داریوش شایگان | بیوگرافی، دانلود و خرید کتاب‌های الکترونیکی و صوتی

داریوش شایگان

زندگینامه و معرفی کتاب‌های داریوش شایگان

نگاه‌کردن از یک منظر به زندگی داریوش شایگان حق مطلب را درباره‌اش ادا نمی‌کند. منظر ادب فارسی و شعر یک بخش از زندگی او را تشکیل می‌دهد، اما او در هشتاد و سه سال عمر خود مناظر متفاوت و اثربخشی داشته است و شاید هیچ‌کس نتواند در یک خط او را معرفی کند.

بیوگرافی و زندگی داریوش شایگان

۱۳۱۳ در تبریز به دنیا می‌آید. پدرش، تاجر آذربایجانی که از خاندان بزرگی از گرجستان همسر اختیار کرده است، برای پسرشان یک ندیمه‌ی روس می‌آورد. مادر و خاله گرجی حرف می‌زنند. پدر با مادر تُرکی اختلاط می‌کنند. ندیمه زبانی به جز روسی بلد نیست. پدر به اصرار با داریوش فارسی حرف می‌زند. به سن مدرسه که می‌رسد، او را به مدرسه‌ی فرانسوی‌زبان می‌فرستند و کودک در ابتدای ورودش به جهان همه‌ی این زبان‌ها را فرا می‌گیرد.

پدر داریوش شیعه است و مادرش سُنی. مدرسه‌ی فرانسوی‌زبانِ سن‌لویی توسط کشیشانِ لازاری اداره می‌شود و ارمنی و آشوری و یهودی نیز در آن مدرسه درس می‌خوانند.

او با این همه آشنایی با زبان‌های مختلف و شناخت مذاهب و مکاتب بی‌شک تمنای سفر داشت و خوش می‌داشت اگر می‌توانست زمین را زیر پا بگذارد. اولین سفر زندگی او از ایران به مقصد ایتالیا شروع شد و پس از سوئیس، به پاریس رسید. او در ایران دبیرستان را تمام نکرده بود، پس به همت پدر راهی انگلستان شد و در آنجا دیپلم گرفت.

شایگان سفر را برای خود «غواصی در جغرافیای روح» می‌دانست. او در انگلستان در گسست با تمام پیوندهای عاطفی و توجهات بی‌کران خانواده، صاحب نگاه تازه و تجربیات جدیدی شد. او چهار سال در انگلستان ماند و تابستان‌ها به ایران می‌آمد. می‌گوید «اولین تابستانی که به ایران آمدم، تفاوت این دو جهان برایم بسیار سهمگین بود.»

شایگان پس از تحصیل در انگلستان به ژنو می‌رود تا در رشته‌ی پزشکی تحصیل کند. اما در همان ابتدای تحصیل می‌فهمد که نه به اندازه‌ی کافی شهامت برای امور این رشته دارد و نه چندان میل به این دانش دارد. و رسالتی که می‌خواهد به دوش بکشد، چیزی غیر از پزشکی است. در ژنو بود که سر به راه هنر گذاشت. شعرسرودن را آغاز کرد. در دوره‌های تحصیلی مختلفی از ابواب هنر شرکت نمود. با حضور خواهرش در رشته‌ی باله با این بخش هنر مواجه شد و نثر فارسی و فرانسه‌اش تقویت شد. او در جایی گفته که در آن سال‌ها شعرهای خوبی نمی‌گفته است اما حُسن آن شعر و شاعرانگی برایش شناخت بهتر زبان و ابزارها و قدرت‌های آن است: «توجه من به شعر، با کشف امکانات نثر فرانسه همراه بود.»

بیشتر نوشته‌های داریوش شایگان در باب «فلسفه‌ی تطبیقی»، به زبان فرانسه است و از نوشته‌های او در کتب درسی کشور فرانسه استفاده شده است.

داریوش شایگان و آشنایی با هندوستان

در همان سال‌ها با «ژان هربر» آشنا می‌شود. هربر در آن سال‌ها در دانشگاه «اساطیر هند» درس می‌داد. او بود که شایگان را با نبوغ حماسی هند آشنا می‌کند. شایگان برای هرچه وجودی‌کردن هند در ضمیرش تصمیم می‌گیرد هند را از درون بشناسد. او دو سال در کلاس‌های سانسکریت «هانری فرا» شرکت می‌کند. اراده و نبوغ شایگان و گستردگی هند در منظر او به عمقی می‌رسد که بعد از برگشت به ایران با «برهمن ایندوشکر» آشنا می‌شود و دو سال‌ونیم پیش او سانسکریت و ادبیات هند می‌آموزد. استاد در زمان ترک ایران شایگان را به جای خویش معرفی و توصیه می‌کند. داریوش شایگان در ۲۵سالگی تدریس «سانسکریت» در دانشگاه تهران را شروع می‌کند.

