هوشنگ ابتهاج
هوشنگ ابتهاج، متخلص به ه. ا. سایه، شاعر و پژوهشگر نامدار ایرانی است که بهواسطهی بهرهمندی از استعداد کمنظیر در سرودن شعر به هر دو سبک کلاسیک و نو، در میان اهالی ادبیات از موقعیت ویژهای برخوردار است؛ اما این جایگاه تنها به حوزهی ادبیات محدود نمیشود. ابتهاج در میان مردم نیز همواره بهعنوان شاعری شناخته میشود که مضامین اجتماعی و دغدغههایش را، با هنرمندی در قالب شعر بیان کرده است. مضامین گیرا و دلکش، تشبیهات و استعارات، صور خیال بدیع و زبان روان و موزون از ویژگیهای برجستهی شعر سایه به شمار میرود.
امیرهوشنگ ابتهاج در سال ۱۳۰۶ هجری شمسی در شهر رشت متولد شد و پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و بخشی از دورهی متوسطه در این شهر، برای ادامهی تحصیل به تهران مهاجرت کرد.
ابتهاج که در جوانی دلدادهی دختری ارمنی¬تبار به نام گالیا بود، نخستین اشعار خود را با عشق او سرود و این اشعار را در سال ۱۳۲۵، در قالب مجموعهای به نام «نخستین نغمه¬ها» منتشر کرد. این مجموعه که پیش از آشنایی او با نیما یوشیج سروده شده است، مشتمل بر اشعاری به شیوهی کلاسیک است و از حیث فرم و محتوا (غزلهای عاشقانه با درونمایهی اجتماعی) به اشعار حافظ نزدیک است. تأثیر عشق دورهی جوانی بر ابتهاج تا مدتها ادامه داشت؛ تا جایی که سالها بعد نیز، مسائل سیاسی ایرانِ غرق در خونریزی و جنگ و بحران را در شعری با عنوان «کاروان» و مطلع «دیر است گالیا…» به تصویر کشید. «سراب» دومین مجموعهی منتشرشده از آثار هوشنگ ابتهاج است که گرچه در قالب چهارپاره و با مضامین معمول غزلیات به بیان احساسات فردی و عواطف شاعر پرداخته است، اما تمایل به استفاده از اسلوب جدید شعر نو را به وضوح میتوان در آن دید. پس از این دو کتاب، سایه کتاب «سیاه مشق» را به اشعار منتشرنشدهی سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۹ خود اختصاص داده و با نشر تعدادی از غزلهای پیشین، توانایی خویش را در سرودن شعر کلاسیک نشان داد؛ تا آنجا که میتوان گفت تعدادی از غزلهای او از بهترین غزلهای این دوران بهشمار میرود. هوشنگ ابتهاج در مجموعههای بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با کتاب «شبگیر» -که حاصل دوران پر تبوتاب پیش از سال ۱۳۳۲ بود- به سرودن اشعاری با مضامین اجتماعی-سیاسی روی آورد. ابتهاج که از مخالفان رژیم وقت به شمار میرفت، با انتشار مجموعهی «چند برگ از یلدا» در سال ۱۳۴۴، راه روشن و تازهای را در شعر معاصر گشود. از دیگر آثار منظوم ابتهاج میتوان به یادگار خون سرو (۱۳۶۰)، تا صبح یلدا (۱۳۶۰)، تاسیان مهر (۱۳۸۵) و بانگ نی (۱۳۸۵) اشاره کرد. کتاب گفتوگومحورِ خاطرات سایه نیز با نام «پیر پرنیاناندیش»، در سال ۱۳۹۱ به همت میلاد عظیمی و عاطفه طیه توسط انتشارات سخن منتشر شده است.
