دانلود و خرید کتاب یه چیزی بگو لاوری هالس اندرسن ترجمه حمیدرضا صدر
تصویر جلد کتاب یه چیزی بگو

کتاب یه چیزی بگو

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۲از ۲۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب یه چیزی بگو

کتاب یه چیزی بگو نوشته لاوری هالس اندرسن است که با ترجمه حمیدرضا صدر منتشر شده است. این کتاب روایتی از پشت پرده اتفاقات یک دبیرستان است، روایتی از درگیری‌های آدم‌ها که به ظاهر ساده است اما در باطن متفاوت.

درباره کتاب یه چیزی بگو

ملیندا دختر جوانی است که در مدرسه چندان محبوب نیست، او یک بار در یک مهمانی آخر سال دبیرستان با پلیس تماس گرفته است و مهمانی را خراب کرده است، ملیندا کم‌کم در مدرسه از همه فاصله می‌گیرد و با کسی صحبت نمی‌کند و روز به روز تنهاتر می‌شود، او فقط به کلاس هنر دلخوش است. اما حقیقت زندگی میلندا چیز دیگری است و او آزاری را تجربه کرده است که دیگران را تجربه نکرده است. 

این کتاب روایتی خواندنی از تنهایی و رنج و تلاش یک دختر نوجوان است که دیگران توان درک کردنش را ندارند.

خواندن کتاب یه چیزی بگو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی جهان پیشنهاد می‌کنم.

بخشی از کتاب یه چیزی بگو

دزدکی نگاهی به پشتم کردم. پیام ابروها خیلی سریع ارسال می‌شه. این بابا از اون خل‌مشنگ‌هاست. باید به چشم ببینه، باید بدونه چی فکر می‌کنیم. به حرف زدنش ادامه می‌ده. می‌گه در زمینه‌ی خواندن و نوشتن فارغ‌‌‌التحصیل می‌شیم، واسه این‌که یک میلیون ساعت صرف خواندن و نوشتن می‌کنیم (البته می‌تونم این ادعا رو زیر سؤال ببرم).

آقای فریمن: «چرا برای هنر وقت نمی‌‌گذارید؟ برای نقاشی، مجسمه‌سازی، زغال، پاستل، رنگ‌روغن؟ مگه واژه‌ها و اعداد مهم‌تر از تصاویر و پیکرها هستند؟ کی این رو گفته؟ آیا تا حالا درس جبر اشک‌تون رو درآورده؟» (دست‌ها بالا رفته‌ن‌، چند نفری تصور کرده‌‌ن آقای فریمن انتظار پاسخی داشته.) ولی اون ادامه می‌ده: «آیا ضمیر مضاف‌الیه می‌تونه احساسات جاری در قلب شما رو عیان کنه؟ اگر هم حالا هنر رو نیاموزید، هرگز نمی‌تونید بفهمید چگونه نفس بکشید!‌»

همچنان می‌گه. برای کسی که به ارزش کلمات اهمیت می‌ده، خیلی چیزا داره بگه. برای لحظاتی حواسم پرت می‌شه و دوباره وقتی جمع می‌شه که کره‌ی غول‌آسایی رو که نیمی از بخش نیم‌کره‌ی شمالیش کنده شده توی دست می‌گیره. می‌پرسه‌: «کسی می‌تونه بگه این چیه؟» صدایی از عقب کلاس می‌گه: «کره‌ی زمین.‌» نگاه عاقل‌اندر‌سفیه آقای فریمن. صدایی می‌پرسه: «این همون مجسمه‌ی گرون‌قیمتی نیست که یکی از بچه‌ها انداختش زمین و مجبور شد پولش رو بده و اگه نمی‌داد نمی‌گذاشتند فارغ‌التحصیل شه؟»

آقای فریمن آهی می‌کشه؛ «تخیل تو کجا رفته؟ چند سالته، سیزده؟ چهارده؟ هنوز چیزی نشده اجازه دادی خلاقیت رو ازت بگیرند! این یه کر‌ه‌ی قدیمیه که دخترام با اون وقتی هوا بارونی می‌شد تو محل کارم بازی می‌کردند. یه روز جنی پای راستش رو گذاشت درست روی تگزاس و ایالات متحده دفن شد ته اقیانوس. گفتم هورا، چه فکری! همین توپ له‌شده می‌تونه بازتابنده‌ی نکات قابل‌توجهی باشه. می‌شه تصویری از اون رو کشید درحالی‌که آدما از بخش سوراخ‌شده‌ش پا گذاشته‌‌ن به فرار یا تصویر سگی با پوزه‌بند که داره آلاسکا رو می‌جوه، می‌شه از ترکیب این توپ خیلی استفاده کرد. بسیار زیاد، شما هم به اندازه‌ی کافی مهم هستید تا انتخاب خودتون رو انجام بدید.» 

