دانلود و خرید کتاب پیراهن‌های همیشه حمیدرضا صدر
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب پیراهن‌های همیشه

کتاب پیراهن‌های همیشه

نویسنده:حمیدرضا صدر
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۳۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پیراهن‌های همیشه

کتاب پیراهن‌های همیشه نوشته حمیدرضا صدر است. این کتاب تک‌نگاری‌های شاعرانه‌ی نویسنده درباره‌ی بزرگان دنیای فوتبال از جوزپه مئاتزا تا فرانتس بکن‌بائر است، از پله تا دیگو مارادونا، از روبرتو باجو تا الیور کان، از اریک کانتونا تا آلساندرو دل پیرو، از تیری آنری تا زین‌الدین زیدان، از کریستیانو رونالدو تا لیونل مسی... همه در این کتاب هستند؛ چشم‌در‌چشمِ عاشقانِ سینه‌چاکی که گاهی دعای خیر سر داده‌اند و گاهی نفرین کرده‌اند؛ هم رفیق بوده‌اند و هم جلاد.

خواندن کتاب پیراهن‌های همیشه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب را به تمام علاقه مندان به فوتبال پیشنهاد می‌کنیم.

درباره حمیدرضا صدر

سید حمیدرضا صدر  متولد ۳۰ فروردین ۱۳۳۵  است و در  ۲۵ تیر ۱۴۰۰ بعد از درگیری با سرطان درگذشت. او نویسنده، منتقد سینما و تفسیرگر فوتبال بود. حمیدرضا صدر در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران تا مقطع فوق لیسانس درس خواند و بعد از به فرانسه رفت و در رشته‌ برنامه‌ریزی شهری در دانشگاه لیدز دکتری گرفت. بسیاری از مردم حمیدرضا صدر را برای تحلیل‌های فوتبالش می‌شناسند اما او منتقد سینما هم بود. او سال‌ها در روزنامه هفت و شرق مطلب می‌نوشت. 

از فعالیت‌های ورزشی او می‌توان به نوشتن در روزنامه‌‌های آن‌سوی نیمکت، گل و برنامه‌ی نود اشاره کرد. 

کتاب های حمیدرضا صدر

درآم‍دی ب‍ر ت‍اری‍خ س‍ی‍اس‍ی س‍ی‍ن‍م‍ای ای‍ران (۱۳۸۰–۱۲۸۰).

پسری روی سکوها: وقایع‌نگاری چهار دهه‌ای فوتبال ایرانی

نیمکت داغ: از حشمت مهاجرانی تا الکس فرگوسن و ژوزه مورینیو

تو در قاهره خواهی مرد

سیصد و بیست و پنج

پیراهن‌های همیشه مردان فوتبال: تک‌نگاری‌ها

روزی روزگاری فوتبال

از قیطریه تا اورنج کانتی

بخشی از کتاب پیراهن‌های همیشه

اسپانیایی‌ها می‌گفتند «فقط دو دروازه‌بان وجود داشته: ریکاردو زامورا روی زمین و پترِ مقدس در بهشت.» زامورا همان بازیکنی بوده که دروازه‌اش را چنان مهروموم کرده که جایزهٔ بهترین دروازه‌بان اسپانیا در هر فصل را به نامش مزیّن کرده‌اند: جایزهٔ زامورا. زامورا هم برای بارسلونا بازی کرده و هم برای رئال مادرید، هم برای تیم‌ملی کاتالونیا و هم برای تیم‌ملی اسپانیا. زامورا انقلابی نبوده. در توفان جنگ داخلی اسپانیا، بیمی از نه گفتن به چپی‌ها و جمهوری‌خواهان به دل راه نداده. برابرشان ایستاده و تا آستانهٔ اعدام پیش رفته. جمهوری‌خواهان و کمونیست‌ها نفرت انقلابی‌شان را از زامورا پنهان نکرده‌اند؛ زامورا که هم از چپ‌ها نفرت داشته و هم از جدایی‌طلب‌ها. زامورا که در بارسلونا به دنیا آمده و برای بارسلونا و اسپانیول بازی کرده و با پیراهن رئال هم چشم‌ها را خیره کرده. زامورا که با پیراهن تیم‌ملی کاتالونیا به میدان رفته، ولی از جدایی‌طلبان بیزار بوده، همین‌طور از چپ‌ها. گفته اسپانیایی هستم، نه کاتالان. انقلابی نبوده و انقلابی نبودنش را پنهان نکرده و تا مرز اعدام هم پیش رفته، ولی جان به دربرده و شده افسانهٔ دروازه‌بانی اسپانیا.

