کتاب دوران مدرن
معرفی کتاب دوران مدرن
کتاب دوران مدرن (هنر، زمان، سیاست) نوشتهٔ ژاک رانسیر و ترجمهٔ اشکان صالحی است. نشر بی گاه این کتاب در حوزهٔ فسلفهٔ مدرن را منتشر کرده است.
درباره کتاب دوران مدرن
ژاک رانسیر در کتاب دوران مدرن از یک زمان مدرن سخن نگفته، بلکه بر زمانهای مدرن و درهمتنیدگی این زمانها تأکید داشته است. کلمهٔ «مدرن» که درکل بهمعنای نو و جدید است، به انگارههای تاریخی «مدرنیسم» و «مدرنیته» نیز ارجاع دارد؛ ارجاعی که در کتاب رانسیر مهم به نظر میرسد. ترجمهٔ حاضر از متن انگلیسی صورت گرفته و عنوان فرعی نسخهٔ فرانسوی (Art, temps, politique) بهصورت «هنر، زمان، سیاست» به کار گرفته شده است. رانسیر در دیباچهٔ نسخهٔ فرانسوی این اثر بیان کرده است که میتوانیم فهرست تناقضها و پارادوکسهایی را که در هر گفتمانی دربارهٔ مدرنیته با آنها مواجه میشویم گسترش دهیم، اما کافی است تصدیق کنیم زمانهٔ نوینِ یکهای وجود ندارد و آنچه هست صرفاً تکثری از این زمانهاست؛ تکثر راههای اغلب متفاوت و گاه متناقض برای اندیشیدن به زمانِ سیاست مدرن یا هنر مدرن در چارچوب پیشرفت، پسرفت، تکرار، توقف، یا زمانهای همپوشان، راههایی متفاوت یا متناقض برای ساماندادن به زمانمندیهای هنرهای حرکتی (شامل پیوستگیها، گسستها، شکلهای درهمبافتن و ازسرگرفتن) بهمنظور آفرینش آثاری که پاسخگوی شرایط حال و فوریتهای آینده باشند. رانسیر، فیلسوف فرانسوی این اثر را در چهار بخش نگاشته که عنوان آنها عبارت است از «زمان، روایت، سیاست»، «نگاه دوباره به مدرنیته»، «لحظهٔ رقص» و «لحظههای سینمایی».
خواندن کتاب دوران مدرن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فلسفهٔ مدرن و جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
درباره ژاک رانسیر
ژاک رانسیر (Jacques Rancière) در سال ۱۹۴۰ به دنیا آمد. او فیلسوف فرانسوی، استاد فلسفه در مدرسهٔ دانشآموختگان اروپا در ساس فی و استاد بازنشستهٔ فلسفه در دانشگاه پاریس (سن دُنی) بوده است. نام او پس از همکاری در نگارش مشترک «خوانش کاپیتال» (۱۹۶۸) همراه با فیلسوف مارکسیست ساختارگرا، «لوئی آلتوسر» بر سر زبانها افتاد. رانسیر در صفحاتی از مقالهٔ اول کتاب «آزادسازی تماشاگر» که عنوان کتاب هم هست، به زندگی خود و نسل خود اشاره کرده است؛ مقالهای که در آن از یک سو باید به مبارزهٔ اجتماعی و چالشهای طبقاتی و کمک به کارگران میپرداخت و از سوی دیگر بهعنوان یک محقق و استاد خود را جدا از این طبقه باز میشناخت. او در این مرحله با خواندن متون تاریخی و خاطرات دو کارگر که روز فراغتشان را بهنوعی به شهود و تحقیق روشنفکرانه میگذرانند، برمیخورد که در او تأثیر عمیقی میگذارد. از این پس او باور دارد که کارگر با محقق یا مشاهدهگر تفاوتی ندارد و تنها کاری که باید کرد این است که او را از این جایگاه و پیشفرضهایی که او را در مقام ناآگاه مطلق قرار میدهد، خارج کرد. از آثار مکتوب ژاک رانسیر میتوان به کتابهای «کلام خاموش»، «دوران مدرن»، «ناخودآگاه زیباشناختی» و «بلا تار، پس از پایان» اشاره کرد.
