کتاب جورج اورول
معرفی کتاب جورج اورول
این کتاب که به شرح و تفسیر و نقد آثار و اندیشههای جوروج اورول میپردازد دومین جلد از مجموعه نسل قلم نشر نو است که با نویسندگی تام هاپکینسن و ترجمه پیروز سیاوشی به چاپ رسیده است.
درباره مجموعه نسل قلم
مجموعه نسل قلم که بیش در دهه هفتاد شمسی منتشر میشد اینک در قطع و طراحی تازهای در نشر نو روانه بازار شده و تاکنون ۵ جلد آن به چاپ رسیده است.
ترجمه این مجموعه صدو ده جلدی در سال ۱۳۷۱ آغازشد، بخشهایی از آن در نشر ماهی و نشر فرهنگ نو در سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۷ نیز تجدیدچاپ شد. استقبال از مجموعه آثار نسل قلم بسیار چشمگیر بود و هر کتاب از این مجموعه با شمارگان ۳ هزار نسخه منتشر میشد.
مترجمان شناختهشده و خبره ایرانی چون عبدالله کوثری، محمد مختاری، کریم امامی، ابراهیم یونسی، مهدی سحابی، فرخ تمیمی و خشایار دیهیمی در ترجمۀ این مجموعه مشارکت داشتند و کل مجموعه را خشایار دیهیمی مدیریت کرده است.
به گفته خشایار دیهیمی کتابهای این مجموعه زندگی نامه نیستند بلکه شرح و تفسیر و نقد آثار و اندیشههای نویسندگاناند. حجم کتابها اندک است پلی نقطه شروع خوبی برای خوانندگانی محسوب میشوند که قصد دارند با اندیشهها و محتوای آثار اتین نویسندگان آشنا شوند.
تاکید این مجموعه بر آثار نویسندگان است و تلاش میکند به کلیدهای اصلی بنمایههای فکری و درونمایه آثار آنها بپردازد و در کنارش نیمنگاهی هم به زندگی نویسنده بیاندازد.
خواندن کتابهای مجموعه نسل قلم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتابهای مجموعۀ نسل قلم مناسب مخاطبانی است که میخواهند خواندن مجموعه آثار این نویسندگان را آغاز کنند و کسانی که با آثار آنها آشنایی دارند اما برای درک بهتر آثارشان به متون تکمیلی، خلاصه شده و منسجم نیاز دارند.
بخشی از کتاب جوروج اورول
اورول در فاصله ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۵ با معلّمی در خانهها و معلّمی در مدارس خصوصی پایین شهر ــ مدارسی که در دختر کشیش تصویر هولناکی از آنها ارائه کرده است ــ و نیز با نوشتن کتاب و روزنامهنگاری، با زحمت توانست خودش را سرپا نگه دارد.
دختر کشیش کتابی است که اورول خود سخت از آن بیزار شد؛ دیگر آن را در فهرست آثار منتشرشدهاش نمیآورد و میگویند که هر نسخهای از آن به دستش میافتاد میخرید و از بین میبرد. این کتاب به دو دلیل حالوهوایی متفاوت از دیگر آثارش دارد: اول به سبب درونمایه و تعالیم آن که بر این نکته پای میفشارد که آنچه مهمّ است ایمان است، چه این ایمان درست باشد چه نادرست؛ دوم از این جهت که شخصیت محوری آن یک زن است. اورول خودش را در مقام دختر کشیشی مینشاند که از مسائل جنسی کناره گرفته، و سخت از آن در هراس است؛ و این هراس او در سرزنشهای دائمی وجدانش هویداست. اگر دو صحنه دردناک وسوسه و اغوا را در زندهباد گیاهان آپارتمانی! و هزار و نهصد و هشتادوچهار به یاد بیاوریم، دیگر جای تردیدی برایمان نمیماند که این هراس یکی از وجوه قوی سرشت خود اورول بوده است. درواقع، جوهر رمان را میتوان داستان تلاش انسانی دانست که از برقراری تماس با جهان در هراس و سخت از آن بیزار است. این تماس به حدی دردناک است که فقط با وانهادن حافظه و هر چیز دیگر، ازجمله شهرت و اعتبار، میسّر میشود. سرانجام، فردی که در پی برقراری تماس است دست از تلاش برمیدارد و به ایمان پناه میبرد ــ هر ایمانی که باشد، زیرا این ایمان هرچه باشد باز بهتر از بیحفاظ قرار گرفتن در معرض زندگی است.
