
کتاب روح پراگ
معرفی کتاب روح پراگ
روح پراگ با عنوان انگلیسی The Spirit of Prague نوشتهی ایوان کلیما، نویسندهی اهل چک، مجموعهای از مقالهها و جستارهای شخصی، تاریخی و فلسفی است. کلیما این کتاب را پس از سقوط کمونیسم در کشورش و در ۱۹۹۴ منتشر کرد. او دربارهی موضوعاتی چون تجربهی زندگی در پراگ تحت اشغال نازیها و سپس کمونیستها، معنای آزادی و مسئولیت در زمانهی شر، رابطهی نویسنده و قدرت و «روح واقعی شهر پراگ» فراتر از جنبهی تاریخی و توریستی آن نوشته است. این کتاب را خشایار دیهیمی ترجمه و نشر نی منتشر کرده است. شما میتوانید نسخهی الکترونیکی آن را میتوانید از طاقچه خریداری و دانلود نمایید.
درباره کتاب روح پراگ نوشتهی ایوان کلیما
کتاب روح پراگ مربوط به دورهای تاریخی و پرحادثه در تاریخ معاصر اروپا است. آنچه در این قرن بر کشور چکسلواکی آن زمان و شهر پراگ رفت از این قرار بود که از ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ به اشغال نازیها درآمد. یهودیان این شهر از جمله خانوادهی خود کلیما به اردوگاههای مرگ فرستاده و هزاران نفر نابود شدند. در ۱۹۴۸ کودتایی نظامی رخ داد و حزب کمونیست شوروی در آنجا قدرت گرفت. طی دهههای بعد، سرکوب و سانسور گسترده اعمال شد. در ۱۹۶۸ تلاشی برای مهار کمونیسم از درون معروف به بهار پراگ پدید آمد که منجر به ورود تانکهای ارتش شوروی به شهر پراگ و درهم کوبیدهشدن همهچیز شد. در ۱۹۸۹ انقلاب مخملی به وقوع پیوست، رژیم کمونیستی سقوط کرد و چکسلواکی آزاد شد.
کلیما که در زندگی خود سه نظام را تجربه کرده بود؛ یعنی نازیها در کودکی، کمونیسم در جوانی و میانسالی و دموکراسی پس از فروپاشی بلوک شرق، در مقالهی اصلی که عنوان کتاب از آن گرفته شده، بر تجربههای تاریخی شهر پراگ و پیوند زیبایی، مقاومت و طنز در ایستادگی این شهر در برابر نابودی تأملی کرده است. لحن کتاب ترکیبی از اعتراف (زندگی شخصی)، تأمل و گفتوگوی درونی است. کلیما در این کتاب نه فیلسوف در معنای دقیق کلمه و نه حتی ادیب بلکه بیش از هر چیز وجدان ناظر جامعهی خود است. او تاریخ پراگ و چکسلواکی را از زاویهی تجربهی شخصی و انسانی روایت میکند و در حالی که نازیها و کمونیستها پسزمینه هستند بر وجدان، اخلاق و روح انسانی متمرکز شده است.
مقالهها و جستارهای این کتاب طی پانزده سال نوشته شدهاند. کتاب پنج بخش دارد. بخش اول متنهایی است که بیشتر جنبهی شخصی دارند و کلیما در آنها از زندگی، انگیزهاش برای نویسندگی و ارتباطش با شهر زادگاهش میگوید. بخش دوم حاوی یادداشتهای روزنامهای او است. بخش سوم مقالههای بلندتر با ماهیت سیاسی دارد. بخش چهارم دو تفسیر کلی دربارهی مشکلات بر سر راه ادبیات دوران مدرن و بخش آخر کتاب، پژوهشی دربارهی فرانتس کافکا است.