Fateme Soltani
۱۴۰۰/۰۶/۳۱

کتاب ،حکایت سکوت دختر نوجوانی است که پر از فریاد است.ملیندا قربانی است که در سکوت خودش ذوب می شه و هیچکس ، حتی پدر و مادرش کنجکاوتغییر رفتاهاش نیستند، حتی او را سرزنش می کنند . به نظر من ،هم

- بیشتر
رابرت
۱۴۰۰/۰۵/۰۳

این کتاب رو نشر پیدایش نیز چاپ کرده با اسم* حرف بزن * چقدر قشنگ و زیبا ولی دردناک بود ، یک اتفاق غیرقابل پیشبینی چقدر زندگی یک دختر دبیرستانی رو میتونه تحت الشعاع قرار بده و چقدر دلم برای نوجوان

- بیشتر
tdust
۱۴۰۱/۰۶/۲۷

اول بذارید از ترجمه بگم، ترجمه خوبی بود، این کتاب چون در زبان اصلی به جزئیاتی اشاره داره که ترجمه‌ی اونها نیاز به سانسور داره، طبعا سانسور کاملا معلومه تو‌ کل متن، فقط شما باید بدونید منظورش از لب تر

- بیشتر
نون
۱۴۰۱/۰۱/۱۰

داستان : یک دختر دبیرستانی به نام ملیندا به خاطر اتفاقی که تابستان ، در یک پارتی شبانه براش میفته کاملا دگرگون میشه و در سکوت و تنهایی با دردش دست و پنجه نرم می کنه . داستان محیط مدرسه

- بیشتر
گمشده در دنیای کتاب ها :(
۱۴۰۲/۰۴/۰۳

اگه میتونستم براش اسم انتخاب کنم میگفتم درد نوجوون . کتابی که در کنار داستان دردای ما چیزایی که مامیخوایم. کمبود های ما😒 اگه هر نوجوونی هر مادر و پدری به من بگه یه کتاب خوب بهم معرفی کن قطعا اینو میگم

- بیشتر
در جست و جوی دایناسور گمشده:)
۱۴۰۱/۰۷/۰۱

یه چیزی بگو روایت نقادانه یک دختر نوجوانِ عاصیِ حساس از زندگی امریکایی. ملیندا هم مثل هولدن کالفیلد همه چیز را جور دیگر می‌بینه. اون نوجوونیه که نمی‌خواد به شکل دیگران دربیاد و عضو دارودسته‌های دبیرستانی باشه. یه تیکه از کتاب🚶🏽‍♀️: «ما

- بیشتر
بوک تاب
۱۴۰۰/۱۱/۲۹

دوست داشتم. با اینکه با فرهنگ ما متفاوت بود اما بازم چیزهایی برای گفتن به ما داشت.نویسنده روایت خیلی خوب و روانی کرده و آدم راحت خودش را جای شخصیت اول داستان میگذاره. دختر نوجوانی که مشکلی براش پیش آمده

- بیشتر
ماهان
۱۴۰۳/۰۷/۰۷

متن روان و گیرایی داشت دوستش داشتم

مبینا نصرتی
۱۴۰۳/۰۶/۰۲

داستان یکم ناقص بود و خیلی زود و سریع جمع شد. ترجمه حمیدرضا صدر واقعا بد بود به درد یه کتاب تینیجری نمیخورد. ارزش خوندن داره مخصوصا اگه مثل من کتابای نوجوان که تو دبیرستان اتفاق میوفتن رو دوست دارین

shahrzad
۱۴۰۲/۰۳/۱۷

من خیلی با این کتاب نتونستم ارتباط برقرار کنم انگار پیش بقیه ی کتاب ها یه چیزی کم داره ترجمش خیلی خوبه اما خود کتاب انگار داستانی برای به نمایش گذاشتن و حرفی برای زدن نداره و در کل انگار

