دانلود و خرید کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی حمیدرضا صدر
تصویر جلد کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی

کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی

نویسنده:حمیدرضا صدر
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۱۰۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی

کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی نوشته‌ی حمیدرضا صدر نویسنده و منتقد ایرانی است. صدر این کتاب را در سال‌های پایانی عمر خود و روزهای مبارزه با سرطان بدخیم ریه نوشت. قلم بی‌نظیر او با عشق عمیقش به زندگی آمیخت، تا این زندگی‌نامه‌ی خودنوشت روزهای پایانی زندگی‌اش به یکی از بهترین آثار او تبدیل شود. این اثر شرح نوشیدن جرعه‌جرعه‌ی مرگ است اما از کلمه‌کلمه‌اش می‌توان زندگی را برکشید.

از قیطریه تا اورنج کانتی به کوشش نشر چشمه منتشر و برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است. نسخه الکترونیکی این کتاب با فرمت epub در طاقچه منتشر شده که در مقایسه با فرمت pdf قابلیت‌های بیشتری برای مطالعه ارائه می‌دهد.

درباره و خلاصه کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی اثر حمیدرضا صدر

کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی آخرین اثر منتشرشده از حمیدرضا صدر، نویسنده و منتقد است. کتابی که به وصیت صدر پس از درگذشت او منتشر شد. این کتاب از فرآیند آگاه شدن دکتر صدر از بیماری سرطان ریه‌اش آغاز می‌شود و ماجرای دست‌وپنجه نرم کردن او با بیماری‌اش را روایت می‌کند. روایتی که در عین تلخی و تکان‌دهنده بودن، مانند تمام آثار پیشین صدر جذابیت‌های منحصربه‌فرد قلم او و ارجاعاتی دل‌نشین به فوتبال و سینما دارد. روایت روان و پخته‌ای که خواننده را با خود تا آخرین کلمات می‌کشاند. صفحات پایانی کتاب را غزاله صدر دختر حمیدرضا صدر نوشته است.

شرح سفر به آمریکا که سفر پایانی زندگی صدر است و با سفر برگشت‌ناپذیر او همراه می‌شود، این روایت غریب را خواندنی‌تر کرده است. از یک بیماری سخت و جان‌فرسا، ارزش سلامتی را بیرون کشیدن، از کش‌وقوس‌های درد و رنج‌ بی‌پایان، جذابیت‌های زندگی را برآوردن و از سفر محتوم مرگ و بی‌بازگشتی هولناکش، کلماتی زنده و جان‌بخش درآوردن، از کمتر کسی برمی‌آید؛ اما دکتر حمیدرضا صدر، مانند روزهایی که چشمان همگان را با کلمات جذابش در تحلیل مسابقات فوتبال، به تلویزیون خیره می‌کرد، ذهن خوانندگان این کتاب را نیز تا مدت‌ها به آخرین کلماتش مشغول خواهد کرد. نشر چشمه، کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی را در سال ۱۴۰۰ و پس از درگذشت حمیدرضا صدر منتشر کرد.

چرا این کتاب تاثیرگذار است؟

کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی شرح سفری بی‌بازگشت و محتوم است. تنها سفری که دارا و ندار ندارد و همگان بی‌هیچ تفاوتی و به یک‌سان تجربه‌اش خواهند کرد. اما تفاوت اصلی این روایت، در راوی است. حمیدرضا صدر را بسیاری از مردم از تحلیل‌های یگانه‌ و بی‌مانندش از فوتبال شناختند. او را فارغ از این‌که علاقه‌مند به ورزش باشند یا نباشند دوست داشتند. تصویر دوست‌داشتنی او در ذهن بسیاری حک شده بود، تااین‌که خبر بیماری مهلک و به‌فاصله‌ی کوتاهی درگذشت او منتشر شد. از قیطریه تا اورنج کانتی آخرین ورق از کتاب زندگی پربار صدر است که مواجهه‌ی او را با بیماری سختش، با روایتی که تنها از او برمی‌آید، ثبت کرده است. این روایت موضوعی تکان‌دهنده دارد، اما راوی مثل همیشه با ذوق منحصربه‌فردش اثری متفاوت از آن ساخته است.