خلاصه کتاب روح پراگ
روح حاکم بر جستارهای این کتاب پرداختن به این پرسش است که در جهانی که قدرت میخواهد روح انسان را رام خود کند چطور میتوان آزاده ماند؟ جستارها و مقالههای کتاب بین دو فضا در نوسان هستند: پراگ زیر سایهی کمونیسم که شهری خفه اما زنده است و پراگ آزاد پس از انقلاب مخملی. شهری که ناگهان اجازهی گفتن مییابد و در آن از رابطهی اخلاق و معنا با آزادی پرسش میشود. ایدهی مرکزی روح پراگ این است که چطور شهری کوچک در قلب اروپا با این همه تهاجم، دیکتاتوری، جنگ و شکست هنوز روح خود را از دست نداده است. پاسخ کلیما به این پرسش سیاسی نیست. او روح پراگ و مقاومت آن را در شیوهی بقای مردمش میداند؛ یعنی طنز، زیبایی و حافظهای که تاریخ را فراموش نمیکند. کلیما پراگ را نه یک شهر که مجموعهای از لایههای تاریخی و روانی میداند که در هر خیابانش ارواحی زنده طی قرنها حضور دارند. او طنز را نقطهی کانونی مقاومت مردم چک و آن را سپری در برابر پوچی قدرت میداند. کلیما میگوید پراگ بارها در آتش جنگ سوخته و باز برخاسته، هر قدرتی تلاش کرده است روحش را تسخیر کند، اما هر بار چیزی در آن شهر مانده که تسخیرشدنی نبوده است. به همین دلیل، از واژهی «روح» استفاده میکند. موضوعی که در مقالههای دیگر هم به آن اشاره میکند این است که بعد از آزادی شهر و با وجود اینکه دیگر دشمن وجود ندارد هنوز یک مسئله پابرجاست؛ بیمعنایی. کلیما در این تردید است که آیا این شهر میتواند در برابر پدیدههای جدید مثل بیفکری، بیتفاوتی، فقر زبان و مسائلی از این دست زنده بماند یا زیر زبالههای مصرف دفن میشود؟ او در جستار ادبیات و حافظه از وظیفهی نویسنده در برابر قدرت و حقیقت میگوید و هشدار میدهد حتی پس از انقلاب مخملی، اگر آزادی با وجدان همراه نباشد میتواند به ابتذال بدل شود.
چرا باید کتاب روح پراگ را بخوانیم؟
روح پراگ صرفاً کتابی تاریخی یا جستاری ادبی نیست بلکه تجربهی فکری و انسانی فردی ناظر وقایع دهشتبار است. فردی که تاریخ شهرش را از دریچهی تجربهی فردی روایت میکند و نه براساس ترتیبی از رویدادها. کلیما در این کتاب هشدار میدهد که آزادی واقعی چیزی بیش از وجود دشمنی خارجی و نیازمند مسئولیت اخلاقی، وجدان و مراقبت است. او نشان میدهد که چطور طنز و زیبایی در بقای انسان در زمانهی دشواری نقش دارند.
اگر مخاطب نسخهی شنیداری کتابها هستید، کتاب صوتی روح پراگ نیز در طاقچه موجود است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
کسانی که علاقهمند به تاریخ اروپا و روایتهای فردی از آن هستند، کسانی که میخواهند ببینند انسان چگونه میتواند در وضعیت دشوار روح خود را حفظ کند، کسانی که علاقهمند به موضوع تجربهی مقاومت فرهنگی و زیرزمینی هستند از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.