داریوش شایگان و فلسفه

او در همان زمان‌ها با «هانری کربن» آشنا می‌شود و این فیلسوف فرانسوی که از بنیان‌گذاران «فلسفه‌ی تطبیقی» است و اولین کسی است که آثار «هایدگر» را به فرانسوی ترجمه کرده است، تاثیری عمیق بر شایگان می‌گذارد و باعث می‌شود شایگان مطالعات گسترده‌ای در زمینه‌ی فلسفه‌ی هند آغاز کند که نتیجه‌ی آن به چاپ یک کتاب دو جلدی با نام «ادیان و مکتب‌های فلسفی هند» در سال ۱۳۴۶ منجر می‌شود.

شایگان در مقدمه‌ی کتابش می‌نویسد: «این کتاب فقط مدخل و مقدمه‌ای برای آشنایی با ادیان و مکتب‌های حکمی هندی است.»

او در سال‌های ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۵ ابتدا به تحقیقات در فلسفه‌ی هند می‌پردازد و سپس به پژوهش تطبیقی درباره‌ی اسلام و هند رو می‌آورد. او درباره‌ی این هفت سال چنین گفته است: «هفت سال تمام از غرب بریدم و فضای سینه‌ام را از هوای جاودانه‌ی پیران فرزانه‌مان پر کردم.»

داریوش شایگان از سال ۱۳۴۶ که برای گرفتن دکترایش از دانشگاه سوربن به فرانسه رفت‌وآمد داشت، پس از انقلاب هم فرانسه و ایران را برای زندگی برگزید: «فرانسه را از آن رو برگزیدم که با زبان و فرهنگ فرانسوی نزدیکی بسیار داشتم. این آشنایی تاحدی بار غربتم را سبک می‌کرد.»

معرفی آثار و تألیفات داریوش شایگان

کتاب آسیا در برابر غرب

یکی از آثار مهم داریوش شایگان کتابی است با عنوان «آسیا در برابر غرب». نویسنده در این کتاب با نگاه به مباحثی چون تقدیر تاریخی به‌عنوان آن وضعیتی که به حکم تاریخ به وجود آمده است، به موضوع غرب‌زدگی و بررسی فلسفی تمدن‌های آسیایی می‌پردازد. در این کتاب نویسنده از «نیهیلیسم»، «تاثیر سوسیالیسم و مارکسیسم بر نیهیلیسم روسی»، تقدیر تاریخی غرب و تفاوت در تقدیرهای آسیا و غرب و ... می‌نویسد.

جایی از این کتاب می‌آورد: «ما بازماندگان تمدن‌های آسیایی هم دچار هگل هستیم هم دچار مارکس بی‌آنکه از روح و تحول بدانیم و بی‌اطلاع به بحث درباره‌ی سلوک عقلی و جبر زمانه و مبارزه طبقاتی می‌پردازیم.»

این اثر شایگان موافقان و مخالفان بزرگی دارد. نگاه او که در دو کتاب بعدی‌اش در همین مضمون با اندکی تغییرِ در سایه است، همیشه دستاویز موافقان و مخالفان او بوده است.

به عنوان آخرین نکته در باب اندیشه‌ی شایگان در این کتاب، به این بسنده می‌کنیم که به وضوح می‌شود تاثیر «هنری کربن» را بر شایگان ببینیم. هرچه که نویسنده از این کتاب جلوتر می‌رود، رد و خط جدیدی بر اندیشه‌اش شکل می‌گیرد.

کتاب جنون هشیاری

یکی از کتاب‌های بسیار خواندنی برای اهل ادبیات و فلسفه کتابی از داریوش شایگان است با نام «جنون هشیاری» که به معرفی و بررسی آثار «شارل بودلر» می‌پردازد. شارل بودلر، شاعر مطرح فرانسوی که جریانی تازه در شعر فرانسه وارد کرد و به نظر برخی، او بزرگ‌ترین شاعر فرانسوی قرن خود (قرن ۱۹) بود. البته که بودلر جوان می‌میرد. او ۴۶ساله پس از احتضاری طاقت‌فرسا در هزار و ۱۸۶۷میلادی چشم از جهان فرو می‌بندد.

در کتاب جنون هشیاری، داریوش شایگان در ده فصل به بودلر شاعر، منتقد، مثلث «واگنر، بودلر، نیچه»، به نگاه «والتر بنیامین» درباره‌ی بودلر و ... می‌‌پردازد که بسیار خواندنی است. در فصل آخر کتاب جنون هشیاری، نویسنده گزیده‌ای از شعر بلند شاعر را با نام «گُل‌های بدی» ترجمه کرده و پایان کتاب قرار داده است.