این کتاب از روز ششم شهریور ۱۳۹۷ آغاز می‌شود. روزی که آغازِ پایان مرد محبوب این قصه است. با آزمایش‌هایی که خبر از یک بیماری سخت می‌دهد. خبری که سال‌ها انتظارش را کشیده و حالا چند روزی پس از جام‌جهانی ۲۰۱۸ به گوشش می‌رسد. می‌داند آخرین جام‌جهانی‌اش را دیده است و باید پیوندهایش با زندگی را یکی‌یکی بگسلد. روایت صدر از ماجرا در ابتدا تکان‌دهنده است. از شوک و منگیِ بعد از آن می‌گوید و خواننده‌اش را به‌طرزی غریب شوکه می‌کند. با سحر کلماتش خواننده را پابه‌پا با خود پیش می‌برد. خواننده با او هم‌دعا می‌شود، آرزو می‌کند بیماری خفیف باشد یا نویسنده از خواب تلخ خود بیدار شود. چندین صفحه طول می‌کشد تا خواننده نیز از منگی صفحات تکان‌دهنده‌ی ابتدایی خارج شود و یادش بیاید چند سالی می‌شود دکتر صدر رفته و از خواب آرام ابدی‌اش بیدار نخواهد شد.

خواندن و دانلود کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب را به علاقه‌مندان ادبیات غیرداستانی، خودزندگی‌نامه و آثاری با موضوع بیماری، فقدان و کنار آمدن با این رخدادهای تلخ، پیشنهاد می‌کنیم.

چرا باید این کتاب را بخوانیم؟

علاوه‌بر قدرت قلم حمیدرضا صدر و جذابیتی که اثر ماندگار واپسینش دارد، کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی را می‌توان به‌عنوان تجربه‌ای عمیق و ارزشمند در مواجهه با دردی جانکاه خواند و از خواندنش به درکی نو از زندگی رسید. کتاب تجربه‌ای پرمایه است که از مرگ‌آگاهی و اندیشه‌ی والای نویسنده‌‌اش برآمده است.

درباره حمیدرضا صدر

سیدحمیدرضا صدر نویسنده، منتقد سینما و تحلیل‌گر فوتبال بود. او در سی‌ام فروردین سال ۱۳۳۵ در مشهد در خانواده‌ای که اصالتا محلاتی بودند، دیده به جهان گشود. تحصیلاتش را در ایران آغاز کرد. دوره‌ی کارشناسی را در دانشکده‌ی اقتصاد «دانشگاه تهران» گذراند و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته‌ی شهرسازی از «دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران» دریافت کرد. او برای ادامه‌ی تحصیل در دروه‌ی دکترا به انگلستان رفت و مدرک دکترایش را در رشته‌ی برنامه‌ریزی شهری از «دانشگاه لیدز» گرفت. صدر در حوزه‌های مختلفی همچون فوتبال و سینما صاحب‌نظر و مقالات تحلیلی سینمایی و برنامه‌های تلویزیونی‌ ورزشی‌ای که در آن‌ها به‌عنوان کارشناس حاضر می‌شد، بسیار پرطرفدار بود.

صدر مدت‌ها نویسنده‌ی ثابت «مجله‌ فیلم» بود و با نشریات مهم دیگری همچون «زن روز»، «شرق»، «بانی فیلم»، «مجله‌ی سروش»، «تهران امروز» و «گل» همکاری می‌کرد. از صدر چند رمان و کتاب‌ غیرداستانی محبوب و عمدتا پرفروش نیز منتشر شده است. «همیشه برمی‌گردم»، «پسری روی سکوها»، «تو در قاهره خواهی مرد»، «پیراهن‌های همیشه، مردان فوتبال»، «سیصد و بیست و پنج» و «روزی روزگاری فوتبال»، عناوین مهم‌ترین کتاب‌هایی است که از صدر به چاپ رسیده است. او دو کتاب را نیز به فارسی ترجمه کرده است. آخرین کتاب او از قیطریه تا اورنج کانتی، که به وصیتش پس از درگذشتش چاپ شد، شرح دوران پایانی زندگی او و مبارزه‌اش با سرطان است.