- بیشتر
«به جای لعنت فرستادن به تاریکی شمع روشن کن.»
roham.soltani
شاید اگه بزرگ شدم نقاش بشم.
Moti
آقای فریمن: «هنر بدون احساس مثل کیک شکلاتی بدون شکره. بالا می‌آری‌.» انگشتش رو می‌کنه توی گلوش. «بار دیگه که روی درخت‌هات کار می‌کنی به درخت‌ها فکر نکن. به عشق فکر کن، یا به تنفر، یا به شادی، یا به خشم، به هر چیزی که احساسی به تو بده، هر چیزی که کف دستت رو از عرق خیس ‌کنه یا پنجه‌ی پات رو مچاله کنه. تمرکزت رو بگذار روی همون احساس. وقتی آدما احساس‌شون رو بیرون نمی‌ریزند یک تکه‌شون همون وقت می‌میره. باورت نمی‌شه چه‌قدر از همین آدم‌بزرگ‌ها عملاً از درون مرده‌ن‌. روزاشون رو بدون این‌که بدونن کی‌اند سپری می‌کنند، فقط منتظر یه سکته‌ی قلبی‌اند یا سرطان یا کامیونی که از راه برسه و کارشون رو تموم کنه. این غم‌انگیزترین چیزیه که می‌دونم.»
Fateme Soltani
این‌که وقتی احساس قدرت می‌کنید، اهمیتی هم نمی‌دید دیگران درباره‌ی اندازه‌های بدن‌تون چی بگن.
spencer
چه‌قدر از همین آدم‌بزرگ‌ها عملاً از درون مرده‌ن‌. روزاشون رو بدون این‌که بدونن کی‌اند سپری می‌کنند، فقط منتظر یه سکته‌ی قلبی‌اند یا سرطان یا کامیونی که از راه برسه و کارشون رو تموم کنه. این غم‌انگیزترین چیزیه که می‌دونم.
نون
چرا در هالووین هیچ پسر‌بچه‌ای لباس دامادی نمی‌پوشه؟
نون
وقتی یک گیاه خیلی‌خیلی کوچولو سر از خاک بیرون می‌آره، شروع می‌کنه به برگ دادن، تا بتونه نور بیشتری جذب کنه. می‌گیره می‌خوابه، می‌خوره و حموم آفتاب می‌گیره تا آماده‌ی گل دادن بشه ــ این می‌شه یک گیاه نوجَوون. ولی نوجوونی زمان نامناسبی برای تبدیل شدن به یه گل رز یا گل همیشه‌بهار نیست، چون آدما با قیچی‌هاشون حمله می‌کنند به اونا و زیبایی‌هاشون رو می‌چینند. ولی گیاهان موجودات خونسردی‌اند. اگه گل رزی چیده بشه، بوته‌ی رزْ گل دیگه‌ای می‌ده. گل رز برای تولید دانه‌های بیشتر باید غنچه کُنه.
Fateme Soltani
ریاضیات آسونه چون جای بحث‌و‌جدل نداره. جواب یا درسته یا غلط.
spencer
وقتی آدما احساس‌شون رو بیرون نمی‌ریزند یک تکه‌شون همون وقت می‌میره. باورت نمی‌شه چه‌قدر از همین آدم‌بزرگ‌ها عملاً از درون مرده‌ن‌. روزاشون رو بدون این‌که بدونن کی‌اند سپری می‌کنند، فقط منتظر یه سکته‌ی قلبی‌اند یا سرطان یا کامیونی که از راه برسه و کارشون رو تموم کنه. این غم‌انگیزترین چیزیه که می‌دونم.
Moti
«به جای لعنت فرستادن به تاریکی شمع روشن کن.»
نون
می‌خوام دوباره برگردم به کلاس پنجم. حالا این شده یه راز مخوف، تقریباً به بزرگیِ اون یکی. چه‌قدر همه‌ی ‌چیزا در کلاس پنجم آسون سپری می‌شدند، اون‌قدر بزرگ بودم که بدون حضور مامان جلو خونه بازی کنم و اون‌قدر جَوون که کمی از خونه دور بشم. همون‌قدر دور شدن از خونه کافی بود
ماهان
