کتاب شاهنامه فردوسی (تک جلدی)
معرفی کتاب شاهنامه فردوسی (تک جلدی)
چاپ بیستوهشتم کتاب شاهنامه فردوسی (تک جلدی) نوشتهٔ ابوالقاسم فردوسی و حاصل تصحیح و کوشش سعید حمیدیان است. نشر قطره این متن کامل از شاهنامه را بر اساس چاپ مسکو روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب شاهنامه فردوسی (تک جلدی)
شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی (بزرگترین حماسهسرای تاریخ ایران و یکی از برجستهترین شاعران جهان) حدودا از ۶۰ هزار بیت تشکیل شده و یکی از بزرگترین و برجستهترین حماسههای جهان است که سرودن آن ۳۰ سال زمان برد. درونمایهٔ این اثر برجستهٔ ادبی از اسطورهها، افسانهها و تاریخ ایران از ابتدا تا فتح کشور بهوسیلهٔ اعراب در قرن ۷ هجری قمری تشکیل شده که در طی ۴ نسل پادشاهی پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان رخ داده است. هنگامی که دانش و ادبیات در ایران به زبان عربی بودند، فردوسی با سرودن شاهنامه منجر به زندهشدن و احیای زبان پارسی شد. یکی از منابع مهمی که فردوسی برای سرودن شاهنامه از آن بهره برد، شاهنامهٔ ابومنصوری بوده است. شاهنامه تأثیر بسیاری بر ادبیات جهان گذاشته است و شاعران بزرگی مانند گوته و ویکتور هوگو آن را تحسین کردهاند. شاهنامه بهعنوان بزرگترین و مهمترین اثر به زبان فارسی شناخته شده و به همه زبانهای زنده ترجمه شده است. کتاب شاهنامه فردوسی (تک جلدی) حاوی متن کامل شاهکار ابوالقاسم فردوسی است. از ویژگیهای این نسخهٔ شاهنامه میتوان به اصلاحات و ویرایشها، هماهنگسازی و همگونسازی متن ترجمهٔ روسی و تبدیل اختصارها به نشانههای فارسی، ویرایش فهرستها، گرفتن غلطهای چاپی، آوردن حواشی و ویراستاری و آمادهسازی کتاب برای چاپ توسط سعید حمیدیان اشاره کرد.
خواندن کتاب شاهنامه فردوسی (تک جلدی) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات کهن ایران و قالب شعر کلاسیک پیشنهاد میکنیم.
درباره ابوالقاسم فردوسی
ابوالقاسم فردوسی را پرچمدار هویت ایرانی دانستهاند. او در روزگاری که زبان فارسی مهجور مانده و آنطور که باید قدر نمیدید، نه با شمشیر و زره پولادین، بلکه با قلم فرهنگ و سرمایهٔ عمر، به جنگ با نادیدهانگاری این زبان برخاسته و آن را از خطر نابودی نجات داد. حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر بزرگ حماسهسرا و سرایندهٔ کتاب ارزشمند شاهنامه، همواره میان مردم ایران و جهان از موقعیتی والا برخوردار بوده است. برخی بر این باورند که فردوسی در سالهای ۳۲۵ یا ۳۲۶ هجری قمری یا در حدود سالهای ۳۲۹ تا ۳۳۰ هجری قمری به دنیا آمده است. شواهد و قرائن موجود حاکی از آن است که در روزگار جوانی فردوسی، فردی به نام «ابومنصور احمد بن محمد دقیقی» که گویا از همشهریان فردوسی بوده، به نظم داستانهای کهن فارسی بر مبنای شاهنامهٔ ابومنصوری همت گماشته، اما قبل از اینکه کار سرایش این داستانها را به سرانجام برساند، توسط غلامش کشته شده و این عاملی شده است تا فردوسی تصمیم بگیرد کار نیمهتمام او را به پایان برساند. دیری نپایید که فردوسی بهواسطهٔ سرودن داستانهای کهن ایرانی در بین مردم آن روزگار شهرت یافت و همه مشتاق بودند تا بخشی از سرودههای او را بشنوند. هر چند فردوسی در طول زندگی خود از اثر ماندگارش قدر ندید، اما با مرگ او روزبهروز بر ارج و قرب این اثر نزد مردم افزوده شد و عدهٔ بسیاری، داستانهای کهن ایرانی را در قالب اشعار شاهنامه برای فرزندان خود نقل کردند و بدینوسیله زبان فارسی نیز در میان مردم جایگاه خود را بازیافت. پس از مرگ فردوسی، مردم جسم بیجانش را به قبرستان مسلمانان بردند تا به خاک بسپارند، اما فرد متعصبی، فردوسی را بیدین و کافر (رافضی) خوانده و اجازهٔ دفن او میان مسلمانان را نداد؛ بنابراین فردوسی را در میانهٔ باغی که به خود او تعلق داشت به خاک سپردند. مزار او در طوس در استان خراسان پایدار است.
