کتاب دکتر جیکل و آقای هاید

کتاب دکتر جیکل و آقای هاید نوشتهٔ رابرت لوییس استیونسن و ترجمهٔ محسن سلیمانی است. نشر افق این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر داستانی متن کوتاه‌شدهٔ یک رمان مشهور کوتاه و دربارهٔ مردی است که می‌خواهد جنبه‌های خوب و بد انسانی‌اش را از هم جدا کند و سرانجام با کمک دارویی موفق به انجام این کار می‌شود.

درباره کتاب دکتر جیکل و آقای هاید

کتاب دکتر جیکل و آقای هاید در ۱۰ بخش نوشته و تنظیم شده و متن کوتاه‌شدهٔ کتاب اصلی است. این رمان کوتاه در سال ۱۸۸۶ منتشر شده و یکی از مشهورترین رمان‌های رابرت لوییس استیونسن است. این اثر مشهور، به نوشتهٔ خود استیونسن، در یکی از کابوس‌هایش دربارهٔ خیر و شر به ذهنش رسید؛ سپس آن را نوشت و چون خوشش نیامد، دست‌نوشته‌هایش را سوزاند اما بار دیگر آن را ۳روزه نوشت و منتشر کرد. این رمان کوتاه کشمکش درونی بد و خوب هر انسان را به تصویر می‌کشد. سبک نوشتاری رمان جذاب و غنی است و به‌عنوان مرجعی مهم در مبحث ۲گانگی شخصیت از آن یاد می‌شود.

«دکتر جیکل و آقای هاید» که نوعی آسیب‌شناسی روانی یک شخصیت ۲پاره است، بلافاصله پس از انتشار با استقبال زیاد خوانندگان و منتقدان روبه‌رو شد (در عرض ۳-۴ سال بیش از ۲۵۰۰۰۰ نسخه از این کتاب به فروش رفت که در آن زمان تیراژ بسیار بالایی محسوب می‌شد.) و به زبان‌های مختلف در سراسر دنیا ترجمه شد. یک سال پس از انتشار آن هم نمایشنامه‌ای که از آن اقتباس شده بود، در لندن و آمریکا روی صحنه رفت و بعدها فیلم‌ها و سریال‌های زیادی از روی آن ساختند.

«دکتر جکیل»، شخصیت اصلی این رمان کوتاه، به مبحث ۲گانگی شخصیت علاقه‌مند است. او دارویی برای جداکردن جنبه‌های خوب و بد انسانیش می‌سازد. از جنبه‌های بد، فردی به نام «آقای هاید» پدید می‌آید که دست به اعمال جنایتکارانه و حتی قتل می‌زند. در پایان دکتر جکیل که دیگر نه قادر به کنترل آقای هاید است و نه می‌تواند از قالب آقای هاید خارج شده و به‌صورت اصلی خود یعنی دکتر جکیل درآید، خودکشی می‌کند.

خواندن کتاب دکتر جیکل و آقای هاید را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی و قالب رمان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره رابرت لویی استیونسن

رابرت لویی استیونسن در سال ۱۸۵۰ به دنیا آمد. او رمان‌نویس، مقاله‌نویس و شاعر اسکاتلندی است که وقتی ۱۶ سال داشت، نخستین مقاله‌اش را در مجلهٔ دانشگاه ادینبورو منتشر کرد. چندی بعد به بیماری سل مبتلا شد که تا آخر عمر از این بیماری رنج می‌برد. به همین دلیل هم بیش‌تر وقت‌ها برای اینکه سلامتی‌اش را باز یابد در سفر بود و در طول عمرش به بلژیک، فرانسه، آمریکا و چند کشور دیگر سفر کرد. با انتشار رمان «جزیرهٔ گنج» در سال ۱۸۸۳، آوازه و شهرت این نویسنده همه‌جا پیچید. ۳ سال بعد هم رمان «دکتر جکیل و آقای هاید» و چند رمان دیگر را منتشر کرد و نام خود را به‌عنوان رمان‌نویسی برجسته به ثبت رساند.

رابرت لویی استیونسن در سال ۱۸۹۴ درگذشت.

بخش‌هایی از کتاب دکتر جیکل و آقای هاید

«زمان به سرعت می‌گذشت. از آن‌جا که مرگ عالی‌جناب دان ورس احساسات مردم را جریحه‌دار کرده بود، هزاران پوند جایزه برای پیدا کردن هاید تعیین کردند، اما آقای هاید طوری خود را از شعاع دید پلیس پنهان کرده بود که انگار اصلا وجود نداشته است. چیزهای زیادی از گذشته‌اش به دست آورده بودند که نشان‌دهندهٔ زندگی واقعآ ننگینش بود؛ قصه‌های زیادی دربارهٔ بی‌رحمی، سنگدلی و خشونت‌هایش منتشر شدند که، همپالکی‌های عجیب و فضای نفرت‌انگیز زندگی کثیفش را نشان می‌داد. اما در مورد این‌که در حال حاضر کجاست، هیچ صحبتی نبود. از همان صبح روز قتل که خانه‌اش را در سوهو ترک کرده بود، به کلی غیبش زده بود. از طرف دیگر هرچه می‌گذشت، رفته رفته شدت و حدّتِ وحشت آقای آترسون هم کم‌تر، و آرام‌تر می‌شد. به نظر آترسون مرگ عالی‌جناب دان ورس از ناپدید شدن آقای هاید مهم‌تر بود. به علاوه حالا که هاید با قدرت شیطانی‌اش از زندگی جکیل بیرون رفته بود، دکتر جکیل زندگی تازه‌ای را شروع کرده بود. از انزوا بیرون آمده بود و رفت وآمد با دوستانش را از سر گرفته بود و دوباره همان میهمان و میزبان خودمانی آن‌ها شده بود. او که قبلا معروف بود آدم نیکوکاری است، حالا از مذهبی‌های سرشناس چیزی کم نداشت. سرش شلوغ بود و بیش‌تر وقت‌ها از خانه بیرون می‌رفت. کارهای خیر انجام می‌داد، چهره‌اش انگار باز و بشاش شده بود. اما آرامش دکتر دو ماه بیش‌تر طول نکشید.»