درباره اشکان صالحی
اشکان صالحی در سال ۱۳۶۱ در تهران متولد شد. او در ۱۳۷۹ دیپلم ریاضی ـ فیزیک گرفت و در همان سال در رشتهٔ مهندسی مکانیک (طراحی جامدات) وارد دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی شد. تحصیل او در رشتهٔ مهندسی پساز حدود پنج سال ناتمام ماند. در سال ۱۳۸۶ در رشتهٔ کارشناسی مترجمی انگلیسی در دانشگاه آزاد (واحد تهران شمال) آغاز به تحصیل کرد و در ۱۳۹۰ این دوره را به پایان رساند. در همان سال در مقطع کارشناسیارشد به تحصیل در رشتهٔ زبانشناسی همگانی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی مشغول شد و در ۱۳۹۴ از پایاننامهٔ خود دفاع کرد. او در سال ۱۳۹۳ جایزهٔ «نشان اردیبهشت» را در رشتهٔ ترجمه برای کتاب سال انجمن طراحان گرافیک ایران دریافت کرد. او با نشریات مختلفی چون «گلستانه»، «فرهنگ و آهنگ»، «حرفه: هنرمند» و «فرهنگ امروز» همکاری داشته و از سال ۱۳۹۷ دبیر ترجمهٔ مجلهٔ «واریته» (گالری محسن) است. کتابهای منتشرشده از این مترجم عبارت است از «پارادوکسهای هنر سیاسی» (ژاک رانسیر)، «توزیع امر محسوس: سیاست و استتیک و رژیمهای هنری و کاستیهای انگارهی مدرنیته» (ژاک رانسیر)، «چرخش اخلاقی استتیک و سیاست» (ژاک رانسیر)، «راهنمای مصور آشنایی با مدرنیسم» (کریس گرت و کریس رودریگس) «برساختگرایی اجتماعی» (ویوین بِر)، «قدرت هنر» (بوریس گرویس)، «در جریان» (بوریس گرویس)، «بعدالتحریر کمونیسم» (بوریس گرویس)، «سیاست و زیباییشناسی» (ژاک رانسیر و پیتر انگلمان) و «دوران مدرن» (ژاک رانسیر).
بخشی از کتاب دوران مدرن
«سرمشق هنر اساساً دو چیز است. اول این که سرمشقی است از رابطهٔ بین آنچه به هنر مربوط میشود و آنچه به هنر مربوط نمیشود: مثلاً رابطهٔ بین تابلویی در موزه و کالایی در مغازه؛ یا نیز رابطهٔ بین حرکات بدن که بر روی صحنه اجرا میشوند و حرکات بدن در کارگاه یا خیابان. دوم این که سرمشقی است از رابطهٔ بین اندیشه و آنچه اندیشیده نمیشود: نور تصویر، گسترش ملودی، یا حرکت بدن در فضا. برای آن که نظریهپرداز در مقابل اثر هنری قرار گیرد و نظریهای دربارهٔ آن هنر طرح کند، پیشاپیش باید نظام ضمنیِ کاملی از روابط میان اندیشه، فضا، بینایی، نور، صدا و حرکت وجود داشته باشد. من چنین نظامی را گونهای توزیع امر محسوس مینامم. چیزهایی که ما هنرها مینامیم گرههای خاصی در بطن همین توزیعاند. آنها پیکربندیهای معین تاریخیاند. هنر، بهمنزلهٔ پیکربندیِ عرصهٔ معینی از تجربه، تازه از قرن هجدهم در دنیای غرب به وجود آمده است. در مورد رقص میتوانیم لحظهای تاریخی را تعیین کنیم که رقص بخشی از هنری شد که بهگونهٔ فوق تعبیر شده بود. این نهتنها لحظهای است که رقص به فهرست هنرهای منظورشده در آن عرصه اضافه شد، بلکه همچنین لحظهای است که رقص به سرمشقی جدید برای هنر تجسم بخشید: سرمشقی جدید برای رابطهٔ بین اندیشه و خارج آن، و رابطهٔ بین هنر و ناهنر. میتوانیم «لحظهٔ رقص را از لحاظ تاریخی شناسایی کنیم و آن را بهطور نظری تعریف کنیم. مفهوم «لحظه» صرفاً به دورهای – میان دههٔ ۱۸۹۰ و دههٔ ۱۹۲۰ – اشاره ندارد که رقص بهمنزلهٔ هنری تمامعیار شناخته شد. «لحظه» [moment] صرفاً بخشی از زمان نیست؛ بر اساس ریشهشناسی این کلمه، «لحظه» در عین حال حرکتی است که با چیزی از جنسِ توازن یا عدم توازنِ وزنهها بر روی ترازو ایجاد میشود. بهتعبیر من، لحظه نوعی بازتوزیع امر محسوس است: شیوهٔ جدیدی از ادراک نمایشهایی که برخی بدنها اجرا میکنند، و شیوهٔ جدیدی از ربطدادن آنها به نمایشهای دیگر و سایر وجوه ادراک در جهانی مشترک. این لحظهٔ بازتوزیع، و نقشی که رقص در آن ایفا میکند، چیزی است که میخواهم دربارهٔ آن صحبت کنم.»
حجم
۳۶۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۷ صفحه
حجم
۳۶۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۷ صفحه