کتاب شهرهای نامرئی
معرفی کتاب شهرهای نامرئی
کتاب شهرهای نامرئی نوشتهٔ ایتالو کالوینو و ترجمهٔ ترانه یلدا است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. با سیر و سیاحت در شهرهای نامرئی، از داستانهای هزارویک شب تا زندگی سریع و مدرن آینده، همه یکجا در ذهن زنده میشود.
درباره کتاب شهرهای نامرئی
شهرهای نامرئی به شهرهایی که میشناسیم و در آنها زندگی میکنیم شباهتی ندارند. به هیچ محدودهٔ جغرافیایی یا دورهٔ مشخصی از تاریخ نیز مربوط نمیشوند. حتی میتوان گفت که در شرح و تفصیلات مربوط به این شهرها مسئله اصلی شناخت «شهر» یا «شهرها» بهمعنای رایج آن نیست.
با سیر و سیاحت در شهرهای نامرئی، از داستانهای هزارویک شب تا زندگی سریع و مدرن آینده، همه یکجا در ذهن زنده میشود. هر شهر نام زنی را بر خود دارد و آنچه مارکو پولوی خیالی برای قوبلای محزون نقل میکند، بیش از آنکه فضایی خاص را در ذهن مجسم کند، خاطرهٔ آدمی آشنا را در یادمان زنده میسازد. از یک شهر به شهر دیگر، مسیر سفری رؤیایی ـ فلسفی دنبال میشود که نشانههای آشنای آن به نقطهای پنهان در درون انسان بازمیگردد؛ سفری که در آن شخص به اندیشه پر پروازی سبک میدهد؛ سفری به درون رابطهٔ میان مکانها و ساکنان آنها؛ سفری آغشته به امیـال و دغدغههای روحی و عصبی انسانهایی که در شهرها زندگی میکنند و... .
خواندن کتاب شهرهای نامرئی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران آثار ایتالو کالوینو پیشنهاد میکنیم.
درباره ایتالو کالوینو
ایتالو کالوینو در در کوبا به دنیا آمد؛ در پنج سالگی به ایتالیا رفت و بیشتر عمر خود را در این کشور سپری کرد. کالوینو در سال ۱۹۴۳ به نهضت مقاومت ایتالیا در جنگ جهانی دوم و بریگاد گاریبالدی، و پس از آن به حزب کمونیست ایتالیا پیوست. او در سال ۱۹۴۷ در رشته ادبیات از دانشگاه تورین فارغالتحصیل شد و سپس فعالیت حرفهای خود را در روزنامه محلی حزب کمونیست آغاز کرد. او در ادامه با مجلات کمونیستی متعددی همکاری کرد.
کالوینو در طول حیات ادبی خود در ژانرهای گوناگونی همچون داستان کوتاه، رمان، مقاله و رساله علمی قلم زده است. او را باید نویسندهای خلاق و نوآور دانست که داستانهایش مخاطب را به حیرت وا میدارد. از مجموعه داستانهای او میتوان به کوره راه لانه های عنکبوت، شوالیه ناموجود، ویکنت دوشقه، افسانههای ایتالیایی، بارون درختنشین، چه کسی در دریا مین کاشت؟، سوداگری در ساخت و ساز، مارکو والدو و .... اشاره کرد.
بخشی از کتاب شهرهای نامرئی
«بیهوده است، ای قوبلای عظیمالشأن، اگر بخواهم زهیره، شهر برج و باروهای سربهفلککشیده را برایت توصیف کنم. میتوانم برایت بگویم شوارع پلکانیاش چه تعداد پله دارد، طاقهای رواقهایش چه قوسی دارند، و کدام ورقههای فلزی اندود شیروانی سقفهایش را پوشانده است. اما پیشاپیش میدانم که با گفتن اینهمه هیچ نگفتهام، زیرا آنچه به این شهر هستی میبخشد هیچیک از اینها نیست، بلکه همانا رابطههایی است که میان اندازۀ فضاهایش و رویدادهای گذشتهاش وجود دارد: فاصلۀ بالای تیر چراغ تا زمین و پاهای آویختۀ تبهکاری که به دارش زدهاند؛ طنابی که از تیر چراغ به هرّۀ خانۀ جلویی کشیدهاند و نوارهایی از گل که بر فراز سر کسانی که به شادی عروسی ملکه در خیابان رژه میروند طاق نصرت بسته است؛ بلندی آن هره در قیاس با پرش مردی فاسق که به گاهِ سحر به قصد دیدار زنی از روی آن به دیگر سو میپرد؛ شیبِ سقفِ اتاقِ زیرشیروانی و خرامیدن گربهای که از همان پنجره وارد میشود؛ خط شلیک توپ کشتی جنگی که ناگاه از پشت دماغه سر برمیآورد و گلولۀ توپی که اتاق زیرشیروانی را در هم میکوبد؛ سوراخهای تورهای ماهیگیری پارهشده و سه پیرمردی که نشسته بر بازوی موجشکن به دوختن پارگیها مشغولاند و برای صدمین بار داستان ناو جنگی مرد اشغالگری را برای هم تعریف میکنند که به گفتۀ بعضیها پسر حرامزادۀ ملکه بود و بدن پارهپارهاش را همانجا روی بازوی موجشکن رها کرده بودند.
از خیزشِ دوبارۀ این موج خاطرات، شهر بهمانند اسفنجی آماسکرده جا باز میکند. توصیفی از زهیره آنگونه که امروز جلوه میکند باید تمام گذشتۀ شهر را نیز دربرداشته باشد، اما شهر گذشتۀ خود را بازنمیگوید. تنها، چون خطوطِ کف دست، نقشی از آن بر خود دارد؛ گذشتهای که در گوشه و کنار خیابانها، در طارمیهای پنجرهها، در دستانداز پلهها، در میلههای برقگیر، در دستۀ چوبی بیرقها، و در هر جزئی از شیئی که بهنوبۀ خود از خنجها، ارّهکردنها، حکاکیها و تماسهای مختصر اثر برداشته، نقش بسته است.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه