
دانلود و خرید کتاب صوتی بامداد خمار
معرفی کتاب صوتی بامداد خمار
کتاب صوتی بامداد خمار رمان عاشقانهای از فتانه حاج سید جوادی است؛ رمانی که از آغاز انتشار در سال ۱۳۷۴ توسط نشر البرز، نظر هزاران مخاطب ایرانی را به خود جلب کرد و توانست در میان رمانهای ایرانی جایگاهی ویژه به دست آورد. بامداد خمار داستان عشق دختری اشرافزاده به پسری از طبقهی ضعیف جامعه است؛ داستانی که در ظاهر تکراری است، اما پرداخت ماهرانهی حاج سید جوادی از این بنمایهی تکراری، اثری بسیار پرطرفدار ساخت. عشق محبوبه به رحیم نجار، ایستادگیاش برای رسیدن به او و عواقب این عشق عجیب، رمان صوتی بامداد خمار را به کتابی جذاب و پرطرفدار تبدیل کرده است. گویندگی کتاب صوتی بامداد خمار را شیما درخشش و انتشار آن را نشر آوانامه برعهده داشتهاند. نسخهی صوتی و الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب صوتی بامداد خمار
کتاب صوتی بامداد خمار رمانی محبوب از فتانه حاج سید جوادی است. این رمان که در سال بههمت نشر البرز ۱۳۷۴ چاپ شد، توانست استقبالی کمنظیر را به خود جلب کند. رمان صوتی بامداد خمار داستان عشق آتشین دختری اعیانی به نام محبوبه به رحیم است که در خانواده و طبقهای کاملاً متفاوت با او رشد کرده است. محبوبهی نوجوان خواستگاران دیگری نیز دارد و پدرش نیز با ازدواج او با رحیم که نجار جوانی است بهشدت مخالفت میکند. ایستادن محبوبه در مقابل پدرش و اصرار به ازدواجش با رحیم، وصال رحیم و ماجراهای عجیب و تلخ بعد از آن، رمان صوتی بامداد خمار را به یکی از محبوبترین رمانهای عاشقانهی ایرانی بدل کرده است. راوی اولشخص رمان، محبوبه، به نمادی برای زنانی تبدیل شد که به احساسات فارغ از عقلانیت اولویت داده و تاوانش را پس میدهند. برخی به این نگاه نویسنده به زن و عشق نقدهایی وارد کردهاند، برخی نیز این رمان را عامهپسند خواندهاند؛ با وجود این انتقادها جذابیت داستانی، شخصیتهای متفاوت و مضمون عاشقانهی رمان مخاطبان ایرانی کتاب را به خواندنش ترغیب کرده است. البته در میان ستایشکنندگان این رمان نیز نامهای بزرگی همچون نجف دریابندری یکی از برجستهترین مترجمان ایرانی و بهاءالدین خرمشاهی ادیب، نویسنده و استاد دانشگاه دیده میشود. خرمشاهی که بسیاری او را با تفسیرهایش بر اشعار حافظ میشناسند، کتاب بامداد خمار صوتی را داستانی در دفاع از عقلانیت و خرد خوانده است.
محبوبیت کتاب صوتی بامداد خمار برخی مترجمان را بر آن داشت که آن را به زبانهای دیگر برگردانند. سوزان باغستانی بامداد خمار را به آلمانی برگرداند که این نسخه توانست به فروش قابل قبولی برسد. رمان بامداد خمار به زبان انگلیسی نیز ترجمه شده است. نرگس آبیار کارگردان ایرانی سریال بامداد خمار را از این رمان اقتباس کرد. این سریال در سال ۱۴۰۴ پخش و با استقبال مخاطبان مواجه شد. کتاب صوتی بامداد خمار با صدای خانم شیما درخشش توسط نشر صوتی آوانامه منتشر شده است. خوانش شیما درخشش با صدای گرم و صداسازی استادانهی او و موسیقی دلنشین همراه آن، به جذابیتهای این کتاب بسیار افزوده است. نسخهی الکترونیکی همراه با کتاب صوتی رمان بامداد خمار با صدای خانم درخشش در طاقچه قرار گرفته و مخاطبان میتوانند متناسب با سلیقهی خود هر کدام از این دو نسخه را خریداری کنند. شما میتوانید برای خرید و دانلود کتاب صوتی بامداد خمار، همراه با هزاران کتاب خواندنی دیگر به طاقچه مراجعه کنید.
