از کتابهای او از این قرار هستند:
سه خواهر، آنتوان چخوف، کامران فانی (مترجم)، سعید حمیدیان (مترجم)، ناشر: قطره
شاهنامه فردوسی: متن کامل (براساس چاپ مسکو)، سعید حمیدیان (به اهتمام)، ناشر: قطره
لیلی و مجنون حکیم نظامی، حسن وحید دستگردی (مصحح)، سعید حمیدیان (به اهتمام)، ناشر: قطره
داستان دگردیسی، روند دگرگونیهای شعر نیما یوشیج، سعید حمیدیان، ناشر: نیلوفر
اصول نقد ادبی، آی.ای. ریچاردز، سعید حمیدیان (مترجم)، ناشر: علمی و فرهنگی
ایوانف، آنتوان چخوف، سعید حمیدیان (مترجم)، ناشر: قطره
هفت پیکر نظامی، حسن وحید دستگردی (مصحح)، سعید حمیدیان (به اهتمام)، ناشر: قطره
سعدی در غزل، سعید حمیدیان، ناشر: قطره
اقبالنامه یا خردنامهٔ نظامی، حسن وحید دستگردی (مصحح)، سعید حمیدیان (به اهتمام)، ناشر: قطره
گنجینه گنجهای حکیم نظامی: شرح حال نظامی و فرهنگ لغات و دیوان قصیده و غزل و رباعیات، حسن وحید دستگردی (مصحح)، سعید حمیدیان (به اهتمام)، ناشر: قطره
شرفنامهٔ نظامی، حسن وحید دستگردی (مصحح)، سعید حمیدیان (به اهتمام)، ناشر: قطره
خمسه نظامی گنجهای، سعید حمیدیان (به اهتمام)، وحید دستگردی (مصحح)، ناشر: قطره
شرح شوق (شرح و تحلیل اشعار حافظ): پنججلدی، سعید حمیدیان، ناشر: قطره
مثنوی معنوی: براساس نسخهٔ نیکلسون، رینولد الین نیکلسون (مصحح)، سعید حمیدیان (به اهتمام)، ناشر: قطره
دنیای قشنگ نو، آلدوس هاکسلی، ترجمه سعید حمیدیان، ناشر: پیام ۱۳۵۲
بخشی از کتاب شرح شوق (جلد دوم)
«دل میرود ز دستم، صاحِبدلان، خدا را
دردا، که راز پنهان، خواهد شد آشکارا
کشتیشکستگانیم، ای باد شُرطه، برخیز
باشد که بازبینیم آن یار آشنا را
دهروزه مِهر گردون، افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران، فرصت شمار، یارا
در حلقه گُل و مُل، خوش خواند دوش بلبل
هاتِ الصَّبوحَ، هُبّوا، یا اَیهَا آلسُّکارا
آیینه سکندر، جام می است، بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال مُلک دارا
ای صاحب کرامت، شکرانه سلامت
روزی تفقّدی کن، درویش بینوا را
آسایش دو گیتی، تفسیر این دو حرف است:
با دوستان مروّت، با دشمنان مدارا
در کوی نیکنامی، ما را گذر ندادند
گر تو نمیپسندی، تغییر کن قضا را
بنتُالعِنَب، که زاهد اُمُّالخَبائثش خواند
اَشْهی لَنا وَ اَحْلی مِنْ قُبْلَۀِالعَذارا
هنگام تنگدستی، در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی، قارون کند گدا را
۱ خوبان پارسیگو، بخشندگان عمرند
ساقی، بده بشارت، پیران پارسا را
حافظ به خود نپوشید این خرقه میآلود
ای شیخ پاکدامن، معذور دار ما را
۱. مولانا، سعدی، همام تبریزی، اوحدی مراغی و چند تن دیگر غزل همروال این غزل دارند؛ سعدی (که خواجه بیشتر از غزل او تأثیر گرفته است، چنانکه خواهیم دید):
مشتاقی و صبوری، از حد گذشت، یارا
گر تو شکیب داری، طاقت نماند ما را (غ ۷)
خدا را: = به خاطر خدا، محض رضای خدا؛ از تکیه کلامهاست در مقام دعا، استغاثه، تحذیر و غیره. خدایا، یا ربّ و امثال آنها نیز به این معانی میآید.
۲. کشتیشکستگان ـ کشتینشستگان: هردو، هریک به اعتباری، موجه است، و تفاوت در تصویر است: اوّلی نشاندهنده آن است که طالبان دیدار، رهسپار دریا (ی عشق) شدهاند و در میان راه، شاید از آن روی که تمهیدات سفر را به درستی صورت نداده و لاجرم گرفتار طوفان خوف و خطرهای طریق شدهاند، کشتیشان درهم شکسته و مذبوحانه به تختهپارههای آن چنگ زدهاند. دومی عدهای را در آغاز راه تصویر میکند که در کشتی نشسته و منتظر وزش باد موافق برای حرکتاند. ضبط اول طبعاً تأکید و مبالغهای در درماندگی دارد، اما هردو در یک چیز مشترکند و آن مدد و جذبه و کششی است از جانب یار یا عوالم مغیباتِ مربوط به او، که نماد «باد شرطه» بیانگر آن است. فرق در این است که آیا پس از گرفتاری به آن عامل مددکار متوسل شده باشند یا از همان آغاز طریق و سلوک آن را لحاظ کرده باشند.