درباره ایوان کلیما؛ نویسنده کتاب
ایوان کلیما یکی از چهرههای برجستهی ادبیات معاصر جمهوری چک است که زندگی و آثارش زیر سایهی تجربهی زیستن در حکومتهای توتالیتر و بحران معنا قرار دارد. او در ۱۴ سپتامبر ۱۹۳۱ در پراگ و در خانوادهای یهودی به دنیا آمد. پدرش مهندس بود که در دوران نازیها به اردوگاه کار اجباری فرستاده شد. خود ایوان هم در دوران کودکی به همراه خانوادهاش به اردوگاه ترزیناشتاد تبعید شد. پس از جنگ در پراگ تحصیل کرد و ادبیات و زبان چکی خواند. پس از کودتای ۱۹۴۸ مدتی روزنامهنگار بود اما به دلیل انتقاد از نظام کمونیستی از اتحادیهی نویسندگان اخراج و آثارش ممنوع شد. تا مدتی زیرزمینی مینوشت و نوشتههایش توسط انتشارات مخفی (سامیزدات) میان مردم پخش میشد. پس از انقلاب مخملی آثارش آزادانه منتشر شدند و خودش به چهرهای جهانی تبدیل شد. کتاب قاضی رمانی دربارهی زندگی در زمانهی حکومت کمونیستی، قرن دیوانهی من که شرح زندگی اوست، در انتظار تاریکی در انتظار روشنایی از جمله کتابهای او هستند.
ایوان کلیما در ۴ اکتبر ۲۰۲۵ درگذشت.
جوایز و افتخارات کتاب روح پراگ و نویسنده
اگرچه کتاب روح پراگ جایزهای بینالمللی دریافت نکرد اما بهعنوان یکی از آثار مهم کلیما شناخته میشود که در اعطای جوایز مختلف به او مؤثر بوده است؛ از جمله جایزهی فرانتس کافکا در ۲۰۰۲، دریافت مدال خدمات برجسته به جمهوری چک از دست واتسلاو هاول رئیسجمهوری چک در ۲۰۰۲، جایزهی مگنزیا لیترا در ۲۰۱۰ برای کتاب غیرداستانی قرن دیوانهی من.
نظرات افراد مشهور دربارهی کتاب روح پراگ
- پابلیشرز ویکلی، نشریهی آمریکایی نقد کتاب، آن را مجموعهای خوشساخت نامیده است که به خوانندگان کمک میکند با ادبیات معاصر چک و شرایط پیرامون انقلاب مخملی که یکی از الهامبخشترین دورههای تاریخ معاصر در کنشگری و شجاعت روشنفکرانه است، آشنا شوند.
- شیلا اومالی در وبلاگ نقد فیلم و کتاب خود نوشته است: ایوان کلیما نویسندهی برجستهای است و این مجموعه مقالات او را بهخوبی معرفی میکند. در این کتاب او از پراگ، کافکا و انقلاب مخملی صحبت میکند. این کتاب را از دست ندهید.
بخشی از متن کتاب روح پراگ
«پدر و مادرم هر دو یهودی بودند اما خانواده مادرم به اختیار به دین یهودی گرویده بود. در قرن هفده هم در بوهمیا فقط دو دین مجاز وجود داشت دین یهودی و دین کاتولیک رومی. بسیاری از جماعات پروتستان به اعضایشان توصیه میکردند که بهتر است به یهودیت بگروند تا به دین کاتولیک. شاید با این محاسبه اشتباه که این ممنوعیت موقتی است و زیر خرقه یهودیت بهتر میتوانند ایمان واقعیشان را زنده نگاه دارند. اما این وضعیت موقتی بیش از یک قرن و نیم دوام پیدا کرد، و در طول این مدت پروتستانهای سابق یهودی شدند. به خاطر دارم که گرچه پدر بزرگم یک مارکسیست و یک آدم آزاداندیش بود، هر جمعه شب به زبانی نماز میخواند و دعا میکرد که من هیچ از آن سردر نمیآوردم. پدر بزرگها و مادربزرگهای من آزاداندیش بودند اما پدر و مادرم نهتنها منکر دین بودند هویت یهودیشان را هم به همان اندازه انکار میکردند. پدرم معتقد بود تکنولوژی مرزی ندارد و بنابراین هر جای دنیا میتواند وطن او باشد. مادرم خودش را یک چک میدانست و به اجداد انجیلیاش فخر میکرد (حتی مرا غسل تعمید داد، و درست پس از جنگ من در یکی از جنبشهای جوانان انجیلی فعالانه مشارکت جستم.) این نکته را یادآور شدم چون تا پیش از آغاز جنگ من هرگز واژه «جهود» به گوشم نخورده بود حتی در مقام فحش. من اصلا نمیدانستم تعطیلات یهودی چیست و آداب و رسومی که تقطیعی در زندگی من بهوجود میآوردند هیچ تفاوتی با آداب و رسومی نداشت که دیگر بچهها رعایت میکردند.