معرفی نویسنده
عکس حمیدرضا صدر
حمیدرضا صدر

حمیدرضا صدر چهره‌ای آشنا در دنیای فوتبال، سینما و ادبیات بود. کمتر کسی را می‌توان دید که به فوتبال علاقه‌مند باشد اما صدر را در مقام یک کارشناس فوتبال نشناسد. اغلب طرفداران سینما هم تحلیل‌های او را در نشریه «هفت» خوانده‌اند. افراد کتابخوان هم حتما یکی از آثار او را خوانده یا حداقل نامش را شنیده‌اند.

محمد رضا
۱۳۹۹/۰۳/۲۱

واقعا کتاب عالیه.ولی باید یک سوم مبلغ چاپی برای الکترونیک گرفته بشه.واقعا این مبلغ زیاده.و اگر نه کی دلش نمیخواد زندگی این اساطیر فوتبالی رو بخونه

کاربر ۲۳۲۵۵۵۶
۱۴۰۰/۰۴/۲۵

روحت شاد دکتر صدر 💔

فرشید تقوی
۱۴۰۰/۰۳/۰۶

نگاهی به اوج و حضیض فوتبالیستهای شناخته شده که هر یک تفسیر نوعی زندگی است. بسیار عالی و آموزنده

mohsen
۱۴۰۰/۰۲/۲۴

بسیار ساده ،روان،شاعرانه و دوستداشتنی من صلا فوتبالی نیستم ولی این کتاب منو با دنیای ادمهای فوتبالی اشنا کرد غمها ،شادیها ،اوج و فرود و زشتیها و زیباییهای جهان فوتبال ....

amir hossien
۱۴۰۱/۰۱/۰۷

سلام من این کتاب رو از طاقچه بی نهایت خوندم خودم بینهایت رو نمیخرم ولی گردونه بهم داد در مورد این کتاب میتونم بگم کتاب خیلی خوبیه و ارزش خریدن داره ولی به نسبت قیمتش بالا است ؛این کتاب در

- بیشتر
e.mahmoodian
۱۴۰۰/۰۲/۱۹

زیبا و روان و شاعرانه‌ست. هرچند جای بعضی اسطوره‌ها در کتاب خالیست. به شخصه دوست داشتم ایکر کاسیاس هم می‌بود.

محمدرضا
۱۴۰۳/۰۶/۰۳

برای اینکه آن لحظه‌ها فراموش نشوند گزارش رویدادها و اتفاقات یک چیز است و احساسات ما، چیزی دیگر. یک وقت هست که گزارش می‌دهیم که فلان بازیکن، در این تیم بازی می‌کرده، چندین گل زده و چند پاس گل داده اما

- بیشتر
کاربر ۴۱۰۳۳۰۵
۱۴۰۱/۰۱/۱۴

خیلی خوب

aghamilad
۱۴۰۰/۰۸/۱۹

خواندن و نگاه کردن درباره‌ی چهر‌ه‌های آشنا و نامدار سالهای دور و نزدیک ، آنهایی که علت و سبب‌ساز اشکها و لبخندها بوده‌اند. چه فوتبالی چه غیرفوتبالی ،‌این کتاب را بخوانید، نکته‌ها و عبرت‌ها و گوشه‌های پر تاملی دارد با روایتی

- بیشتر
کاربر ۵۹
۱۳۹۹/۰۳/۰۴

خیلی عالیه.