حمیدرضا صدر در سال ۱۳۹۷ به سرطان ریه مبتلا شد و چندی بعد برای ادامه‌ی درمان به آمریکا مهاجرت کرد. او در ۲۵ تیر ۱۴۰۰ در آمریکا درگذشت و بنا به وصیتش در ایران به خاک سپرده شد.

نقد کتاب

کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی به‌ سبک عموم آثار حمیدرضا صدر، روایتی دوم‌شخص دارد. این روایت خاص، فرم متفاوتی به کتاب داده است. گویی نویسنده با خود سخن می‌گوید، درونیات خود را واکاوی می‌کند و احساسات دست‌نیافتنی خود را از اعماق وجودش برمی‌کشد. روایت بی‌تعارف و بی‌مجامله است. از زشتی مرگ و از درد جان‌کاه بیماری، بی‌لکنت می‌گوید، احوالاتش را بی‌پرده توصیف می‌کند و در عین‌حال در بیان احساساتش مبالغه نمی‌کند و برای آن‌چه پیش رو دارد مرثیه نمی‌خواند. این کتاب شخصی‌ترین روایت صدر است. شخصیتی که با کلام شیرین و منشی منحصربه‌خود، محبوبیتی وسیع به‌دست آورده بود، با روایت پایانی خود دوست‌دارانش را به خواندن درونی‌ترین احوال خود در آخرین روزهایش دعوت کرده است.

جدا از محتوای کتاب نثر روان، کلمات دقیق و جملات پرقدرت صدر، خواندن کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی را به‌تجربه‌ای لذت‌بخش و غنی بدل می‌کند. این تجربه زمانی شیرین‌تر می‌شود که نویسنده جا‌به‌جا از فیلم‌ها، کتاب‌ها و شخصیت‌های محبوبش یاد می‌کند. او مثل همیشه از فوتبال هم می‌‌گوید، از آخرین تجربه‌هایش از دیدن مسابقاتی که دلخوشی بزرگ او در زندگی بوده‌اند و با تفسیرهایش از همین مسابقات، بسیارانی را شیفته‌ی کلام خود کرده است.

وجه دیگر کتاب روایت سفر در سفر است. سفر به آمریکا در میانه‌ی سفر به خاموشی. خداحافظی‌اش از تهران و کوچ به اورنج‌کانتی که خود شکلی خفیف‌شده از مرگ بوده و او را برای سفر ابدی‌اش آماده کرده است. توصیف صدر از این سفر، از خداحافظی‌اش با مادر، از آمریکا و احساسات و احوال متفاوتش در این کشور نسبت به قبل و پس از بیماری، و نیز موخره‌ای که دخترش، «غزاله صدر» بر کتاب نوشته، اثری خواندنی، پرکشش و عمیقا تاثیرگذار برآورده است.

نظرات افراد مشهور درباره از قیطریه تا اورنج کانتی

«مهدی یزدانی‌خرم» رمان‌نویس صاحب‌نام، کتاب «از قیطریه تا اورنج کانتی» را تحسین و «حمیدرضا صدر» را نویسنده‌ای توصیف کرده که با «کلمه» مرگ را تحقیر کرده است. او این اثر را کتابی تلخ خوانده که ارزش ادبی بالایی دارد. از نظر یزدانی خرم کم‌تر کسی در ایران مانند صدر بی‌واسطه و قدرت‌مند با بیماری خودش روبه‌رو شده، و توانسته در متن به مقابله‌اش برود و درباره‌اش حرف بزند. او این کتاب را به‌شدت تاثیرگذار خوانده و ارزش روایی بالای برایش قائل شده است.

«روبرت صافاریان»، نویسنده و منقد سینما، در تحلیلی که از کتاب ارائه داد، آن را با وجود احساسی بودن، از سانتی‌مانتالیسم سطحی مبرا دانسته که بسیاری از لحظه‌های یأس و درماندگی مطلق بیماری و درد جسمانی را به‌شیوه‌ای بسیار تاثیرگذار ثبت کرده است.

