دانلود و خرید کتاب قنادی ادوارد آرش صادق بیگی
تصویر جلد کتاب قنادی ادوارد

کتاب قنادی ادوارد

انتشارات:نشر مرکز
امتیاز:
۲.۷از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب قنادی ادوارد

کتاب قنادی ادوارد نوشتهٔ آرش صادق بیگی در نشر مرکز چاپ شده است. قنادی ادوارد دومین مجموعه داستان آرش صادق‌بیگی است. صادق‌بیگی سردبیر فصل‌نامهٔ داستانی سان و مدیرمسئول مجلهٔ ناداستان است.

درباره کتاب قنادی ادوارد

قنادی ادوارد مجموعه‌ای متشکل از ۶ داستان با حال و هواهای متفاوت است که با نخی نامرئی و مفاهیم تکرارشونده به هم متصل شده‌اند. داستان‌های این مجموعه شکل ثابتی ندارند. در یک داستان راوی پسر است در یک داستان دیگر پدر و در یک داستان دیگر عروس خانواده راوی ماجراست. در این کتاب اطلاعات زیادی درمورد مشاغل مختلف در داستان‌ها به چشم می‌خورد. از گز‌پختن گرفته تا شکارچی‌بودن یا باله و آشپزی و قنادی و کبابی‌ و... که در روایت هرکدام جزئیات زیادی دیده می‌شود.

کتاب قنادی ادوارد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به دوستداران داستان‌های کوتاه ایرانی پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب قنادی ادوارد

«هر شب، سر روی بالش نگذاشته، سرگشته پا می‌شدم و دنبال فقط یک نشانه هر سوراخ سنبه‌ای را می‌گشتم. نشانه‌ای مثل خیانت که پاسخ سؤال‌های بی‌جوابم باشد. درست است که شده بودیم دو زندگی جدا در کنار هم، توأم و ضد یکدیگر، یکی دروغ‌زده یکی ترسیده اما دلیل نمی‌شد پرتو که بیمار زندگی کردن بود، بیمار فرهنگ بود، این‌طور پنهانی و نگو، این‌طور نامحرم خودش را ویران کند. همان روز اول میان آن‌همه هیاهو و تعیین سطح هوشیاری و سین‌جیم و امضا و ترس زنگ زدن به مامانِ پرتو که الساعه خودش را از بابل برساند، نمی‌دانم با چه دلی کشیده شدم سمت خانه. عجیب که وخامت حالش ترجیح بعدی مغزم بود. جنگی اسنپ گرفتم بروم سراغ گوشی‌اش تا تلگرام و اینستا و مسنجرش را شخم بزنم و نشانه‌ها را کنار هم بگذارم. نشانه‌هایی که توی دلم زلزله بیندازد. با این‌که مطمئن بودم پرتویی که دم آخری حتی حواسش جمع بوده صورتش را بند بیندازد، حتماً الگوی قفل موبایلش را عوض کرده یا تمام حساب‌های کاربری‌اش را پاک کرده یا لااقل پیغام‌هایش را پاک کرده اما هیچ‌کدام این‌ها نبود یا من در حال رکب خوردن بودم. در راه برگشت و یک ساعت صندلی عقب همان اسنپ توی ترافیک ماندن و جوریدن گوشی پرتو، جز این که توی گروه مرمت دانشکده قرار سالانه‌شان را پیچانده و آن‌قدر اینستایش را به‌روز نکرده که نمی‌تواند عکس‌های آلبومی را ببیند، چیزی دستگیرم نشد. انگار می‌خواست بفهماند زندگی ساکن و منزهی داشته و تازه بازی شروع شده آقای بی‌عرضه. بازی بود یا انتقام؟ زلزله نیامد اما توی سینه‌ام مثل آب آشفته‌ای که باد تندی بر آن بوزد آشوب بود و زیر و رو می‌شد، موج روی موج.

همان شب اول که فرستادندم خانه، تا صبح در لابیرنت اتاق‌ها و کمدها و کشوها پی حل معما بودم. سراغ جعبهٔ یادگاری‌هایش رفتم، چی را از کی نگه داشته؟ در حرمان کدام دوست یا هم‌شاگردی سابق مرگ را به هرجور بودن ترجیح داده. هزار کتاب کتابخانه را دانه به دانه بیرون کشیدم، صفحه‌های اولشان را چک کردم ببینم کی، کِی، به چه بهانه، کتابی را بهش تقدیم کرده. هر جلد را هم یک بار سر تا ته ورق زدم ببینم کدام نامه یا دست‌خط یا برگ خشکی را لایش پنهان کرده. همهٔ عکس‌های ریسایکل‌بین لپ‌تاپ را سر جایشان برگرداندم ببینم لحظهٔ آخر پاک کردن آثار جرم، کدام عکس قدیمی از دست به شانه انداختن‌ها را پاک کرده. فرضیهٔ اول که کم‌رنگ شد مضمون سریال‌های درپیت به جانم افتاد، داروها و آزمایشات دفترچه بیمهٔ الان و آن باطل‌شدهٔ قبلی را خط به خط گوگل کردم شاید سرطانی چیزی داشته و از من پنهان می‌کرده تا در کار جدید جا بیفتم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۱۰۵٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
تومان