خلاصه کتاب صوتی بامداد خمار
رمان بامداد خمار روایت عشقی نافرجام است. سودابه دل به عشق پسری میبازد که از نظر مادرش مناسب او نیست. مادر سودابه برای تغییر نظر او داستان عشق نافرجام عمهی سودابه را برایش تعریف میکند. داستان محبوبه که عشق او به رحیم مسیر زندگیاش را بهکلی تغییر میدهد. محبوبه دختری نوجوان از خانوادهای اشرافی است که به رحیم، جوان نجار، دل میبندد. محبوبه برای رسیدن به رحیم که از طبقهی خانوادگی او نیست، خواستگاران دیگرش ازجمله منصور را رد میکند و در مقابل پدرش میایستد. پدرش سرانجام با ازدواج رحیم و محبوبه موافقت میکند و پس از کمک مالی به آنها، محبوبه را از بازگشت به خانه منع میکند. محبوبه که در ناز و نعمت بزرگ شده است حالا در خانهی رحیم با چهرهای نو از زندگی مواجه میشود. رفتار رحیم نیز کمکم تغییر میکند و پا گذاشتن مادر رحیم به خانهی رحیم و محبوبه برای زندگی با آنها، بر سختی زندگیشان میافزاید. اما تلخیها و عمق تراژدی قرار است بسیار بیشتر از اینها شود.

شنیدن این کتاب صوتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
- علاقهمندان به ادبیات داستانی و رمانهای صوتی عاشقانه ایرانی
- دوستداران رمان عاشقانه و پرچالش
- مخاطبانی که جذابیتهای داستانی و عبرتآموز بودن اثر مهمترین اولویتشان برای انتخاب کتاب است
- مخاطبانی که رمان بامداد خمار را خوانده یا سریال بامداد خمار را دیدهاند، با شنیدن رمان صوتی بامداد خمار خاطرهای شیرین را تجدید میکنند.
چرا باید کتاب صوتی بامداد خمار را با صدای شیما درخشش بشنویم؟
- کتاب صوتی بامداد خمار یکی از محبوبترین رمانهای عاشقانهی فارسی است.
- شیما درخشش یکی از پختهترین گویندگان کتاب صوتی است و کتابهای خواندهشده توسط او در زمرهی پرطرفدارترین آثار داستانی صوتی است. کتاب صوتی بامداد خمار با صدای شیما درخشش یکی از بهترین کارهای وی است.
- صدای گرم درخشش در کنار آکسانگذاریهای درست و لحن درخشان او در شنیدن کتاب صوتی بامداد خمار کمنظیر است. موسیقی درست و دلنشین بر این جذابیتها افزوده و کار خوب درخشش را تکمیل کرده است.
- شنیدن کتاب صوتی بامداد خمار با صدای زن برای کسانی که نسخهی کاغذی یا الکترونیکی کتاب را خواندهاند و با شخصیت محبوبه در برهههای بحرانی و پیچیدهی داستان همراه شدهاند نیز بسیار لذتبخش خواهد بود.
درباره فتانه حاج سید جوادی؛ نویسنده کتاب
فتانه حاج سیدجوادی با نام هنری پروین نویسندهی معاصر ایرانی است. او در سال ۱۳۲۴ در شهر کازرون واقع در استان فارس دیده به جهان گشود. حاج سید جوادی در تهران بزرگ شد و پس از ازدواج همراه با همسرش به اصفهان رفت. پدر او فردی تحصیلکرده و روشنفکر بود و فعالیت مطبوعاتی داشت؛ فضای فرهنگی خانه، او را در مسیر فرهنگ و ادبیات قرار داد. حاج سید جوادی در کنار تحصیل در رشتهی ادبیات در زمینههای مختلفی مطالعه میکرد. او که تجربهی مقالهنویسی در مطبوعات را نیز در کارنامه دارد، با انتشار رمان بامداد خمار به شهرت رسید. کتابی با مضمون عاشقانه که توانست نظر بسیاری از خوانندگان را به خود جلب کند و بارها تجدید چاپ شود. این کتاب اگرچه انتقاد برخی از منتقدان و نویسندگان را در پی داشت و به سطحی و عامهپسند بودن متهم شد، تحسین بزرگانی همچون نجف دریابندری را نیز به همراه داشت. این کتاب توانست از مرزهای ایران فراتر رود و با ترجمههای آلمانی و انگلیسی در اختیار مخاطبان غیرایرانی قرار بگیرد. از حاج سید جوادی یک مجموعه داستان با عنوان در خلوت خواب نیز منتشر شده است. دغدغهی حاج سید جوادی در حوزهی زنان او را بر آن داشت تا مقالات و جستارهای قابل توجهی در این زمینه بنویسد و منتشر کند.
