کتاب ملکوت و جنت
معرفی کتاب ملکوت و جنت
کتاب ملکوت و جنت اثری از جورجو آگامبن است که با ترجمه ابراهیم رنجبر در انتشارات نگاه منتشر شده است. این کتاب نگاهی به جهانی میاندازد که ما آن را همان بهشت موعود میخوانیم و تلاش میکند تا این جهان را که جز سعادت و خوشی در آن جای ندارد، از دیدگاهی فلسفی مورد بررسی قرار دهد.
درباره کتاب ملکوت و جنت
همه ما در انتظار و تصور آرمانشهری هستیم که در آن هیچ شری جای ندارد و همه خیر است. خبری از بیماری و مرگ نیست. انسان به هر خوشی و لذتی که بخواهد دست پیدا میکند و همه چیز بر طبق روال پیش میرود. بدون اینکه مشکلی بر سر راه انسان قرار بگیرد و او را از رشد و تعالی باز دارد. همه ما، حتی بدبینترینهایمان هم در انتظار چنین دنیایی هستیم و برای زندگی در همین جهان نقشه میریزیم. تلاش ما بر این است که نهایتا به آن جهان برسیم. جهانی که شایستگیاش را داریم. کسی نمیتواند منکر این تصورات شود. شاید بهتر باشد نامش را استعاره بگذاریم. استعارهای که زندگی اجتماعی و حتی زندگی سیاسی ما را سامان داده و به آن خط میدهد. اما جورجو آگامبن در کتاب ملکوت و جنت همین استعاره را زیر سوال میبرد.
این استعاره در ادبیات و دین نقش بسیار مهمی دارد. شاعران در حسرت روزگار از دست رفته شعر سرودند و متدینان به امید زندگی در آن دنیا و فرا رسیدن چنین دنیایی ایمان آوردهاند. همه برای رسیدن به رفاه بیشتر در انتخابات شرکت میکنند و در نهایت همه ما برای اینکه زندگی خود را کمی تغییر دهیم، در تلاش و تکاپوییم.
ملکوت و جنت، تلاشهای جورجو آگامبن برای بررسی این تقلاهای انسانی است. او با دستمایه قراردادن تصور «پردیس»، «فردوس» و «جنت» تصور ما را از وضعیت آرمانی بررسی کند و در ادامه میکوشد با برقرار کردن نسبتی میان این مفهوم و ملکوت خداوند، رابطهٔ این تصور را با امر سیاسی، یعنی مناسبات زندگی ما در مقام انسان، بکاود.
کتاب ملکوت و جنت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب ملکوت و جنت را به تمام علاقهمندان به مطالعات فلسفی و هستی شناسانه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ملکوت و جنت
این نظریه که انسان شدن خدا باعث شد طبیعت بشر «قادر به دوباره قد علم کردن باشد» (سوفیچنته اَ ریلوارسی)، به نحوی که دوباره کاملاً به وضع اصلی و آغازین خود بازگردد («انسان را به زندگی کامل خود بازگرداندن»؛ ریپاراره لُ مو ا سوآ اینترا ویتا (بهشت، سرود ۷، سطر ۱۰۴))، آموزهٔ الهیاتی کاملاً اصیلی است. برای درک میزان تازگی این موضع، نباید فراموش کرد که عبارت «دوباره قد علم کردن» از طرفی در تناقض با نظریهٔ آگوستین است؛ ما نظریهٔ آگوستین را بارها تکرار کردهایم، بر اساس این نظریه هرکه بگوید «ارادهٔ آدم برای دست نیالودن به گناه کفایت میکند (سوفیکره ولونتاتم) (...) باید نفرین شود (آناتِماندوم اِسّه)» (دربارهٔ اعتلای درستکاری در انسان، ۲۱. ۴۴)، زیرا رستگاریْ رهاییِ کامل طبیعت انسان را از فساد خود در پی ندارد؛ از دیگر سو، بر اساس آموزهٔ آکوییناس نیز، آیینهای کلیسایی، پس از آمدن مسیح و بر اساس وضعیتی که پس از گناه بر سر انسان میآید، ضروری است:
از آنجا که انسان با هواجس خویش و دست آلودن به گناه خود را دستاویزِ امور جسمانی کرد، ضروری است در همان موضع آلوده شدن به مرض برای او دارویی تجویز کرد. به این ترتیب، بجا و بایسته بود که خداوند از نشانههای جسمانی بهره گرفت و انسان را دارویی روحانی اعطا کرد (زبدهٔ الهیات، ۳a، q.۶۱، a.۱).