بخشی از کتاب شاهنامه فردوسی (تک جلدی)
چو کشور ز ضحاک بودی تهی
یکی مایه ور بد بسان رهی
که او داشتی گنج و تخت و سرای
شگفتی به دل سوزگی کدخدای
ورا کندرو خواندندی بنام
به کندی زدی پیش بیداد گام
به کاخ اندر آمد دوان کند رو
در ایوان یکی تاجور دید نو
نشسته به آرام در پیشگاه
چو سرو بلند از برش گرد ماه
ز یک دست سرو سهی شهرناز
به دست دگر ماهروی ار نواز
همه شهر یکسر پر از لشکرش
کمربستگان صف زده بر درش
نه آسیمه گشت و نه پرسید راز
نیایش کنان رفت و بردش نماز
برو آفرین کرد کای شهریار
همیشه بزی تا بود روزگار
خجسته نشست تو با فرهی
که هستی سزاوار شاهنشهی
جهان هفت کشور ترا بنده باد
سرت برتر از ابر بارنده باد
فریدونش فرمود تا رفت پیش
بکرد آشکارا همه راز خویش
بفرمود شاه دلاور بدوی
که رو آلت تخت شاهی بجوی
نبیذ آر و رامشگران را بخوان
بپیمای جام و بیارای خوان
کسی کاو به رامش سزای منست
به دانش همان دلزدای منست
بیار انجمن کن بر تخت من
چنان چون بود در خور بخت من
چو بشنید از او این سخن کدخدای
بکرد آنچه گفتش بدو رهنمای
می روشن آورد و رامشگران
همان در خورش باگهر مهتران
فریدون غم افکند و رامش گزید
شبی کرد جشنی چنان چون سزید
چو شد رام گیتی دوان کندرو
برون آمد از پیش سالار نو
نشست از بر بارهٔ راه جوی
سوی شاه ضحاک بنهاد روی
بیامد چو پیش سپهبد رسید
سراسر بگفت آنچه دید و شنید
بدو گفت کای شاه گردنکشان
به برگشتن کارت آمد نشان
سه مرد سرافراز با لشکری
فراز آمدند از دگر کشوری
ازان سه یکی کهتر اندر میان
به بالای سرو و به چهر کیان
به سالست کهتر فزونیش بیش
از آن مهتران او نهد پای پیش
یکی گرز دارد چو یک لخت کوه
همی تابد اندر میان گروه
به اسپ اندر آمد بایوان شاه
دو پرمایه با او همیدون براه
بیامد به تخت کئی بر نشست
همه بند و نیرنگ تو کرد پست
هر آنکس که بود اندر ایوان تو
ز مردان مرد و ز دیوان تو
حجم
۸٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۱۶ صفحه
حجم
۸٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۱۶ صفحه
نظرات کاربران
باسلام خدمت دوستان شاهنامه کتابی ایست که من سالهای پیش بعضی از قسمتهای آن را خوانده بودم اما علاقه زیادی به آن داشته و دارم خواندن آن به شوما که جوان هستی بیشتر توصیه می کنم زیرا باعث روشن شدن