کتاب در جست و جوی فضاهای گمشده

«در جست و جوی فضاهای گمشده» کتاب دیگر از داریوش شایگان است که انتشارات فرهنگ معاصر به چاپ رسانده است. در این اثر پژوهشی نویسنده در پی کاوش بر مفاهیمی چون هویت، فرهنگ و... است و به تحلیل وضع فرهنگ و اجتماع در جهان معاصر می‌پردازد. می‌توان گفت که کتاب در بررسی مشکلات و بحران‌های انسان مدرن نگاهی فلسفی-تحلیلی دارد و کوشش می‌کند که راه فراتر رفتن از محدودیت‌های فکری مخاطب را روشن کند و او را به فضاهای فرهنگی تازه رهنمون کند. فضاهای گمشده در این معنی که «فرا رفتن» و فضای مقبول وجود دارد و انسان معاصر باید به کشف این فضاها و تازه‌فرهنگ‌ها برود.

شایگان در این اثر خود به فلسفه‌ی هنر در فرهنگ شرق و غرب نگاه می‌کند و در انتها به بررسی آثار چند هنرمند بِنام ایرانی همچون سهراب سپهری، بهمن جلالی و چندی دیگر می‌پردازد. با نگاه به تِزی که در کتاب تشریح شده است این بررسی‌ها انجام گرفته و برای علاقه‌مندانش بسیار خواندنی است.

کتاب پنج اقلیم حضور

«بحثی درباره‌ی شاعرانگی ایرانیان». این عنوان دوم یا زیر تیتر کتاب دیگری از داریوش شایگان است، با عنوان «پنج اقلیم حضور».

فردوسی، خیام، مولوی، سعدی و حافظ پنج شاعری هستند که شایگان به بررسی معنایی و فلسفی خودشان و آثارشان پرداخته است. شایگان در این کتاب نشان می‌دهد که این پنج شاعر بزرگ ایرانی، هر کدام مسلک و شیوه‌ای منحصربه‌خود در زندگی و جهان‌بینی خود دارند و هریک سردمدار نوعی تفکر و باور در فرهنگ ایران هستند که تا به امروز نیز ادامه داشته است: فردوسی و پهلوانی و حماسه، مولانای رومی و نوعی سنت عرفانی رشددهنده. سعدی و آداب‌دانی و اخلاق‌مداری و حافظ و رِندانگی و ریا و سالوس.

نویسنده در این کتاب به بررسی ویژگی‌های تاریخی، فلسفی، عرفانی، فلسفی این پنج شاعر بزرگ و راز ماندگاری آنان در فرهنگ و هنر ایران پرداخته است. نثر شیرین و خواندنی شایگان این کتاب را خواندنی‌تر می‌کند. در جایی از کتاب آمده است:

«درک تفکر خیام، به‌رغم سادگی گمراه‌کننده‌ی آن، سخت دشوار است. به ماسه‌ی نرم می‌ماند که از میان انگشتان فرو می‌ریزد. هرچه در نگه‌داشتنش بیشتر بکوشی، زیر ظاهر دیدگاهی که در نگاه اول و از قرائت سطحی و اولیه‌ی آن دریافت می‌شود، بیشتر از دستت فرو می‌لغزد و پیام این قرائت سطحی روشن است: می‌گوید این جهان نه آغازی دارد و نه پایانی. همه‌چیز گذراست. مرگ در هر لحظه و آنْ در کمین است، در سرشارترین آنات زندگی بی‌رحمانه از کمین‌گاه خود برون می‌جهد و به ما می‌گوید: من اینجایم. همه‌چیز محکوم به فناست.»

کتاب فانوس جادویی زمان

کتاب فانوس جادویی زمان تشریح و تفسیر تأملات پیچیده مارسل پروست در شاهکارش، رمان در جستجوی زمان ازدست‌رفته است. این کتاب دربرگیرنده ارجاعات فراوان به مطالبی از خودِ رمان است. این نقل‌قول‌ها بر اساس ترجمه هفت‌جلدی رمان به قلم آقای مهدی سحابی در کتاب درج شده‌اند. داریوش شایگان خود در مقدمه کتاب چنین می‌گوید: «علاقه من به پروست به دوران تحصیلم در ژنو بازمی‌گردد؛ آن زمان ژان روسه، یکی از نمایندگان مکتب ژنو، کلاسی برگزار کرده بود پیرامون بررسی و تحلیل آثار پروست، و من نیز در این کلاس‌ها حضور داشتم. برنامهٔ اصلی روسه در این دوره آموزشی، تعمق در اثر عظیم پروست با نام در جستجوی زمان ازدست‌رفته، و شناسایی جوهره این رمان درخشان قرن بیستمی با ژرف‌نگری در تمامی ظرایف و نکات عمیقش بود. این‌چنین بود که درصدد مطالعه آثار پروست برآمدم... .»

