کتاب اشراق در پاریس
معرفی کتاب اشراق در پاریس
کتاب اشراق در پاریس نوشتهٔ جک کرواک و ترجمهٔ محمد رزازیان است. نشر نیماژ این دو داستان بلند آمریکایی را منتشر کرده است.
درباره کتاب اشراق در پاریس
کتاب اشراق در پاریس حاوی دو داستان بلند، معاصر و آمریکایی از جک کرواک (نویسندهٔ صاحبنام نسل «بیت») است. این دو داستان «پیک» و «اشراق در پاریس» نام گرفتهاند. نسل بیت از مهمترین جریانهای ادبی منتسب به هنرمندان پستمدرن آمریکایی پس از جنگ جهانی دوم به شمار میرفت؛ هنرمندانی که متأثر از موسیقی جَز و ذنبودیسم، تمام شور و اندوه خود را با داستانخوانی در کافههای زیرزمینی و تجربهٔ مواد و در نهایت پشتپازدن به ارزشهای حاکم بر جامعه پیوند زده بود. «اشراق در پاریس» در مقایسه با کارهای قبلی کرواک از مغمومترین و پیچیدهترین خودزندگینامههای او است. این کتاب آخرین نوشتهٔ کرواک پیش از مرگ است. نویسنده در عین روبهروکردن خواننده با زبانی محاورهگون، از تأکید بر خلق لحظاتی هایکووار نیز ابا ندارد. «اشراق در پاریس» ماجرای سفر شبهاسطورهایِ نویسندهای الکلی و مبتلا به پارانویا و بهنوعی شرح آخرین سفر خودِ کرواک به پاریس در واپسین سالهای عمر کوتاه او است. داستانهای «پیک» و «اشراق در پاریس» هر کدام در چند فصل نوشته شدهاند.
خواندن کتاب اشراق در پاریس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آمریکا و قالب داستان بلند پیشنهاد میکنیم.
درباره جک کراواک
جک کراواک نویسنده و شاعر آمریکایی و متولد ماساچوست است. در دانشگاه کلمبیا در رشتهٔ فوتبال تحصیل کرد، اما بهدلیل مصدومیت نتوانست ادامه دهد و از دانشگاه اخراج شد. در این دانشگاه با «آلن گینزبرگ» و «ویلیام اس. باروز» آشنا شد. این سه تبدیل به اعضای مرکزی نویسندگان نسل «بیت» شدند. یکی دیگر از دوستان کرواک در آن دوران «نیل کسدی» بود که با هم سفرهای جادهای زیادی کردند و این سفرها الهامبخش بزرگترین کتاب کرواک به نام «در راه» شد. انتشار این کتاب موفقیت عظیمی بود و شهرت فراوانی برای او به ارمغان آورد. سبک کرواک تحتتأثیر موسیقی جَز بود و بعدها ایدههایی وارد آثارش شد که از مطالعات او درمورد آیین بودایی و ذن میآمد. او که معمولاً بر مبنای اتفاقها و انسانهای واقعی پیرامونش مینوشت، سبک نوشتاری خود را نثر خودانگیخته میدانست؛ نوعی بداههنویسی بدون ویرایش. جک کرواک در ۴۷سالگی بر اثر خونریزی داخلی درگذشت. او یکی از محبوبترین نویسندههای زمان خود بود. از نظر بسیاری از منتقدان ادبی، یکی از شاخصترین چهرههای ادبی قرن بیستم به شمار میرود. رمان «زیرزمینیها» و داستانهای بلند «پیک» و «اشراق در پاریس» اثر او است.
بخشی از کتاب اشراق در پاریس
«نوبت یک ماجراجویی دیگر است. چه رستوران شاهکاری است اینجا، عین رستوران نیکلسون در نیویورک سیتی، تمامش پر از میزهای مرمر و ماهونی و کندهکاری، تازه خیلی هم نقلی است، و عوضِ آدمهایی مثل آل و بقیه که با شلوارهای چسبی هی از اینور بروند آنور و به میزها سرویس بدهند، اینجا فقط دخترها هستند. البته همهشان از دخترها و دوستهای خود صاحب رستوراناند، آقای لبری. وارد میشوم و سراغ آقای لبری را میگیرم و میگویم مهمانش هستم. بهم میگویند همینجا منتظر بشوم و میروند طبقهٔ بالا دنبال طرف. بعد همهچیز ردیف میشود و با چمدانم راهی طبقهٔ بالا میشوم (حس میکنم در نگاه اول هیچکدام از حرفهام را باور نکردند، دخترها را میگویم.) به یک اتاقخوابی هدایتم میکنند که لنگ ظهر یک آریستوکرات دماغدرازی ولو شده روی تخت وسطش و یک بطر بزرگ کونیاک هم بغلش است. فکر کنم چندتا سیگار هم پیشش است. با یک متکا به بزرگی مال ملکه ویکتوریا بالای پتوهاش (منظورم از متکا یک بالشت کوسنی است) و یک دکتر موطلایی هم پای تختش است که بهش سفارش میکند چطوری استراحت کند. "همینجا بشین." وسط همچین صحنهای یکهو سروکلهٔ یک romancier de police پیدا میشود، یک نویسندهٔ رمانهای پلیسی، با یک عینک چشمی لبهفولادی، به تمیزی یک فرشته، با زن جذابش. همان موقع هم زن لبری بیچاره وارد میشود، یک چشموابرومشکی درجهیک (فورنیه بهم راجع بهش گفته بود) و سهتا دختر ravissantes (دلربا) که معلوم است یکیشان متأهل است و دوتای دیگر مجردند. بعد هم موسیو لبری بطر کونیاکش را میدهد دستم و خودش را با بدبختی از کپهٔ گرمونرم بالشتش جدا میکند (آه، ای پروست!) و با اطوار بهم میگوید:
"تو باید ژان لویی لبری دوکرواک باشی، همونی که خودت و اونها پای تلفن گفتند؟"»
حجم
۱۹۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۱۹۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه