کتاب من او را دوست داشتم
معرفی کتاب من او را دوست داشتم
کتاب من او را دوست داشتم نوشتهٔ آنا گاوالدا و ترجمهٔ الهام دارچینیان است. نشر قطره این داستان معاصر فرانسوی را روانهٔ بازار کرده است. این اثر میکوشد ما را در موقعیت تصمیمگیری قرار دهد.
درباره کتاب من او را دوست داشتم
در داستان من او را دوست داشتم، «آدرین» با چمدانهایش مقابل آسانسور ایستاده است تا همسر و فرزندانش را رها کند و زندگی جدیدی را آغاز کند و با معشوقهٔ جدیدش ازدواج کند. «کُلوئه» همراه با دو فرزندش به خانهٔ پدر و مادر همسر خود میرود. پدر شوهرش از آنها دعوت میکند تا به کلبهٔ ییلاقی او در جنگل بروند و چند روزی را با هم آنجا سپری کنند. کلوئه میکوشد زندگی را مثل گذشته ادامه دهد و به شرایط عادی برگردد؛ درحالیکه حس یک شکستخوردهٔ واقعی را دارد. پدرشوهر برای دلداری به نوههایش و کلوئه، با بچهها مدام بازی میکند و با عروس خود نیز صحبت میکند تا او را آرام کند. بحثهای طولانی بین پدرشوهر و کلوئه شکل میگیرد؛ درمورد علت رفتن آدرین و شرایطی که باعث رفتن او شد. پدرشوهر در این میان از خیانت خود و رابطهای که در گذشته داشته است، صحبت میکند. کلوئه متوجه میشود پیرمردی که همواره فکر میکرد خشک و بی احساس است، اتفاقاً بسیار هم احساساتی است. صحبتهای این دو درمورد آدرین، خیانت، وفاداری، عشق یک طرفه و احساسات، قصهٔ حاضر نوشتهٔ آنا گاوالدا را شکل داده است.
خواندن کتاب من او را دوست داشتم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر فرانسه و قالب داستان پیشنهاد میکنیم.
درباره آنا گاوالدا
آنا گاوالدا در ۲۳ مه ۱۹۷۰ در حومهٔ پاریس به دنیا آمد. او رماننویسی اهل فرانسه است که بهوسیلۀ مجلهٔ Voici، بهعنوان «نوادگان دوروتی پارکر» در نظر گرفته شده است. گاوالدا بهعنوان معلم زبان فرانسه در دبیرستان کار میکرد که مجموعهای از داستانهای کوتاهش را برای نخستینبار در سال ۱۹۹۹ منتشر کرد. این مجموعه با تحسین منتقدان و موفقیت تجاری روبهرو شد. یکی از مشهورترین کتابهای گاوالدا «ای کاش کسی جایی منتظرم باشد» نام دارد. این کتاب موردتحسین بسیاری قرار گرفت. نخستین رمان گاوالدا «کسی که دوستش داشتم» نام دارد که در سال ۲۰۰۲ در فرانسه و پس از آن سال به زبان انگلیسی منتشر شد. این رمان با الهام از شکست این نویسنده در ازدواجش نوشته شد.
برخی آثار آنا گاوالدا عبارتند از «دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد»، «من او را دوست داشتم (دوستش داشتم)»، «گریز دلپذیر»، «پس پرده» و «با هم، همین و بس».
بخشی از کتاب من او را دوست داشتم
«تکهٔ آخر نانم را گاز میزدم.
ـ چون شما یک بولدوزرید، همهچیز را سر راهتان خراب میکنید. اندوه من... خوب میدانم، بهزودی از کوره درمیروید و بحث را تمام میکنید. بهعلاوه، این داستانِ پیوند خونی... این مفهوم مزخرف... قادر نبودید بچههایتان را در آغوش بگیرید و یک بار هم که شده به آنها بگویید دوستشان دارید، اما همیشه آن گوشهکنارهایید، میدانم که همیشه از آنها دفاع میکنید. هرچه بگویند، هرچه بکنند، در برابرِ بربرها که ما باشیم، همیشه حق با آنهاست. ما که همخون شما نیستیم. گویا بچههایتان آن لذت و انگیزهای را که انتظار داشتید برایتان به ارمغان نیاوردند، اما باز هم شما تنها کسی هستید که حق دارید از آنها انتقاد کنید. قدرت مطلق! آدرین مرا با دخترها کاشته و دررفته است. خب، حتماً با این هم مخالفید، اما دیگر امید ندارم کمی هم از او بد بگویید، فقط کمی... چیزی را تغییر نمیدهد، اما خیلی لذت میبرم. بله، رقتانگیز است... من بیچارهام. اما چند واژهٔ مؤثر، پُرمایه، واژههایی که خیلی خوب میتوانید آنها را بگویید... چرا به او نمیگویید؟ فقط من شایستهٔ شنیدنم؟ منتظر نشستهام تا اسقف اعظم که آن سوی میز نشسته محکومم کند؟ همهٔ این سالها که با شما زندگی کردهام، دریافتهام که شما دنیا را دو قسمت میکنید. خوبها و بدها، آنها که لیاقت شما را دارند و آنها که ندارند. همهٔ این سالها با چندوچون گفتمانِ شما آشنا شدهام، حس سلطهطلبی شما، حالت متهمکنندهتان، سکوتهایتان... و تظاهرتان به محبت. اینهمه تظاهر به مهربانی... اینهمه وقت همهٔ مهربانیهای شما تصنعی بوده است، پییر... میدانید، من آدم سادهدلیام، دوست دارم بگویید پسرم بیشرف است، و من بهجای او از تو عذر میخواهم. متوجهید؟ دوست دارم این را بشنوم.»
حجم
۱۱۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۶۱ صفحه
حجم
۱۱۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۶۱ صفحه
نظرات کاربران
بنظر من حرفای پی یر تناقض داشت،اول کتاب که میگفت پسرم بدبخت شد که تو رو ترک کرد و آخرش که میفهمی پی یر چقدر زمان خیانت کردن حس خوشبختی داشته و بعدش ناراحته که برگشته به زندگی
امیدوارم برای هیچکس اتفاق نیفته ولی اگه رها شدی بخون این کتاب رو .