درباره شیما درخشش؛ گوینده کتاب
شیما درخشش یکی از شناختهشدهترین گویندگان کتاب صوتی است. او گویندگی برخی از مهمترین کتابهای صوتی را بر عهده داشته است. صدای گرم درخشش در کنار رعایت اصول و تسلط به تکنیکهای گویندگی او را به یکی از مهمترین گویندگان رمانها و کتابهای صوتی بدل کرده است. صداسازی استادانهی او به راویان و شخصیتهای رمان جان میبخشد و فضای داستانها را به بهترین شکل بازمیسازد. سووشون، بامداد خمار، کتابخانه نیمهشب، دزیر، ملت عشق و کشتن مرغ مقلد عنوان برخی از مهمترین کتابهای صوتی به گویندگی شیما درخشش است. شنیدن رمان بامداد خمار صوتی با صدای زن، فضای احساسی این رمان را برای مخاطبان کتاب و سریال بامداد خمار و کسانی که با شخصیت محبوبه همذاتپنداری کردهاند، زنده میکند؛ شیما درخشش گویندگی این اثر محبوب را به شکلی استادانه انجام داده است.
موافقان و مخالفان کتاب بامداد خمار چه نظراتی دربارهی این رمان دارند؟
کتاب صوتی بامداد خمار به واسطهی محتوایی که دارد، طی سالها نظرات و نقدهای متفاوتی را دریافت کرده است. بسیاری از نویسندهها موافق این رمان و بسیاری دیگر، مخالف آن بودهاند. به طور کلی این رمان ایرانی صوتی با بحثهای داغ و نقدهای بسیاری روبهرو شده است. از معروفترین موافقان این رمان، میتوان به نجف دریابندری اشاره کرد که مطلبی در دفاع از آن نیز نوشت. با این حال، این مطلب با واکنش تند هوشنگ گلشیری در ماهنامهی آدینه، در رد نظر نجف دریابندری مواجه شد. گلشیری بامداد خمار را رمانی بیمایه خوانده بود. برخی دیگر از موافقان بامداد خمار، آن را برای مسائل مرتبط با روابط میان زنان و مردان، به خصوص جوانان مفید دانسته یا درس عبرتی دانستند برای جوانان بیتجربه. در مقابل، مخالفان بامداد خمار آن را دفاعی از اصالت و شرافت طبقات بالادست جامعه و تحقیر فرودستان دانستند.
برخی از مخالفان این رمان صوتی عاشقانه، آن را رمانی عامهپسند دانستهاند، اما حاجسیدجوادی، نویسندهی این کتاب، معتقد است که عامه را باید به دو معنا در نظر گرفت؛ نخست به معنای عامهی مردم و دوم به معنای افرادی که چندان به مطالعه علاقهای ندارند، کتاب نمیخوانند و اگر هم بخوانند، به سراغ نوشتههای ساده و ابتدایی میروند، بنابراین میتوان با توجه به میزان استقبال از این کتاب، نتیجه گرفت که بامداد خمار در میان بخش زیادی از مردم، رمانی بسیار محبوب و پرطرفدار بوده است.
در بخشی از کتاب صوتی بامداد خمار میشنویم:
آفتاب عصر زمستان از پشت پرده تور بر قالیهای رنگین اتاق میتابید. کتاب حافظ پدر روی میز منبت کاری وسط اتاق باز بود. تابلوهای نقاشی که دیوارها را زینت میدادند همه اصل بودند. کتابخانه پدر سرتاسر یک طرف دیوار اتاق نشیمن را میپوشاند و این به غیر از کتابخانهای بود که در اتاق خواب خود دشات. باغبان از صبح زود برای هرس درختان و سمپاشی آمده بود. استخر در جلوی ساختمان، برخلاف تابستان، ساکت و غریب افتاده بود. بر بوتههای گلهای سرخ معروف ایرانی حتی یک گل هم نبود. همه هرس شده و کوتاه در انتظار نسیم بهار بودند. اسال خوشبختانه هوا چندان سرد نشده بود. درختان چنار همچون بارویی دور تا دور حیاط ششصدمتری را پوشانده بودند. آفتاب اول زمستان بر برگهای سرخ و زرد آنها سایه روشنی مطبوع به وجود آورده بود. لای دری که به حیاط میرفت گشوده بود و نسیم سردی از در توری جلوی آن عبور میکرد و از آنجا به اتاق نشیمن که اکنون سودابه در آن نشسته بود وارد میشد. دختر جوان آن را با حرص و ولع استشمام میکرد زیرا که دل درون سینهاش میسوخت. کف راهرو و اتاق با پارکت پوشیده شده و هرجا که مناسب بود قالیچههای رنگی کرک و ابریشم افکنده بودند. بدون شک مادرش نه تنها زیبا بود، بلکه ذوق و سلیقه سرشاری نیز داشت. این زن خوشسیمای شیکپوش و جذاب که این همه