شرط می‌بندم اگه به دنیا نیومده بودم پدر و مادرم تا حالا از هم جدا شده بودند. تردیدی ندارم سخت مایه‌ی سرخوردگی‌شون شده‌م. نه جذابم و نه باهوش و نه خوش‌هیکل. تمام‌و‌کمال مثل خودشون هستم ــ یه انگل معمولی در پسِ کلی راز و دروغ. باور نمی‌کنم بتونیم تا فارغ‌التحصیل شدنم این نقش بازی کردن رو ادامه بدیم. مایه‌ی تأسفه که نمی‌تونیم قبول کنیم در زندگی خانوادگی‌مون شکست خوردیم، خونه‌مون رو بفروشیم، پولش رو تقسیم کنیم و هر کدوم بریم دنبال زندگی خودمون.
Moti
ولی وظیفه‌م تأیید کردن و تکون دادن سر شده، این‌که حتا اگه نفهمم چی می‌گه بگم: «می‌فهمم منظورت چیه.» و وقتی می‌دونم چیزی از موسیقی نمی‌دونه بگم: «خیلی بی‌انصافیه قبولت نکردند.»
spencer
آخر از همه بازیکنای گردن‌کلفت‌مون وارد می‌شن، شیاطین‌مون. همون پسرایی که تو مدرسه‌ی ابتدایی برای زد‌و‌خورد‌های وحشیانه تنبیه می‌شدند حالا برای همون زدو‌خوردها پاداش می‌گیرند. اسمش رو گذاشته‌ن فوتبال.
spencer
حرف نزدن آسون‌تره. صدات رو ببُر، کلون دهنت رو ببند، خفه‌شو. همه‌ی اون پرت‌و‌پلاهایی که تو تلویزیون درباره‌ی ایجاد ارتباط و ابراز احساسات شنیده‌ی دروغ بود. هیچ‌کس واقعاً نمی‌خواد چیزی رو که باید بگید بشنوه.
spencer
گیاهان بیشتر از چیزی که نیاز دارند دانه تولید می‌کنند، چون می‌دونن همه‌چیزِ زندگی چفت‌و‌بست نداره و همه‌ی دانه‌ها هم جون به‌ درنمی‌برن. خوب که فکر می‌کنید می‌فهمید گیاهان چه‌قدر باهوشن. آدما هم روزگاری همین‌طوری عمل می‌کردند، ده دوازده‌تا بچه می‌آوردند چون می‌دونستن چندتایی‌شون می‌میرند، چندتایی هرز می‌رن و یکی دوتاشون هم می‌شن کشاورزانی سخت‌کوش و درست‌کار. کشاورزانی که می‌دونن چه‌طوری دانه بار بیارن.
Moti
باید تو همه‌ی کلاس‌ها حاضر شم. باید یه آدم عادی بشم. بقیه رو فراموش کن.
Moti
اگه یه آدم معروف این رو انجام می‌داد احتمالاً کار معروفی می‌شد و با قیمت بالایی فروش می‌رفت. ولی اگه من همون کار رو بکنم، استقبال نمی‌شه.
نون
گیاهان بیشتر از چیزی که نیاز دارند دانه تولید می‌کنند، چون می‌دونن همه‌چیزِ زندگی چفت‌و‌بست نداره و همه‌ی دانه‌ها هم جون به‌ درنمی‌برن. خوب که فکر می‌کنید می‌فهمید گیاهان چه‌قدر باهوشن. آدما هم روزگاری همین‌طوری عمل می‌کردند، ده دوازده‌تا بچه می‌آوردند چون می‌دونستن چندتایی‌شون می‌میرند، چندتایی هرز می‌رن و یکی دوتاشون هم می‌شن کشاورزانی سخت‌کوش و درست‌کار. کشاورزانی که می‌دونن چه‌طوری دانه بار بیارن.
Fateme Soltani
چه‌قدر مونده؟ دو هفته کلاس مونده؟ گاهی فکر می‌کنم دبیرستان یه بیگاری طولانی‌مدته؛ اگه اون‌قدر قوی باشی که ازش جون به درببری، اجازه می‌دن بزرگ‌سال بشی. امیدوارم ارزشش رو داشته باشه.
Fateme Soltani

حجم

۲۱۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۱۴ صفحه

حجم

۲۱۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۱۴ صفحه

قیمت:
۴۸,۰۰۰
۲۴,۰۰۰
۵۰%
تومان