آدمها معمولا در هفت سالگی علاقهای به سیاست ندارند، اما در عین حال من به خاطر میآورم که نام هیتلر در همه مکالمات خانوادگی مرتبآ به گوشم میخورد و پشت این نام یک هیولای بیشکل در نظرم شکل میگرفت. پدرم عادت داشت به سخنرانیهای او در رادیو گوش بدهد (پدر و مادرم زبان آلمانی را به تمام و کمال میدانستند؛ من نه)؛ و حتی به گوش من که آلمانی نمیدانستم آن صدای عربدهوار هولناک میآمد، اگرچه حتی یک کلمه از آن نطقها را نمیفهمیدم. بعدآ خبردار شدم که، بنا به دلایلی که نمیتوانستم بفهمم، ناگزیر هستیم رخت به انگلستان بکشیم، جایی که وعده داده بودند شغلی به پدرم بدهند. از فکر نقل مکان نگران بودم اما در عین حال چشم امیدی هم به این سفر طولانی داشتم. در ضمن اولین کتابهای مصور انگلیسی را برایم تهیه کردند و مادرم هم همزمان با من شروع کرد به یاد گرفتن زبان انگلیسی. پدرم دلش میخواست مادر هم همراه ما بیاید اما صدور ویزا برای مادرم طول کشید، و در این حین هیتلر وارد شد و اندکی بعد مرزها بسته شدند، برای نخستین بار در طول زندگیام ــ مرزها بسته شدند، درست مثل دری که به روی آدم بسته میشود یا مثل در یک قفس، یا دقیقتر بگویم مثل دهانه یک تله که دیگر هیچ راه گریزی برای آدم باقی نمیگذارد.»
حجم
۱۹۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
حجم
۱۹۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
نظرات کاربران
ممنونم 😍 یک کتاب خوب، از یک نشر خوب 😍 بعد از مدتها یک هدیهی خاص و خوب برامون قرار دادین. 😍❤️🔥
اصلا باورم نمیشه طاقچه این کتاب ارزشمند رو رایگان گذاشته هرکی نخونده توصیه میکنم حتما بخونه
عالی بود بخصوص قسمت خاطرات خود نویسنده دردوزان توحش هیتلر وجنایت نازی ها
کتاب بسیار خوب و روان و مفیدی هست اول از طاقچه و سخاوتش تشکر می کنم که این کتاب رو به ما هدیه داد و بعد به همه توصیه می کنم این کتاب رو بخونن 👌👌💖💖
لذت واقعی را زمانی درک کردم که به جایه خواندن شروع کردم به نوشتن
دربرخورد با این کتاب باید دو مسیر متفاوت را از هم یکدیگر تفکیک دهیم و سپس نظرمان را عرضه کنیم؛ ۱- آیا مطالب گفته شده در کتاب را باید در بوتهی نقد و بررسی دقیق و موشکافانه از جهات تاریخی، اجتماعی،
نویسنده ی این کتاب از جنگ نازی ها بر علیه کشورش جان سالم به در برده است و درک عمیقی از وقایع اطرافش دارد و با زبان گزنده ای به نقد این وقایع به صورت داستان می پردازد که شما
کتاب جالبیه و اطلاعات خوب تاریخی میده به خواننده اما عجیبه که این کتاب اصلا پاورقی نداره. به هر حال خواننده ممکنه معنی همه اصطلاحات رو ندونه یا همه شخصیتهای تاریخی رو نشناسه. بهتر بود در حد نیم خط توضیح
به ندرت کتب های تاریخی میخونم ولی این کتاب برام جذابیت خاصی داشت
ی کتاب از دل تاریخ جنگ جهانی دوم. عالیه.