کدام بخش کتاب توسط دختر حمیدرضا صدر نوشته شده است؟

غزاله صدر دختر حمیدرضا صدر، بخش آخر کتاب را به‌درخواست پدر خود نوشته است. این بخش که «به‌جای مؤخره» نام نهاده شده و در سه قسمت به نگارش درآمده، مستقل از بخش‌های پیشین کتاب، بار عاطفی و لطافت خاصی دارد و کتاب بی‌نظیر دکتر صدر را به‌نحوی شایسته تکمیل کرده است.

از قیطریه تا اورنج کانتی چه زمانی منتشر شد؟

کار نوشتن کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی یک‌سال‌ونیم پیش از درگذشت حمیدرضا صدر به پایان رسید. بنا به وصیتش، کتاب پس از درگذشت او منتشر شد. دکتر حمیدرضا صدر در تیرماه سال ۱۳۴۰ درگذشت و این اثر پس از فوت او، به‌همت «نشر چشمه» وارد بازار کتاب ایران شد.

درباره‌ی نسخه‌ی صوتی کتاب

نسخه‌ی صوتی کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی با صدای رضا کیانیان و فاطمه معتمدآریا توسط رادیو گوشه منتشر شده است. خواندن کلمات صدر و تامل در آن‌ها و پیاپی بازگشتن به آن‌ها، جای خود را دارد، اما کسانی که کتاب صوتی را بر نسخه‌ی چاپی ترجیح می‌دهند، از شنیدن این کتاب صوتی با صدای گویندگان نام‌آشنای آن لذت خواهند برد. رضا کیانیان را که بیش‌تر با هنرنمایی در آثار نمایشی به‌یاد می‌آوریم، در خوانش این کتاب جلوه‌ای دیگر از هنر خود را به‌ نمایش گذاشته و حق این کتاب ماندگار و احساسات عمیق جاری در کلماتش را به‌خوبی ادا کرده است.

بخشی از متن کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی

پزشکان معمولاً اخبار بد را تلگرافی به بیماران می‌دهند. چندان جمله‌پردازی نمی‌کنند. حتی پزشکان مهربان واژهٔ «مشکوک» را فقط‌وفقط آمیخته با اندکی تعارف و هم‌دردی بر زبان می‌آورند، و واژهٔ «مشکوک» در ترمینولوژی‌شان یعنی «بدخیم». خونسردی‌ات را حفظ کرده‌ای. تنها راهی بیمارستان شده‌ای. نخواسته‌ای کسی همراهی‌ات کند. معمولاً تلخی چنین لحظاتی ماندنی‌اند و آزاردهنده. روی صندلی نشسته‌ای و یکه‌وتنها چشم در چشم پزشک دوخته‌ای. دوخته‌ای و گفته‌ای: «آمادهٔ شنیدن هر خبری هستم. بدترینش.»

نمی‌دانی چرا باید انتظار بدترین خبر را داشته باشی. احتمالاً یادگار بیماری پدرت است. پدرت که سه سال پیش از انقلاب حوالی شصت‌سالگی، درحالی‌که سرحال به نظر می‌رسید، درگیر سرطان ریه شد و زندگی‌تان را زیرورو کرد. دوبار رفت انگلستان و جراحی شد و پیش از تمام شدن چهارمین سال بیماری‌اش درگذشت. از آن زمان همیشه تصور می‌کرده‌ای هیولایی در تعقیبت افتاده. اکثر فرزندان اول خانوادهٔ پدری‌ات درگیر چنین بیماری‌ای شده‌اند و تو هر چه باشد همیشه اهل آمار بوده‌ای. اهل رقم. خب، اشتباه هم نکرده‌ای. انتظارات بد و آمار تلخ معمولاً بازتاب‌دهندهٔ واقعیت‌اند. برخلاف پیشامدهای خوب و آمار دلگرم‌کننده که باد هوا هستند.