زندگی در نمای دور کمدی می‌شد و در نمای نزدیک تراژدی.
farez
فوتبال با رفتن مارادونا آخرین یاغی واقعی‌اش را از دست داد. آخرین نافرمانش را، آخرین شورشی‌اش را، آخرین لشکر یک‌نفره‌اش را.
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
در روزهای سقوط، شکست یگانه گناهی است که آمرزیده نمی‌شود.
farez
او قانون طلایی فوتبال را ترسیم کرد: بازیکن خوب آن بازیکنی است که بدون توپ هم خوب بازی کند.
farez
سوت پایان را که زدند، همه به سویش برگشتند: دوربین‌ها، میکروفُن‌ها. بغضش گرفت. برابر هزاران تماشاگری که روی سکوها چشم‌های‌شان خیس شده بود بی‌تابانه راه رفت. گفت «می‌دونید اهل حرف زدن نیستم» و ادامه داد «احساس بچه بودن رو که می‌فهمید، رؤیاپردازی رو... ولی این رؤیا نیست. این زندگی واقعیه.» زندگیِ توتی را بنری که طرف‌داران بالا بردند توصیف کرد «توتی خود رم است.» و «رم» یعنی هم باشگاهِ رم و هم شهر رم؛ رمِ جاودانه.
aghamilad
بدون قرص و شیمی‌درمانی. روی چمن سبز. وسط دروازه. با پیراهنی زرد یا سبز. با شورت ورزشی. با موهای کمی بلند. راست‌قامت. چابک و قبراق. سرزنده و شاداب. ناصرِ همیشگی. حجازیِ دوست‌داشتنی و خونسرد ما. آماده برای مهار ضربه‌ها. هوشیار برای دفع شوت‌ها. نگاه‌تان می‌کنیم آقای حجازی. نگاه‌تان می‌کنیم.
Gray
دلتنگی‌های همایون‌خان در سال‌های پس از انقلاب آن‌قدر عمیق بود که او را از خاطره‌های ورزشی‌اش، و همین‌طور خاطره‌های همه‌تان، دور کرد و دورتر. او هرگز دربارهٔ پروازهای چندمتری‌اش در هوا حرف نزد، هیچ‌وقت تعداد گل‌هایش را نشمرد، جزئیات قهرمانی‌اش در آسیا را توصیف نکرد و سه گلش برابر تاج / استقلال را به رخ نکشید. دیدار با او طی همهٔ این سال‌ها با دردِدل آغاز می‌شد و با دردِدل هم به‌پایان می‌رسید. به نظر می‌رسید همه‌چیز برایش بدل شده به سقوط از پرتگاهی بلند با حرکت آهسته. حالا، در این بعدازظهرِ زمستانیِ نکبتی، از پشت این پنجرهٔ کوچک، جایی در حوالی بوستون که برف آن‌سویش را در هوایی ده درجه زیر صفر سپید کرده، نگاهی به بیرون انداخته‌ای و زمزمه کرده‌ای «راحت شدی همایون‌خان، راحت شدی… ممنون برای همهٔ خاطره‌های شیرین. وداع طولانی‌ات سرانجام تمام شد، تمام.» بعد زده‌ای زیر گریه.
Gray
فرانچسکو توتی: باد همه‌چیز را با خود نخواهد برد هر سفری پایانی دارد و سفر او جایی پایان یافت که از آن‌جا آغاز شده بود: در رم و با پیراهن رم. وقتی در مارس ۱۹۹۳ برابر برشا با پیراهن رم به میدان رفت شانزده سال داشت، همان پیراهن را که در مه ‌۲۰۱۷ برابر جنوا درآورد چهل‌ساله شده بود.
rain_88
فوتبال با رفتن مارادونا آخرین یاغی واقعی‌اش را از دست داد. آخرین نافرمانش را، آخرین شورشی‌اش را، آخرین لشکر یک‌نفره‌اش را.
aghamilad
ای کاش ناصر حجازی را دوباره در میدان می‌دیدی. آن سال‌ها معمولاً یا پیراهن زرد می‌پوشید یا سبز. افسوس. افسوس. کمی بعد. یکی از آن روزهای نکبتی. یکی از آن شب‌های لعنتی. همه‌چیز تمام شده، تمام. بار سفر را بسته. دل کنده و چشم در چشم مرگ دوخته. برابر آن دروازهٔ بلند ایستاده. آغوش گشوده و از آن عبور کرده. رفته. صد قافله دل غمگین شده‌اند. هزاران چشم خیس.