کتاب فانوس جادویی زمان ثمره عشق شایگان به این اثر سترگ است.

کتاب زیر آسمان‌های جهان

این اثر گفت‌وگوی داریوش شایگان با رامین جهانبگلو (استاد علوم سیاسی) را در برمی‌گیرد.

داریوش شایگان و نقد روشنفکری

داریوش شایگانی که تا اینجا درباره‌اش گفته‌ایم فیلسوفی هندشناس است که به زبان فرانسه می‌نویسد و دکترای دانشگاه سوربُن را دارد و اندیشمندی است در حوزه‌ی «فلسفه‌ی تطبیقی». اما او پژوهشگری سترگ در حوزه‌ی شیعه و عرفان اسلامی‌ایرانی هم بوده است. او پیش از انقلاب ۵۷ با بزرگانی از طریقت شیعه آشنا می‌شود و از آنجا که آدمی با تعلق خاطر زیاد به عرفان بوده، تحت تاثیر مکتب و مذهب شیعه قرار می‌گیرد.

پس از سال ۱۳۵۷ نیز به‌عنوان یک فیلسوف و عرفان‌شناس در ایران مورد احترام بود و رفت‌وآمدش به ایران متوقف نشد. او در سال‌های متأخر زندگی‌اش چندباری به جریان روشنفکری چپ در ایران تاخت و آن را ملتهب از کمونیست دانست و به شکست این جریان در ایران اعتقاد داشت که واکنش‌های موافق و مخالف بسیاری داشته است.

او در روزهای آخر و قبل از بستری‌شدن و فوتش در جایی به نقد روشنفکری ایرانی پرداخته و می‌گوید : «...ما روشنفکران جایگاه خود را ندانستیم و جامعه را خراب کردیم. یکی دیگر از آسیب‌های جامعه‌ی ما در آن هنگام چپ‌زدگی شدید بود که با اتفاقات بیست‌وهشتم مرداد هم تشدید شد و قهرمان‌گرایی بیش از پیش در جامعه فراگیر شد. باید اعتراف کنم شرمنده‌ام که نسل ما گند زد.»

شایگان در یادداشت بلندی که با نام «نامه‌ای به نسل‌های آینده» و با ترجمه‌ی کامران فانی منتشر شد، از خود با صراحت می‌گوید و از کُل آنچه بوده و هست سخن می‌راند: «نمی‌دانم‌ تجربیات‌ پرماجرا و پیچاپیچ‌ من‌ از این‌ قرن‌ِ رو به‌ افول‌ می‌تواند سرمشقی‌ برای‌ نسل‌های‌ آینده‌ به‌ شمار آید یا نه‌، به‌ هر حال‌ من‌ محصول‌ بسیار پیچیده‌‌ی آنم‌. من‌ که‌ زندگی‌ام‌ را در حاشیه‌‌ی دگرگونی‌های‌ بزرگ‌ این‌ قرن‌ گذرانده‌ام‌، خود را دستخوش‌ تمامی‌ آثار مثبت‌ و منفی‌ آن‌ می‌بینم‌، بی‌آنکه‌ فرصت‌ بیابم‌ در جریان‌های‌ خلاق‌ آن‌ شرکت‌ جویم‌.

سفر از پیرامون‌ به‌ مرکز مرا ناگزیر کرده‌ بود که‌ از هر امر خرده‌ریز بسیار چیزها بیاموزم‌. چیزهایی‌ که‌ در دنیایی‌ که‌ در آن‌ پا نهاده‌ بودم‌ از بدیهیات‌ بود. وقتی‌ به‌ راهی‌ که‌ پشت‌سر گذارده‌ام‌ می‌نگرم‌ از این‌ همه‌ موانع‌ و از این‌ همه‌ ساده‌نگری‌ خود دچار بهت‌ و حیرت‌ می‌شوم‌ و حتی‌ به‌ هراس‌ می‌افتم‌. چطور بگویم‌؟ در دنیایی‌ می‌زیستم‌ که‌ رنگ‌ و شکل‌ نداشت‌. تمدن‌ کهنی‌ که‌ بدان‌ تعلق‌ داشتم‌ ناتوانی‌ خود را دریافته‌ بود: تجدد دست‌ بالا را داشت‌ و هر آنچه‌ که‌ از غرب‌ می‌آمد سرشار از جاذبه‌‌ی سحرانگیز آوای‌ پریان‌ بود. ناگزیر بودم‌ زبان‌ها و فرهنگ‌های‌ کشورهایی‌ را بیاموزم‌ که‌ خموشانه‌ ستایششان‌ می‌کردم‌.»

درگذشت

داریوش شایگان در ۲ فروردین ۱۳۹۷در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان فیروزگر، جهان را تَرک گفت.