کتاب نویسندهی پشت پرده
۴٫۵
(۲)
خواندن نظراتمعرفی کتاب نویسندهی پشت پرده
در «نویسندهی پشت پرده» اثر فیلیپ راث (-۱۹۳۳) داستان نویسنده جوان یهودی را میخوانید که با الهام گرفتن از دعواهای افراد فامیلش بر سر پول و میراث، داستانی مینویسد که قرار است در نشریهای پُرتیراژ چاپ شود، اما بلافاصله از جانب بزرگان یهودی جامعه و حتی پدرش تحت فشار قرار میگیرد، و حتی با جنایتکاران نازی مقایسه میشود. چرا؟ چون به اعتراض به او میگویند که با آن داستان به باور مردم در مورد طماع و پولدوست بودنِ یهودیان مُهر تأیید میزند. چرا یهودیان درست برعکس مردمان دیگر باید همیشه بهشکلی خاص به تصویر کشیده شوند؟ چرا به تصویر کشیده شدن انسانی که دست بر قضا یهودی است، بلافاصله باید به کل یهودیان تعمیم داده شود و به آوشویتس ختم گردد؟ در حال حاضر یهودیان نیز مانند پیروان دیگر ادیان کار میکنند، پول درمیآورند، و سعی میکنند از زندگیشان لذت ببرند؛ اما بهمحض اینکه در مقابل دوربین قرار میگیرند یا در ادبیات به تصویر کشیده میشوند، موظفاند که همان چهرهی کلیشهشدهی مردان و زنان مظلوم را انعکاس بدهند. و در غیر این صورت، از جانب قدرتمندان صهیونیست منکوب میشوند. تحمل درد و رنجهای جنگ دوم یک سو، و تحمل این میراثی که باید همهجا تحتالشعاع آن زندگی کنند در سویی دیگر. اینکه ما مجبور باشیم در هر شرایطی تحتالشعاعِ تصویری از گذشته که به ما تحمیل میشود زندگی کنیم، خود درد بزرگی است. زوکرمن هم میراث دار گذشته خویش است.
بریدهای از داستان:
«از خیلی چیزا چشمپوشی کردم.» وانمود کردم که نمیدانم منظورش چیست؟ درست مثل وقتی که آن داستان را برایش فرستاده بودم، هرچند همانموقع که به جای نوازش سَرَم، از «نظر دادن» حرف زده بود، بلافاصله متوجه شدم که چقدر بیملاحظگی کرده بودم. چرا صبر نکرده بودم تا ببینم اصلاً میتوانم آن داستان را منتشر کنم یا نه، تا بعد داستانِ چاپشده را به او نشان بدهم؟ یا شاید آنطوری وضع از این هم خرابتر میشد؟ «باید از خیلی چیزا چشمپوشی کرد ـ فقط پنجاه صفحهست.»
پدرم مغمومانه گفت: «منظورم اینه که تو هیچچیز نفرتانگیزی رو جا ننداختی و همه رو تو داستانت آوردی.»
«واقعاً؟ جا ننداختم؟ راستش، من به این مسائل فکر نمیکردم.»
«تو کاری کردی که همه بهنظر بینهایت طماع بیان، نیتن.»
«اما همه واقعاً همینطوری بودن»...
زوکرمن رهیده از بند
فیلیپ راث
آخرین غروبهای زمینروبرتو بولانیو
حقارتفیلیپ راث
جهانشهر (رمان جهان)دان دلیلو
قلمرو این عالمآلخو کارپنتیه
حتی سگهاجان مکگرگور
غمدونالد بارتلمی
مائوی دومدان دلیلو
واینزبورگ، اوهایوشروود اندرسن
روایت یک مرگ در خانوادهجیمز ایجی
آن ها به اسب ها شلیک می کنندهوراس مک کوی
بابام هیچ وقت کسی را نکشتژان لویی فورنیه
قدم زدنتوماس برنهارد
ویلارد و جایزههای بولینگاش (یک رمان زیادی جنایی!)ریچارد براتیگان
کشش هادیدیهون کولارت
آگراندیسمانخورخه لوئیس بورخس
دوست مرحوم منآندری کورکف
حجم
۱۶۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۸۳ صفحه
حجم
۱۶۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۸۳ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰۷۰%
تومان
نظرات کاربران
لطفا قسمت دوم این کتاب یعنی کتاب زوکرمن رها از بند از همین انتشارات نیما رو هم بذارید ، درود بر شما