در اندیشهٔ دانته هیچ نشانی از این نکته نیست؛ از نگاه او، تجسد مسیح کاملاً برای الغای گناه کفایت میکند؛ به علاوه، موضع او نسبت به آیینهای کلیسا که هیچگاه در کمدیا، مگر در اشاره به فساد کلیسا، ذکری از آنها نمیکند، در مقابل، هسمو با نظرگاه افرادی است که تصدیق میکنند «پس از آمدن مسیح هیچ نیازی به مراسم عبادی نیست. زیرا با در رسیدن حقیقت باید از تمثیل دست کشید (...) بنابراین، از آنجا که مراسم عبادی نشانهها یا تمثیلیهایی از حقیقت هستند، ظاهراً پس از رنج مسیح دیگر هیچ نیازی به مراسم عبادی نیست» (همان، ۳a، q.۶۱، a.۴، arg.۱)؛ آکوییناس سعی در مخالفت با همین افراد دارد. به این ترتیب، جای هیچ تعجبی نیست که دانته در ضیافت «ترانهٔ پیامبر را که میگوید وقتی مردم اسراییل از مصر رفتند، یهودیه یکدست و آزاد شد» به این معنی تفسیر میکند که «وقتی نفس از گناه جدا شود، در قدرت خود یکدست و رها میشود» (۲. ۱. ۶-۷)؛ به همینسان، اصلاً تعجبآور نیست که ویرژیل در آستانهٔ پردیس زمینی با این عبارت صریح دانته را ترک میکند که: «آزاد و راد، و یکدست است ارادهٔ تو» (لیبِرو، دریتّو اِ سانو اِ توئو آربیتریو) (دوزخ، سرود ۲۷، سطر ۱۵۰) در فرازی از دربارهٔ حکومت واحده، فرازی که یادآور پلاگیوس بود، درست همین آزادی است که «بزرگترین تحفهٔ خداوند به طبیعت بشر» خوانده میشود:
باید بر این نکته واقف بود که اصل اولیهٔ آزادی ما آزادی اراده (لیبرتاس آربیتریای) است که چهبسا بسیاری آن را بر زبان راندهاند، ولی عدهٔ قلیلی در قلبشان صاحب آن هستند (...). اگر داوری و حکم به طریقی متأثر از ذوق باشد (چنانکه اگر طبیعت بشر به فساد علاجناپذیر گرفتار باشد، رخ میدهد)، دیگر از ارادهٔ آزاد خبری نیست (...). بنابراین، پر واضح است که آزادی در این اصل بزرگترین هدیهای که خداوند به طبیعت انسان پیشکش کرده است، زیرا ما به یاری همین فدیه است که در اینجا در مقام انسان و در جایی دیگر به مثابهٔ خدایانْ مسرور و مبتهج خواهیم بود؛ ما این نکته را در بخش بهشت از کمدیا گفتهایم (سیکوت این پارادیسو کمدیهِ ایام دیکسیت). (۱. ۱۲. ۲-۶)
آزادی و سعادت، در اصل و به لطف تجسد مسیح حتی اکنون نیز، به نحوی ناگسستنی در طبیعت بشر ممزوجاند. «جنگل الهیِ» پردیس جایی است که راستکاری و سعادت آغازین بر آن حکمفرماست.
حجم
۱۶۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۶۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه