دانلود و خرید کتاب کتاب اصفهان اصغر عبداللهی

معرفی کتاب کتاب اصفهان

کتاب اصفهان نوشتهٔ اصغر عبداللهی و علی خدایی و جعفر مدرس صادقی و کیهان خانجانی و نسیبه فضل اللهی و محمد طلوعی و آرش صادق بیگی است. نشر افق این مجموعه داستان کوتاه، معاصر و ایرانی را روانهٔ بازار کرده است. این کتاب دربردارندهٔ جلد نخست از مجموعهٔ «داستان شهر» است.

درباره کتاب کتاب اصفهان

کتاب اصفهان حاوی یک مجموعه داستان کوتاه و معاصر و ایرانی است. عنوان این داستان‌ها عبارت است از «یک تکه مینیاتور» از اصغر عبداللهی، «دیوار نوشته‌ها» نوشتۀ علی خدایی، «شهرام و شهریار» اثر جعفر مدرس صادقی، «یحیای زاینده‌رود» از کیهان خانجانی، «گربه مادر» نوشتۀ نسیبه فضل اللهی، «زندگان اصفهان» اثر محمد طلوعی و از «طرف ما» نوشتۀ آرش صادق بیگی. رابطۀ میان شهر و آدم‌ها و ابعاد مختلف حیات اجتماعی و فرهنگی شهر اصفهان در این داستان‌ها به تصویر کشیده شده است. این مجموعه داستان را «محمد طلوعی» گردآوری کرده است.

می‌دانیم که داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شود که کوتاه‌تر از داستان‌های بلند باشند. داستان کوتاه دریچه‌ای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت‌هایی و برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد. گفته می‌شود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشته‌ها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود. از عناصر داستان کوتاه می‌توان به موضوع، درون‌مایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویه‌دید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.

خواندن کتاب کتاب اصفهان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره اصغر عبداللهی

اصغر عبداللهی در سال ۱۳۳۴ در آبادان به دنیا آمد. او کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس و داستان‌نویسی ایرانی و دانشجوی نمایشنامه‌نویسی در دانشکدهٔ هنرهای دراماتیک بود که پس از انقلاب در دانشکدهٔ هنرهای نمایشی و موسیقی در دانشکدهٔ هنرهای زیبا در دانشگاه تهران ادغام شد. او پایان‌نامه‌اش را ارائه نداد و تحصیلاتش را ناتمام رها کرد. عبداللهی یک‌بار برندهٔ سیمرغ بلورین جشنوارهٔ فیلم فجر (برای نوشتن فیلم‌نامهٔ فیلم «خانهٔ خلوت») و ۲ بار نامزد دریافت آن شده است. اصغر عبداللهی همواره از نوشتن لذت می‌برد. از نظر او ناداستان چندان هم ناداستان نبود و چیزی نزدیک به داستان بود با تمام عناصری که در قالب داستان کوتاه می‌گنجد. برای یافتن داستان هر شهری، گشت‌وگذاری تاریخی را در ذهن و اسناد و سفرنامه‌های قدیمی شروع می‌کرد و حاصلش شناسنامه‌ای می‌شد متفاوت که می‌شد آن شهر را از میان هزاران شهر دیگر به خاطر سپرد؛ با رنگی که ویژهٔ آن شهر بود. تخیل داستان‌نویسی او نیز به آن ناداستان رنگ‌ولعاب تازه‌ای می‌داد نزدیک به داستان و به دور از سفرنامهٔ محض.

اصغر عبداللهی شهرگردی یا پرسه‌گردی در شهرش را دوست داشت و این سال‌ها که شهر او تهران بود، در تهران پیاده می‌رفت و ردپای تاریخ دورهٔ قجرها و رضاشاه را که موضوع موردعلاقه‌اش در خواندن و نوشتن شده بود، کشف می‌کرد. در همین گشت و واگشت‌ها بود که وجوهی تازه برای ماجراهای شخصیت‌های داستان، نمایشنامه و فیلم‌نامه‌اش پیدا می‌کرد. شاید هم در پایان این پرسه‌گردی‌ها، موقعی که کافه‌ای تازه را برای خوردن فنجانی قهوه‌ترک انتخاب می‌کرد، به جلوه‌هایی از شهر فکر می‌کرد که بعدها جایی در داستان و نقدونظرهای او بیان می‌شد و یا در کلاس‌های داستان‌نویسی به آن اشاره می‌کرد. سفرهای این نویسنده و معلمْ با قصد و نیت‌های گوناگون صورت می‌گرفت؛ قصد از برخی از این سفرها رفتن به محل فیلم‌برداری و کار بوده و یا کشف داستانی برای فیلمی جدید، آن هم وقتی که دلش در حال‌وهوای تفتهٔ سواحل خلیج فارس و دریای عمان بود و درست در خرماپزانِ آن خطه بهانه‌ای برای رفتن پیدا می‌کرد یا اوقات فراغت. عنوان بعضی از کتاب‌های اصغر عبداللهی عبارتند از «در کلمات هم می شود سفر کرد»، «قصه‌ها از کجا می‌آیند»، «هاملت در نم‌نم باران»، یکی از داستان‌های اثری به نام «کتاب اصفهان» با عنوان «یک تکه مینیاتور» و نیز کتابی به نام «آبی‌های غمناک بارون».