هوشنگ ابتهاج سالهای بسیاری را نیز صرف پژوهش و حافظشناسی کرد که ماحصل آن، تصحیح او از غزلهای حافظ با عنوان «حافظ به سعی سایه» است. این کتاب نخستینبار در ۱۳۷۲ توسط نشر کارنامه به چاپ رسید و بار دیگر با تجدید نظر و تصحیحات تازه منتشر شد. سایه در مقدمهی کتاب، آن را به همسرش، آلما مایکیال، پیشکش کرده است.
از دیگر فعالیتهای هنری سایه میتوان به اجرای شعرخوانی در جشن هنر شیراز در سال ۱۳۴۶ بر سر مزار حافظ اشاره کرد که به نقل از سفرنامهی «از پاریز تا پاریس» دکتر باستانی، استقبال شرکتکنندگان و هیجان آنها از شنیدن شعر نو از زبان سایه در آن دوران مثالزدنی بوده است. هوشنگ ابتهاج همچنین سابقهی کار در رادیو در برنامه گلها و پایهگذاری برنامهی موسیقایی گلچین هفته را نیز دارد. ابتهاج از سال ۱۳۵۰ در ۴۴ سالگی سرپرست برنامه¬ی گلها در رادیو ایران شد و در سال ۱۳۵۷، پس از حوادث خونبار میدان ژاله، به همراه محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی و حسین علیزاده از رادیو استعفا داد. غزلیات، تصنیفها و اشعار نوی او بارها توسط هنرمندان بزرگی چون محمدرضا شجریان، حسین قوامی و شهرام ناظری و خوانندگان دیگری مانند علیرضا افتخاری و محمد اصفهانی اجرا شده است. دو تصنیف معروف «تو ای پری کجایی» و «ایران ای سرای امید» یا «سپیده» از سرودههای او هستند.
هوشنگ ابتهاج در سال ۱۳۶۲ به زندان افتاد و در همان سال، شعر «ارغوان» را که از معروفترین اشعارش به شمار میرود، خطاب به درخت ارغوانی که در حیاط خانهاش روییده بود، سرود. شعر ارغوان، رنگی اجتماعی دارد و مضمون اصلی آن، حسرت آزادی و امید به فردایی بهتر است. شاعر در اندوه بیعدالتیها و حسرت آزادی، با درخت ارغوان که نمادی از امید به آینده، بهار و رویش دوباره است، سخن میگوید. بهکارگیری زبان شعری روان، وزن متناسب با مضمون شعر و استفاده از تشبیهها و استعارههای هنرمندانه از ویژگیهای این شعر است؛ اما علاوهبر هنر شاعری ابتهاج، آنچه که باعث محبوبیت و ماندگاری این شعر در میان مردم شد، پرداختن به دغدغههای اجتماعی بود. در سال ۱۳۸۷، منزل شخصی سایه که درخت ارغوان مذکور در حیاط آن وجود داشت، به نام «خانهی ارغوان»، به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسید.
هوشنگ ابتهاج در استدلال نام شاعریاش یعنی سایه میگوید: «حروف و کلمات برای من رنگ دارند: «ر» خاکستری، «گ» نارنجی و «ج» سیاه است. یا کلمات برایم سرد و گرماند: «سایه» کلمهای سرد است، «گلابی» کلمهای گرم. بهگمان من در کلمهی سایه یک مقدار آرامش و خجالتیبودن و فروتنی و بیآزار بودن هست؛ اینها برای من جالب بود و با طبیعت من میساخت. خودِ کلمهی سایه از نظر حروف الفبا حروف نرم بدونادعایی است. در آن نوعی افسوس است و ذات معنای این کلمه، نوعی افتادگی دارد در مقابلِ خشونت و حتی میشود گفت وقاحت».
در مهر ۱۳۹۵ بیستوسومین جایزهی بنیاد موقوفات افشار، به هوشنگ ابتهاج اهدا شد. در مهر ۱۳۹۷ نیز در مراسم پایانی ششمین «جشنوارهی بینالمللی هنر برای صلح»، نشان عالی «هنر برای صلح» به ابتهاج و سه هنرمند دیگر اهدا شد.