پزشکان حال‌وحوصلهٔ تعارف و زبان‌بازی ندارند و شیفتهٔ بیماران رک و حقیقت‌جو هستند، تو هم رک بوده‌ای و حداقل در این زمینه حقیقت‌جو. انتظار شنیدن خبر ناگوار را از زبان دکتر ب‌ــــ داشته‌ای، هرگز نگفته‌ای «چرا من؟ چرا من؟» گویی سال‌هاست چشم‌انتظار رسیدن چنین لحظه‌ای هستی. همین جا. همین صندلی. همین پزشک. همین اسکن. همین واژه. همین ضربه.

معرفی نویسنده
عکس حمیدرضا صدر
حمیدرضا صدر

حمیدرضا صدر چهره‌ای آشنا در دنیای فوتبال، سینما و ادبیات بود. کمتر کسی را می‌توان دید که به فوتبال علاقه‌مند باشد اما صدر را در مقام یک کارشناس فوتبال نشناسد. اغلب طرفداران سینما هم تحلیل‌های او را در نشریه «هفت» خوانده‌اند. افراد کتابخوان هم حتما یکی از آثار او را خوانده یا حداقل نامش را شنیده‌اند.

کاربر ۴۱۰۳۳۰۵
۱۴۰۱/۰۱/۱۴

در کل این انسان با ادب و با شعور همیشه جذاب بود و پر از خلاقیت،امیدوار به حق پروردگار عالمیان که همه چیز را به مؤدبان عالم اعطا نمود،آرامش و آمرزش را به این مخلوق خود عنایت نماید به برکت

- بیشتر
hamidreza
۱۴۰۱/۰۱/۰۵

داستانی تلخ و پر آب چشم از مواجهه‌ی راوی با یک بیماری صعب‌العلاج. نمونه‌ی چنین روایتی را در ادبیات فارسی به یاد ندارم و طبعا خواندن یکباره‌اش سخت و جانکاه است. اما بسیار خواندنی‌ست.

maryam
۱۴۰۱/۰۲/۰۷

کتابی بسیار خواندنی و غم‌انگیز… نمیدونم چرا قلم آقای صدر، انقدر من رو به یاد شاهرخ مسکوب نازنین در «روزها در راه» میندازه… و جالب اینکه نام فرزند هر دوی این عزیزان، غزاله است… در هر حال؛ افسوس برای نبودن‌تان

- بیشتر
احسان فتاحی
۱۴۰۱/۰۴/۱۶

یکی از بهترین کتابهایی بود که خوندم و تحت تاثیر قرار گرفتم و اشکم دراومد.اونجایی که از پنجره بیمارستان بیرون رو نگاه میکنه و میگه چقدر بوق ماشینها زیباس.وقتی دلش برای روزمرگیهاش تنگ میشه.دید یه کسی که سرطان گرفته و

- بیشتر
amir mokhtari
۱۴۰۱/۰۱/۰۴

کتابی راجع زندگی و عشق راجع روزهای اخر زندگی دکتر صدر رنج و درد و زندگی ، مرگ و عشق ، کتابی راجع تنهایی و عشق ، کتاب در مورد وابستگی و عشق ، عشق به زندگی در جای جای

- بیشتر
محمدحسین
۱۴۰۱/۰۷/۰۴

کتاب در مورد آخرین روزهای زندگی مردی است که عاشق زندگی، همسر، دختر، مادر، برادر، دوستان، کشور، محله‌ و فوتبال است. مردی که بعد از سرفه‌های حین خواب، ۲ سال از زندگی‌اش سخت می‌شود. مرگ نزدیکانش را دیده، به مرگ

- بیشتر
امیلی در نیومون
۱۴۰۲/۰۳/۳۱

آقای صدر توی این کتاب روایت بیماری‌ش رو بیان می‌کنه؛ از لحظه‌ای که متوجه می‌شه تا حدود یک سال‌ونیم قبل از فوتشون. کتاب بسیار تلخیه ولی برای من تلنگر بود. هر وقت حالم خیلی بد می‌شد به این کتاب پناه می‌بردم