برای شوهرش عزیز و لوس بود، زنی که در زندگی هرگز گردی از اندوه بر چهرهاش ننشسته بود- مگر زمانی مه پدر با اتومبیل در جاده شمال تصدف کرد و در آن زمان گویی این زن مرد و دوباره زنده شد. چون ماجرا به خیر گذشته بود- اکنون چنان راه میرفت که انگار تحمل وزن خود را روی پاهای کشیده خوشتراشش ندارد. مامان بلوز سفید آستین بلند و دامن سیاه پلیسه به تن داشت و ژاکت سفید کشمیری بر دوش انداخته بود. موهای زیتونیرنگش کوتاه و مرتب بودند. بابا دوست نداشت مامان موهایش را رنگ کند. مامان به نظر او احترام گذاشته بود. آهسته از اتاق خارج شد و صدای دمپاییهای طبیاش در راهرویی که به اتاق عمه جان میرفت کم و کمتر شد. رایحه عطر ملایمی از او در اتاق به جا ماند. در طبقه همکف به جز سالن مهمانخانه و ناهارخوری و اتاق نشیمن، فقط یک اتاق دیگر وجود داشت. اتاق عمه جان. اتاقی که پنجره کوچکی رو به باغچه داشت. بقیه اتاقها در طبقه بالا بود. اتاقهای خواب، اتاق کار پدر، اتاقی که بچهها در آن درس میخواندند یا بازی میکردند. خانه حکایت از ذوق سلیم و روح لطیف صاحبخانه داشت. پدر اهل هنر بود و شعر میگفت. زیاد مطالعه میکرد. مامان نقاشی میکرد. البته نقاش چندان زبردستی نبود ولی اهل ذوق بود و همین او را در چشم سودابه بیشتر محکوم میکرد. چه گونه این آدمهای خوشذوق که این همه ادعای هنردوستی و خوشطبعی میکردند، میتوانستند از جادوی عشق غافل باشند و احساسات او را نادیده بگیرند؟ چه طور میتوانستند او را از ازدواج با مردی که دوست داشت منع کنند؟
زمان
۱۸ ساعت و ۱۴ دقیقه
حجم
۱۰۰۵٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۸ ساعت و ۱۴ دقیقه
حجم
۱۰۰۵٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
کتاب رو چند سال پیش مطالعه کردم... دقیق جزئیات ش یادم نیست...ولی کتاب خوبی بود...آموزنده بود...شاید برداشت ها این باشه که دختر چون حرف کسی رو گوش نداد اینطور شد...ولی بنظرم اینطور نیست...نمیشه گفت چون صرفا بزرگتر هستند پس قطعا هر
رمان بامداد خمار که اصلا نیازی به تعریف نداره یه شاهکار هنری قدیمیه، هر کسی که نخونده باشه خودش رو محروم کرده از یه داستان عالی. من خیلی سالهای پیش دو بار خونده بودم. صدای خانم درخشش و لحن زیباشون
برای سومین بار این کتاب رو خوندم، بار اول کاغذی، بار دوم pdf و بار سوم با این گفتار عالی گوینده. بسیار لذت بردم. هر بار که میخوانم بیشتر عاشق فرزند و همسرم میشوم و عجیب احساساتم بیدار میشوند. کتابی با سبک
باهاش زندگی کردم، هرجا خوشحال بود شاد شدم، هرجا غمگین بود بغض کردم. موسیقیش هم خیلی مناسب حال داستان بود. دوباره گوش میدمش و لذت بیشتر میبرم.
این رمان عالیه.توصیه میکنم حتما بخونید اما بعدش دیگه شب سراب رو نخونید چون شیرینی خواندن این کتاب رو از دست میدید.
به نظر من کتاب بامداد خمار خیلی زیباست و اینقدر با جزییات توضیح میدهند که حس میکردم در داستان هستم و با سکوت به شخصیت ها نگاه میکنم.
من وقتی این کتاب را میخوندم انگار خودم وارد اون جریان شده بود خیلی کتاب جذابیه فقط میخای بخونی ببینی بعدش قرارچی بشه
داستان در مورد عشق های بی فکر دوران نوجوانی و جوانی است محبوبه متعلق به یک خانواده مرفه و اصیل است که درگیر ماجراهای زندگی میشود در مورد اوضاع سیاسی روز چندان صحبت نمی شود هر چند داستان مربوط به
رمان بسیارزیبا وهنرمندانه که انسان با خواندن (یاشنیدن)آن به خوبی می فهمد که کار نویسنده ائی تواناوبزرگ است که درکارش کاملا استاد بوده.قصه ائی عبرت آموز ،بخصوص برای دخترخانم های جوان تا حساسیت سن واقتضای جوانی شان را بهتر درک
کتاب بدی نبود، جذاب نوشته شده، جالبه که یه نویسنده دیگه همین کتاب رو از زبان رحیم نوشته. اون کتاب هم جالبه( شب سراب) که البته اسم اصلیش شب شراب بوده