باد شُرطه: صاحبنظران از چند دهه پیش در اصل و نسب واژه «شرطه» و اینکه از ریشه «ش ر ط» و معنای شرط و مشروط باشد تردید کردهاند. علامه قزوینی به قطع و قوّت گفت که: «شرطه» در هیچیک از فرهنگهای عربی نیامده است، و نتیجه گرفت که از یکی از زبانهای مختلف و متنوّع ملل و اقوام سواحل میان خلیج فارس و هند و سیلان و جاوه و جزایر بیشمار این دریا باشد. («باد شرطه»، یادگار، س ۴، ش ۱ ـ ۲، ص ۶۳ ـ ۶۸.) همچنین علامه فقید دو شاهد عربی برای اصل «شرتا» (به نقل از عجایب الهند ۳۷ و حواشی آن ۱۹۸) ارائه کرد. (یادداشتها ۵، ۲۰۴) آخرین و دقیقترین تحقیق از علی اشرف صادقی است، که عقیده دارد: «شرتا» در زبان پارسی از دوره ساسانی به بعد رایج بوده، و مؤید این حدس، صورتی است از این واژه در گویش کمزاری در جنوب ایران به شکل «شرتغ» به معنای طوفان. واج «غ» در آن، صورت تحوّلیافته «گ» در آخر کلمات زبان پهلوی در جایگاه پس از مصوّت است. این «گ» ها در معادلهای دری این کلمات افتاده، اما در گویش کمزاری به «غ» بدل شده، همچنان که واژههای گربه، خانه، جامه، استره، هیمه، گرسنه، تشنه به صورت گربَغ، خَنَغ، جامَغ، سِتَرَغ، هیمَغ، گُشنَغ، چَینَغ درآمده است. «شرتغ» باید از صورت پهلوی artag گرفته شده باشد که بعدها در فارسی به «شَرته» بدل و از فارسی وارد عربی گردیده است. («باد شرطه»، نشر دانش، س شانزدهم، ش اول، بهار ۱۳۷۸، ص ۴۸ ـ ۴۹.)
«شرطه» در متون مختلف ادبی آمده است. گذشته از سه شاهد از سعدی (که دیگران نقل کردهاند، از جمله خرمشاهی، حافظنامه ۱۲۷) خواجو:
با چنین شرطه ازین ورطه برون نتوان شد
خاصه کشتی خلل آورده و دریا در جوش (دیوان ۲۸۱)
نشستن در کشتی به عزم طی طریق، تنها یک جنبه آن یعنی کوشش است، اما مادام که این کوشش با کشش از جانب محبوب و عنایت او همراه نشود بیاعتبار و ابتر خواهد بود؛ همچنان که مولانا به جای حرکت کشتی، رقص و حرکت شاخه را میگذارد، که آن هم نیازمند به عاملی از آن سو، یعنی باد، است:
من شاخ ترم اما بیباد کجا رقصم؟
من سایه آن سروم، بیسرو کجا گردم؟(کلیات ۳، ۲۱۳)
و سعدی، به بیانی دیگر:
ما خود نمیرویم دوان از قفای کس
آن میبرد که ما به کمند وی اندریم (غ ۴۳۷)
معنای مذکور، در این مَثَل ساده به گویاترین گونه بیان شده است:
تا که از جانب معشوقه نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد (دهخدا، امثال و حکم ۱، ۵۳۷)
و بیان ژرفتر و شاعرانهتر، از خود خواجه:
به رحمت سر زلف تو واثقم، ورنه
کشش چو نبود از آن سو، چه سود کوشیدن؟
احمد غزالی سخنی نغز دارد، که گویی بیت حافظ را شرح میکند: اَشْرِعِ الشِّراعَ وَ سِرْ؛ انتَ الملّاحُ، و جَسَدُک السَّفینۀُ، و روحُک الرّاکبُ، و الدُّنیا بَحْرُک العَمیق، و عَلَی السّاحِلِ «اِنَّ رَبَّک لَبِالْمِرصاد». (مجالس ۱۸) (بادبان برکش و راهی شو؛ تو کشتیبانی، و تن تو کشتی، و روان تو کشتینشسته، و جهان دریای ژرف توست، و بر ساحلْ همانا پروردگارت رصدگیر است، یعنی مراقب توست.)...»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۹۶۰ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۹۶۰ صفحه