درباره جعفر مدرس صادقی

جعفر مدرس صادقی در سال ۱۳۳۳ در اصفهان به دنیا آمد. او نویسنده، مترجم و ویراستار ایرانی است که تحصیلات دبیرستانی‌اش را در اصفهان به پایان رساند و سال ۱۳۵۱ برای ادامهٔ تحصیل به تهران رفت. مدرس صادقی از ٢٣سالگی وارد مطبوعات شد و کارش را با گزارش‌نویسی در روزنامهٔ اطلاعات آغاز کرد. او سپس از سال ١٣۵٣ به «آیندگان» رفت و در سرویس فرهنگی به کار ترجمه، معرفی و نقد کتاب پرداخت. این نویسندهٔ ایرانی با انتشار رمان «گاوخونی» به شهرت رسید. این رمان سال ۱۹۹۶ به انگلیسی ترجمه و در آمریکا منتشر شد؛ همچنین به زبان‌های عربی و کردی نیز ترجمه شده است. بهروز افخمی نیز سال ١٣٨٣ فیلمی بر اساس آن ساخت که یک سال بعد در بخش «۲ هفته با کارگردانان» جشنوارهٔ فیلم کن به نمایش درآمد. از رمان‌های دیگر مدرس صادقی که به انگلیسی ترجمه شده «کلهٔ اسب» است. داستان «بالون مهتا» یکی دیگر از آثار مکتوب اوست. او رساله‌ای هم به نام «اندر آداب نوشتار» را هم نوشته است. جعفر مدرس صادقی سال ١٣٩٣ در گفت‌وگویی از سانسور گلایه کرد و گفت که سانسور باید به‌طور کامل برداشته شود؛ چه پیش از چاپ چه پس از چاپ و نویسنده خودش باید پاسخگوی آن چیزی باشد که به چاپ می‌رساند.

بخشی از کتاب کتاب اصفهان

«دلسوزی بدیلی از همان روزِ دادگاه شروع شد. بیرون که آمدیم گفت می‌تواند فرم‌های باطله را این‌ور آن‌ور آب کند بلکه کمکی باشد. تمام پس‌انداز این چند ساله را با کمی قرض و قوله از رفقا جمع کردم و گذاشتم کف دستش و همان روزها قسط اول پاس شد. هر چه فرم قرآنی بود آوردم خانه و ته حیاط انبار کردم و تا درخت موی چسبیده به دیوار چیدم. چند نایلون یخچالی هم دوختم و روی‌شان کشیدم. باد و باران می‌خورد بهتر بود تا با دست بدیلی سربه‌نیست می‌شد. رئیس‌پلیس خانه‌نشین شد. من به همان زرنگار تحتِ داس، اکتفا کردم، آقام هم تا زنده بود دیگر روی نسخه بدل توالت‌فرنگی ننشست. به قول خودش یک اجابت مزاجِ خوب به درمان تمام دردهای دنیا می‌ارزد. این‌طرف آن‌طرف شنیدم بدیلی همه جا پر کرده جوجهٔ فارغ‌التحصیلی که من باشم، کل سرمایه‌اش را به باد داده. تِزش هم این بود که دانشگاه‌های ایرانی قابلیت کاربردی صنعت را نمی‌شناسند و فقط کارگر مؤدب پس می‌دهند و من توی این فکر بودم، کی این تحلیل سیاسی انتقادی اجتماعی شارلاتانی را توی دهانش انداخته وگرنه خودش که چهار کلاس جمعیت‌شناسی دام و طیور بیشتر نخوانده. حالِ کار کردن نبود. نشستم خانه. یک سالی می‌شد بعد از مردن آقام، به اتاق تنهایی‌هایش نرفته بودم، دلش را نداشتم. اتاقِ دو برِ دو دری بود گوشهٔ حیاط که انگار باغچه را بغل گرفته باشد. آقام می‌گفت همان سی سال پیش اتاق را ساخته که قناسی حیاط را بگیرد اما دروغ می‌گفت. روز بعدِ عروسی‌شان تا تنگ بلوری را در حوض بزند و دو گُل زغال روی آتشدان قلیان بگذارد و سرخوش وارد اندرونی شود، مادرم از ترس اینکه اول زندگی شوهرش دود و دمی بشود خود را به تنگیِ نفس می‌زند و تازه‌داماد را بیرون می‌کند بلکه از سرش بیفتد. آقام هم از لجبازی یا هر چیز دیگر جعفر بنا را خبر می‌کند و دو روزه دیوار را بالا می‌برند و اتاق می‌شود اتاقِ خلوت آقام که هر بار با مادرم قهر می‌کند خودش را آنجا زندانی کند و با قل‌قل قلیان‌اش، دیوان وحشی‌اش را بخواند و منتظر بماند، مادرم بولونی ترشی را بهانه کند، بیاید و نازش را بکشد و برش گرداند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

حجم

۸۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
۳,۰۰۰
۷۰%
تومان