aghamilad
«کسی که عزمش را جزم کرده جهان را مطابق میلش عوض می‌کند.
aghamilad
بازی زمانی تمام شده که توپ نخواسته برابر سرنوشتش کرنش کند، ولی سوت را کشیده‌اند و توپ آرام گرفته. همین‌طور بازیکن و عاشق سینه‌چاک. آفتاب رفته و پرده را پایین کشیده‌اند. بازیکن کفش‌ها را درآورده، بوسه‌ای بر توپ زده و در تاریکیِ مسیر رختکن گم شده. هم عاشق سینه‌چاک اشک ریخته و هم توپ. عاشق سینه‌چاک مانده و هزارهزار خاطره. این دفتر بازگوکنندهٔ چندتا از آن هزارهزار است، نه بیشتر.
aghamilad
می‌گفت «کسی که عزمش را جزم کرده جهان را مطابق میلش عوض می‌کند.»
Gray
شیرر معرکه بود، ولی در نیوکاسل بازی کرد و خیلی‌ها بازی‌های نیوکاسل را تماشا نمی‌کردند. می‌توانست به منچستر یونایتد برود و نرفت، می‌توانست راهی بارسلونا شود و نشد، می‌توانست پیراهن یووه را بپوشد و نپوشید. می‌گفتند نه گفتن‌هایش یعنی «خودکشی»، ولی می‌گفت «بچه که بودم آرزو داشتم برای نیوکاسل بازی کنم، پیراهن راه‌راه شمارهٔ نُه رو بپوشم و در سنت‌جیمزز پارک گل بزنم. هر چی باشه پسر یکی از اون چکش‌کارهای نیوکاسلی‌ام.»
VILL8IN
گذر ایام دغدغهٔ اصلی‌شان را تغییر نداده، حتا یک ذره.
امیرمحمد قرائی
پرندهٔ کوچک تلخیِ شکست را نمی‌فهمید.
امیرمحمد قرائی
او در بیمارستان به دنیا نیامده، در آلونک محقرشان روی تختی حصیری و پوشالی زاده شده. در شهر ترِس‌کوراسوئس در جنوب شرقی برزیل، شهری ملقب به «سه قلب». گفته‌اند سه قلب درون سینه‌اش داشته و شُش‌هایش مثل آدم‌های بزرگ بوده‌اند و قلبش سه برابر دیگران می‌زده. گفته‌اند دویست سال عمر خواهد کرد. گفته‌اند پس از تولدش الههٔ اقبال بر پایش بوسه زده، چرا که حین به دنیا آمدن به توپی چسبیده بود. نامش هم یگانه شده و تصادف و بی‌سوادی هم برایش اسم و رسمی آورده.
mohamad mirmohamadi
هجده سپتامبر ۲۰۰۰: آکادمی فوتبال بارسلونا امروز پسرک تازه‌واردی را در یکی از بازی‌های آکادمی فوتبال بارسا به میدان فرستاده‌اند. پسرک سیزده‌سالهٔ آرژانتینی را که قدش یک متر و نیم هم نبوده. پسرکی که در رختکن زیرچشمی نگاهش کرده‌اند و زیرلب گفته‌اند «چه‌قدر کوچولو.» پسرک تازه‌وارد بااعتمادبه‌نفس بازی کرده. بی‌اعتنا به سایرین دویده و بازی‌اش را کرده. به پسربچه‌ای که اسمش سسک فابرگاس بوده اعتنایی نکرده، همین‌طور به پسرک موبوری که نامش ژرارد پیکه بوده. پسرک آن‌قدر کم‌حرف و بی‌صدا بوده که بلافاصله برایش دست گرفته‌اند. گفته‌اند «لال» است.
mohamad mirmohamadi
«مسی خدای فوتبال است.»
mohamad mirmohamadi
آن‌چه سپری شده حیرت‌آور بوده. یکی از بهترین شب‌های لیونل که هر چند گل زده، ولی لذت را به نتیجه ترجیح داده. نمایشی که خوب شروع شده، در میانهٔ راه بهتر شده و در پایان به اوج رسیده. هررا گفته «مطمئن نیستم با یه آدم بازی کردیم. اون فرازمینی شده بود.»
mohamad mirmohamadi

حجم

۳۱۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۳۹ صفحه

حجم

۳۱۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۳۹ صفحه

قیمت:
۷۶,۰۰۰
تومان