- بیشتر
صحرا
۱۴۰۱/۱۰/۰۱

کتاب زیبا و روانی بود و غم انگیز، چقدر دردناک بود این مرد شریف و مودب روزهای پایانی عمرش سخت گذشته و امیدوارم در آرامش باشن

کاربر ۲۳۹۹۷۷۴
۱۴۰۱/۰۱/۲۵

یکی از بهترین کتابهایی که خوندم👌

sajad70
۱۴۰۱/۰۱/۰۶

عالی

«هر چه داری به پای زندگی بریز تا مرگ چیزی برای بردن نیابد.»
niloufar.dh
هیچ‌چیز واقعی‌تر از مرگ نیست، هیچ‌چیز.
elham mohammadpoor
عادی بودن و روزمرگی چه شیرین است. بوق بی‌دلیل اتومبیل چه طنین دلپذیری دارد.
احسان فتاحی
خداحافظی کردن کمی مانند مُردن می‌ماند… و تو امشب خداحافظی کرده‌ای، تو امشب کمی مُرده‌ای.
محمدحسین
اگر در گذشته زندگی کنید در همان گذشته هم می‌میرید
محمدحسین
آن‌ها نوشته‌اند: «هر اتفاقی که می‌افتد، یک درس زندگی است…» اما آیا رویارویی با سرطان، درس زندگی است؟
عباس
زیبایی از عشق می‌آید و عشق از توجه. توجه به چیزهای ساده و فروتنانه‌ای مثل گرفتن انگشتان یخ‌زدهٔ کسی که دوستش داری.
محمدحسین
«هر چه داری به پای زندگی بریز تا مرگ چیزی برای بردن نیابد.»
محمدحسین و محیا
مردان جهان را در اختیار دارند و زنان ابدیت را.
sarina
برایت جملهٔ معروف کریستین بوبن را می‌خواند: «دوستت داشتم، دوستت دارم، دوستت خواهم داشت. برای متولد شدن داشتن جسم کافی نیست و باید این جمله‌ها را زمزمه کنی.»
کاربر ۴۶۴۲۶۹۴
خداحافظی نکبت است. خداحافظی کردن کمی مانند مُردن می‌ماند… و تو امشب خداحافظی کرده‌ای، تو امشب کمی مُرده‌ای.
Moon
«تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد…»
Fa Ne
«مُردن» از «مرگ» وحشتناک‌تر بوده، همیشه،
احسان فتاحی
آه که چه‌قدر عادی بودن طعم شیرینی داشت.
Fa Ne
هر چه زندگی را ساده دنبال کنی باز هم نمی‌توانی جلوِ سختی‌اش را بگیری
Moon
مُردگان از زندگان عزیزترند.
محمدحسین
بیماران و همراهان‌شان نشسته و منتظرند. زُل زده‌اند به دیوارها. بیمار خوب می‌داند «زُل زدن» یعنی چه. چشمان ثابت و بی‌حرکت‌شان، که برق زندگی از آن‌ها رخت بربسته، نمایشگر انتظاری تمام‌نشدنی‌اند. اصلاً می‌توان بیمارها را با طرز زُل زدن‌شان تقسیم‌بندی کرد. زُل روبه‌پایین. زُل روبه‌بالا. زُل با حرکت و بی‌حرکت مژه. زُلی که با کوچک‌ترین صدایی از بین می‌رود و زُلی که توپ و تانک هم خللی در آن ایجاد نمی‌کند. برخی زُل‌ها خبر از گم شدن دارند و برخی نشان از تمرکز بسیار بالا. قصه‌ای است برای خودش.
محمدحسین
هیچ‌چیز واقعی‌تر از مرگ نیست، هیچ‌چیز.
Moon
هیچ‌چیز واقعی‌تر از مرگ نیست،
حسین ایمانی
خنده گاهی پرده‌ای می‌شود بر مصیبت‌های عمیق.
محمدحسین

حجم

۳۳۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۳۳ صفحه

حجم

۳۳۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۳۳ صفحه

قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰
۵۰%
تومان