ساخت این کتاب از سنّت پیکارسک تبعیت میکند و صرفآ مجموعهای از ماجراهاست که در آن قهرمان زن از جایی به جایی میرود و حوادث مختلفی را پشت سر میگذارد. بدینسان، اورول توانست از تجارب خودش در کار رازکچینی در کنت۳۸، از نوانخانههای لندن، و از بدترین نوع مدارس خصوصی بهره بگیرد و پسزمینههای تیره وتار و تأثیرگذاری خلق کند و پیام اصلاحطلبانهای را نیز، که بهندرت از اظهارش بازمیمانْد، در این اثر بگنجاند.
در دختر کشیش یک صحنه خارقالعاده هست ــ صحنهای زنده و برجسته و مصیبتبار ــ که همچون نیمنگاهی است که به گوشهای از دوزخ بیفکنند. دختر کشیش در شب یخبندانی در میدان ترافالگار۳۹ خود را بیخانهوکاشانه در جمع مشتی آدم درمانده و نومیدتر از خود مییابد. صحبتهای آنها بر روی هم همچون ادعیه و اوراد ملعونان و مغضوبان است. این جمع متشکل است از کشیشی که خلع لباسش کردهاند، زنی که شوهر از خانه بیرونش کرده است، خانهبهدوش پیری که شپش از سرورویش بالا میرود، پسرانی که از شمال کشور آمدهاند و برای بهدست آوردن لقمهای نان در کنار میخانهها آواز میخوانند ــ و پاسبانی که هرازچندگاه، همین که خیال باطل گرم شدن به ذهنشان راه مییابد، از راه میرسد و همهشان را از آنجا دور میکند.
کتاب بعدی، اورول، زندهباد گیاهان آپارتمانی! که در ۱۹۳۶ منتشر شد، باز هم اساسآ مخلوطی است از فضای تیرهوتار ــ با مفهوم ضمنی انتقاد خشماگین از شیوه زندگی ــ و تحلیلی از ارزشهایی که مبنای زندگی است. اینبار درونمایه کتاب پول است.
گوردن کامستاک که جوان تنهایی با تمایلات ادبی است، فرصت استخدام در یک شرکت تبلیغاتی را رها میکند و در عوض، برای اینکه وقتی برای نوشتن داشته باشد، با درآمد هفتهای دو پوند در یک کتابفروشی مشغول به کار میشود؛ بهناگزیر، فقر چنان بر افکارش چیره میشود که نمیتواند به کار ادبیاش بپردازد ــ واقعیتی که هرگز با آن مواجه نمیشود و نمیپذیرد، و در عوض دائمآ اسیر پنجه رشک و غبطه به حال کسانی است که موقعیت مناسبتری را در زندگی به ارث برده یا خود کسب کردهاند. سرچشمه بسیاری از شوربختیهای کامستاک اشتباهات خود اوست: او فکر میکند که در نبرد با پول و ارزشهای متکی بر پول و مادیات است، اما هنگامی که پیشخدمتی با او به دلیل فقر و بیپولیاش درشتی و گستاخی میکند، عمیقآ آزردهخاطر میشود.
او «عاشق» دختری است به نام رُزمری۴۰ و همه سعیاش این است که حقارتهایی را که خود متحمل میشود به او منتقل کند و دائمآ او را سرزنش میکند که به زندگی او آن شور و شوق و آسایش را که نیاز داشته نیاورده است؛ اما شیوهاش برای کام گرفتن این است که با شکوه و شکایت میپرسد که: «بالاخره نمیخواهی با من همخوابه شوی؟»، یا اینکه در بوتهزار قصبهای دوردست روی خاکوخل با دخترک عشقبازی میکند. وقتی هم که دختر به دلیل معقولی دست رد بر سینه او میگذارد، این رد کردن را به حساب فقر خود میگذارد.
کتاب با حالوهوایی مثبت به پایان میرسد. رُزمری پابهماه است؛ آن دو تصمیم میگیرند ازدواج کنند؛ و کامستاک لذتهای سادهای همچون خریدن مقداری اثاث منزل و گرفتن سرپناهی که آنها را در خود جای دهد، و فضایل سادهای همچون از عهده دخلوخرج برآمدن، تشکیل خانواده دادن، و تا حد ممکن صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشتن را کشف میکند، کتاب هم عنوانش را از اینجا برگرفته است، از گیاه آپارتمانی سختجان که نمادی از شکیبایی و احساس مسئولیتِ فردی طبقه متوسط است. بهظاهر اورول میخواهد بگوید که این فضایل را پیوسته ریشخند کردهاند، اما اگر همین فضایل در میان نباشند که سروسامانی به زندگی بدهند، خود این ریشخندکنندگان وضع دشواری خواهند داشت.
حجم
۶۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
حجم
۶۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
نظرات کاربران
اطلاعات خوبی از زندگی و تفکر اورول میده. ولی کاش کتاب های اورول بهتر نقد می شد.