کتاب چگونه نیچه بخوانیم
معرفی کتاب چگونه نیچه بخوانیم
کتاب چگونه نیچه بخوانیم نوشتهٔ کیت انسل پیرسون و ترجمهٔ لیلا کوچک منش است و نشر نی آن را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعه «چگونه بخوانیمِ» نشر نی است.
درباره مجموعه چگونه بخوانیم
این مجموعه بر پایهٔ فکری بسیار ساده اما تازه استوار است. بیشتر کتابهایی که برای آشنایی مبتدیان با متفکران و نویسندگان بزرگ منتشر میشوند یا زندگینامههایی سروتهزده ارائه میکنند یا خلاصههایی فشرده از نوشتههای عمدهٔ ایشان، یا شاید هر دوی اینها. «چگونه بخوانیم» برعکس، خواننده را همراه با راهنماییهای نویسندهای کارشناس رودرروی خود نوشتهها میگذارد. نقطهٔ آغاز این کتابها این فکر است که برای نزدیکشدن به آنچه مدنظر یک نویسنده است باید به کلمههایی نزدیک شوید که او در عمل به کار بسته است و باید بیاموزید که آن کلمهها را چگونه بخوانید.
هر کتابِ این مجموعه بهنحوی به خواندن نوشتههای یک متفکر در محضر استادی کارآشنا میماند. هر نویسنده حدوداً ۱۰ قطعهٔ کوتاه از کارهای متفکری را برمیگزیند سپس موبهمو آن را حلاجی میکند تا اندیشههای محوریشان را بازنماید و بدینوسیله درهای ورود به کل یک جهان فکری را به روی خواننده بگشاید.
درباره کتاب چگونه نیچه بخوانیم
کتاب چگونه نیچه بخوانیم همان چیزی است که میگوید، نه کم و نه بیش. انتظاری بیش از توضیح تعدادی از گزینگویههای نیچه از آن داشتن بیهوده است و البته برای فهم این قطعات توضیحات آن بسیار روشنگر و کافیاند. بهتر است همهٔ گزینگویههایی که در متن به آنها پرداخته میشود یا حتی تنها نامی از آن برده میشود بهدقت از سوی خواننده در کتابهای نیچه دوبارهخوانی شوند. خواندن این کتاب آغاز خوبی برای آشنایی با نیچه است زیرا هم قطره آبی به دهان خوانندهٔ تشنه میریزد و با تردستی بسیار او را بیش از پیش تشنه میکند تا شاید این بار خود او به جستوجوی دریای نیچه برآید؛ و هم گام خوبی است برای بهترشناختن او، زیرا اغلب گزینگویههای مشهور او را بهخوبی توضیح میدهد؛ قطعاتی که شاید بهدلیل همین شهرت از جانب بسیاری دانشجویان فلسفه مورد کمتوجهی قرار گرفتهاند.
خواندن کتاب چگونه نیچه بخوانیم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر میخواهید سراغ خواندن و تفسیر کتابهای نیچه بروید حتما این کتاب را بخوانید.
بخشی از کتاب چگونه نیچه بخوانیم
«نیچه سرآغازهای فلسفی متعددی داشت. در جوانی و در سالهای نخستین دههٔ ۱۸۶۰ مجلدی از مقالات نویسندهٔ آمریکایی رالف والدو امرسون (۱۸۰۳-۱۸۸۲) را خواند و تحتتأثیر آن، نخستین مقالات فلسفی خود دربارهٔ سرنوشت و تاریخ را به نگارش درآورد. او همچنان از کتابهای امرسون تا دورهٔ میانه (۱۸۷۸-۱۸۸۲) تأثیر میپذیرفت. در دوران معاصر فیلسوف آمریکایی استنلی کاول (۱۹۲۶-) با تمرکز بر تکاملخواهی اخلاقی ـمثلاً یک خود برتر و ژرفــ سهم مهمی در شناساندن درک امرسونی از نیچه داشت. نیچه در میانهٔ سالهای ۱۸۶۰ شوپنهاور (۱۷۸۸-۱۸۶۰) را کشف میکند و درمییابد که او با خوی مالیخولیاییاش تناسب دارد. شوپنهاور استعدادی استثنایی داشت و هنگامی که نگارش شاهکار خود جهان بهمثابهٔ خواست و بازنمود (۱۸۱۹) را آغاز کرد ۲۶ سال بیشتر نداشت. همچنین کتاب مهم تاریخ ماتریالیسم فردریش لانگ که نیچه آن را در همان سالِ انتشار یعنی ۱۸۶۶ خواند او را بسیار تحتتأثیر قرار داد. نیچه این کتاب را کمک ارزشمندی در فهم بهتر بسیاری از مسائل فلسفی میدانست. او نوشتههای گوته (۱۷۴۹-۱۸۳۲) دربارهٔ طبیعت را خوانده بود و در فهم کانت برای بیان رویکردی جدید به فلسفهٔ هنر و فلسفهٔ طبیعت در نقد قوهٔ حکم (۱۷۹۰) میکوشید و علاوهبرآن کتابهای بسیاری در زمینهٔ علوم طبیعی مطالعه میکرد. در ۱۸۶۸ نقدی تیزهوشانه بر نظام شوپنهاور نوشت اما جالب آنکه نکتههای انتقادی مطرحشده دربارهٔ او هیچیک در تولد تراژدی دیده نمیشوند ــ یعنی اینکه خواست در قاعدهبندی شوپنهاوری خواست زندگی بسیار خامدستانه و بسیار گسترده و فراگیر طرح شده است، و نیز اینکه در قالب شهودی شعری به بیان درآمده است و اثباتهای منطقی ارائهشده برای آن متقاعدکننده نیستند.»
حجم
۱۴۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه
حجم
۱۴۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه