کتاب این یک چپق نیست
معرفی کتاب این یک چپق نیست
کتاب این یک چپق نیست نوشتهٔ میشل فوکو و ترجمهٔ مانی حقیقی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. این کتاب همراه با نقاشیهایی از رنه مگریت است. رنه مگریت، نقاش برجسته و نامی سوررئالیست با نقاشی «این یک چپق نیست» نقطهٔ آغازی فراهم کرد برای تحلیلی چندسونگر به وسیلهٔ میشل فوکو، فیلسوف و تاریخشناس پرآوازهٔ معاصر که دربارهٔ قدرت و اقتدار و محرومیت و طرد، موشکافیها و نکتهیابیهای دقیق دارد و اینجا به کاوش در ابهامها و چندمعناییها و چندپهلوییهای زبان و نقد تصویری رنه مگریت از اینها میپردازد. نوشتهٔ غنی و گیرای فوکو گذشته از روشنایی که بر آثار نقاشی پرنفوذ و مقبول میافکند، اندیشهٔ خودِ فیلسوف ناسازهپرداز فرانسوی را نیز بهتر میشناساند.
درباره کتاب این یک چپق نیست
رنه مگریت نقاشی معروفی دارد به نام این یک پیپ نیست. در این نقاشی مگریت ادعا دارد این یک پیپ نیست. با نگاه به اثر تنها چیزی که میبینیم فقط یک پیپ است اما ادعای خالق آن نمیگذارد کاملا آنچه را که میبینیم باور کنیم. این نقاشی که فقط یک پیپ است دعوتی است به اعتماد نکردن به چشمها و حواس. به اینکه نباید به واقعیت و آنچه به تجربه درمیآید اکتفا کرد بلکه باید این پیپ را طور دیگری دید. از زوایای دیگری و آن را از تنها یک شیء بودن رهانید. نقاش معتقد است این ما هستیم که تصمیم میگیریم یک چیز را نامگذاری کنیم و درواقع ماهیتها قراردادی هستند. اما انسان آنگونه این ماهیتهای قراردادی را باور کرده که برایش بدیهی شده که اشیا و جهان اطراف تنها آن چیزی است که ما میبینیم و ما میدانیم. نقاش ما را دعوت میکند باور کنیم که چیزی نمیدانیم. که جهان باید برای ما سرتاپا شگفتی باشد. که ما هنوز اشیای اتاقمان را حتی ندیدهایم. او از ما میخواهد نگاه کنیم نه فقط ببینیم. از ما میخواهد تماشا کنیم. و تماشا کردن یعنی حقیقت چیزها را دیدن نه واقعیت را.
میشل فوکو در کتاب این یک چپق نیست به تحلیل همین نقاشی و نگاه مگریت میپردازد.
این کتاب، نه یک «کتاب» که مقالهای بلند یا شاید رُمانی کوتاه است. شاید هم مجموعهای باشد از مقالههای کوتاهِ پیوسته، یا مدخلی در یک دانشنامهٔ عجیب و غریب، زیر عنوانِ «مگریت» یا «ساختارگرایی» یا «چپق» یا «همسانی». کسی چه میداند؟ گاه به گاه هم منطق رواییاش بیشتر شبیه یک نمایشنامه یا فیلمنامه است. به هر حال، هر چه هست، متنی است متعلق به دورهٔ نخستِ اندیشهها و نوشتههای نویسندهاش، میشل فوکو، کسی که بیچهرگی، سیلان، تجدیدنظر و ابهام از خصوصیاتِ اصلی فلسفهاش به حساب میآیند. آثارِ فوکو در فضای ثابت و مستحکمِ یک سبک یا سخنِ خاص نمیگنجند و این شاید تنها مشخصهٔ کارِ او باشد.
مگریت و فوکو میگویند «پیپ» (pipe)، اما مانی حقیقی آن را «چپق» ترجمه کرده است.
خواندن کتاب این یک چپق نیست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزههای فلسفه، فلسفه هنر، تاریخ هنر و جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
درباره میشل فوکو
پُل میشِل فوکو (زادهٔ ۱۵ اکتبر ۱۹۲۶ – درگذشتهٔ ۲۴ ژوئن ۱۹۸۴) فیلسوف، روانشناس، تاریخدان، باستانشناس اندیشه و متفکر فرانسوی بود. او صاحب کرسی «تاریخ نظامهای فکری» در کالج دو فرانس بود و در دانشگاه ایالتی نیویورک در بوفالو و دانشگاه کالیفرنیا، برکلی تدریس کرد.
به خاطر نظریات عمیق و دیدگاه انقلابی دربارهٔ جامعه، سیاست و تاریخ از سرشناسترین متفکران قرن بیستم محسوب میشود. همچنین فوکو جزو رهبران نظری پساساختارگرایی محسوب میشود. از مشهورترین آثار وی میتوان به نظم اشیا، نظم گفتمان، دیرینهشناسی دانش، مراقبت و تنبیه، پیدایش کلینیک، تاریخ جنون و تاریخ جنسیت اشاره کرد.
بخشی از کتاب این یک چپق نیست
«نسخهٔ نخست، گمانم مالِ سالِ: ۱۹۲۶ چپقی ترسیم شده به دقت، و به زیرش (با دستخطی منظم، دقیق و تصنعی، آن جور که در صومعهها مینویسند، یا شبیه سرمشقهای دفترچههای شاگرد مدرسهها، یا بر تختهسیاهی پس از درسِ نامگذاری چیزها) این یادداشت: «این یک چپق نیست.»
نسخهٔ دیگر ــ به گمانم آخری ــ در Aube l'Antipode ( سپیدهدمِ قرینهها) یافتنی است. همان چپق، همان گزاره، همان دستخط. اما متن و تصویر، به جای این که در فضایی بیکران و نامشخص کنار هم گذاشته شده باشند، به قاب در آمدهاند. قاب بر سه پایهای قرار گرفته و سه پایه بر کفپوشهایی چوبی که به خوبی دیده میشوند. بر فراز همهٔ اینها، چپقی درست شبیه چپقِ در تصویر، اما بسیار بزرگتر.
نسخهٔ نخست با سادگی محضش است که حیرانمان میکند.
دومی ابهامیهایی عمدی را برابرِ چشمانمان چند چندان میکند. قاب، که متکی بر سه پایه است و بر میخهایی چوبی، گواه میدهد که این کارِ یک هنرمند است: نقاشی آمادهای که به نمایش گذاشته شده و حامل گزارهای است برای بینندهای که خواهد آمد، گزارهای که چیزی دربارهٔ آن میگوید یا توضیحش میدهد. و با این حال، این دستخطِ ساده که نه به راستی عنوانِ نقاشی است و نه یکی از عناصرِ تصویریاش؛ همراه با غیابِ هر ردِّ دیگری از حضور هنرمند؛ زُمُختی این مجموعه؛ کفپوشهای عریض ــ همه گواه میدهند که این تخته سیاهی است در کلاس درسی. شاید برای تصحیح این اشتباه، دستمالی به زودی این تصویر و متن را پاک کند، شاید تنها یکی یا دیگری را (برای ترسیم چیزی که به راستی یک چپق نیست، یا نوشتن جملهای بنابراین که این به راستی یک چپق هست). خطایی موقتی («بد ـ نوشتنی» گواه بر سوء تفاهمی) که با اشارهای به غُباری سپید درخواهد آمد؟»
حجم
۶۹۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه
حجم
۶۹۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه