دانلود و خرید کتاب صوتی چشم هایش
معرفی کتاب صوتی چشم هایش
کتاب صوتی چشمهایش نوشتهی بزرگ علوی است که برای اولین بار در سال ۱۳۳۱ منتشر شد. این رمان یک داستان عاشقانه با ردپایی از سیاست و موضوعات اجتماعی است که بزرگ علوی با کنار هم گذاشتن قطعات پراکنده یک اتفاق آن را خلق کرده است.
نخستین بار در میانه سالهای ۱۲۸۸-۱۲۸۹ بود که نویسندهای با نام مستعار علی عمو تعدادی داستان کوتاه به زبان فارسی و به سبک مدرن نوشت و در روزنامه وقت به چاپ رساند. اما آنچه که در تاریخ ادبیات معاصر فارسی مورد توجه قرار گرفت، مجموعه داستانهای کوتاه «یکی بود، یکی نبود» و «فارسی شکر است» نوشته محمدعلی جمالزاده بود که سبک واقعگرایی را وارد ادبیات داستانی فارسی کرد. پس از جمالزاده نیز نویسندگانی مانند بزرگ علوی، صادق هدایت و صادق چوبک بودند که به گسترش داستاننویسی نوین ایرانی پرداختند. بدین ترتیب میتوان گفت که نقطه عطف ادبیات داستانی در ایران، نیمه اول قرن چهاردهم است. چشمهایش یکی از آثار ماندگار همین دوران است.
آوانامه این کتاب صوتی را با ثدای آرمان سلطان زاده منتشر کرده است.
درباره کتاب صوتی چشمهایش
کمتر کسی است که بزرگ علوی را نشناسد و نام اثر مشهور او، رمان چشمهایش را نشنیده باشد. این رمان را میتوان اوج هنر نویسندگی علوی دانست که یکی از آثار تاثیرگذار بر ادبیات داستانی ایران است. کتاب صوتی چشمهایش داستان عاشقانه فرنگیس و استاد ماکان است که از زبان یک ناظم مدرسه روایت میشود. استاد ماکان نقاش مشهوری است که رهبری یک تشکیلات سیاسی را بر ضد دیکتاتوری رضاشاه بر عهده دارد. این مرد که از روشنفکران عصر خود محسوب میشود به دلیل مبارزات سیاسی تبعید شده و در همان جا میمیرد.
پس از مرگ استاد ماکان، نمایشگاهی از آثار او در یکی از دبیرستانهای تهران برگزار میشود. در این میان توجه ناظم مدرسه به یک تابلوی نقاشی جلب میشود که تصویری از چشمهای یک زن است و گویی رازی پنهان دارد. ناظم که نسبت به مرگ استاد ماکان مشکوک است، سعی در کشف علت آن دارد. او معتقد است اگر صاحب این چشمها را پیدا کند میتواند راز مرگ استاد را برملا سازد.
اما هیچ زنی در زندگی ماکان نبوده و این موضوع کار را برای ناظم سختتر میکند. او پس از سالها و به طور اتفاقی موفق میشود صاحب آن چشمها، یعنی فرنگیس را پیدا کند و با وی به گفتگو مینشیند.
فرنگیس زنی از طبقه بالای جامعه بود که به خاطر ثروت و زیباییاش توجه مردان بسیاری را به خود جلب میکرد. این مردان برای او چیزی به جز سرگرمی نبودند تا زمانی که با استاد ماکان ملاقات کرد. بیاعتنایی استاد نقاش به زیبایی و داراییهای فرنگیس باعث شد این دختر دلباخته او شود و در آخر برای نجات جان وی از خود بگذرد.
بزرگ علوی رمان چشمهایش را در مدت ۶ ماه نگاشته و سعی کرده از این طریق مخاطب را با فضای سیاسی و اجتماعی زمان خود آشنا کند. این اثر که بیش از ۷۰ سال پیش به رشته تحریر درآمده، جزو معدود آثار فارسی است که یک زن با تمام عواطف و احساسات خود در محوریت آن قرار دارد.
کتاب صوتی چشمهایش با وجود زبان بیتکلف و سادهای که دارد، یکی از تاثیرگذارترین و جریانسازترین آثار ایرانی به شمار میرود. این رمان نه تنها بر ادبیات، که حتی بر تحولات اجتماعی دهه پنجاه نیز تاثیر گذاشت و همین موضوع نقطه عطف بزرگی در آثار بزرگ علوی ایجاد کرد.
این کتاب که یکی از محبوبترین رمانهای ایرانی است، به زبانهای کردی و عربی نیز ترجمه شده و طرفداران زیادی در کشورهایی مانند لبنان دارد.
شنیدن این کتاب صوتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
کتاب صوتی چشمهایش مناسب افرادیست که به رمانهای صوتی عاشقانه ایرانی، رمانهای عاشقانه، معمایی و سیاسی علاقه دارند. این کتاب که یکی از بزرگترین آثار ادبیات فارسی معاصر به شمار میرود، ایران را در زمان پهلوی اول به تصویر میکشد. مطالعه این رمان شما را با اوضاع اجتماعی و سیاسی دوران رضاشاه آشنا میکند و فریاد مبارزان آن زمان را به گوشتان میرساند.
چرا باید رمان صوتی چشمهایش با صدای آرمان سلطان زاده را بشنویم؟
رمان چشمهایش یکی از آثار مهم ادبیات فارسی بوده و تحولات بزرگی در آن ایجاد کرده است. این کتاب زبانی مدرن و امروزی دارد و اثری فراتر از زمان خود است.
کتاب صوتی چشمهایش علاوه بر روایت یک داستان عاشقانه، سندی از تاریخ معاصر ایران در زمان رضاشاه است و مطالعه آن میتواند شما را با شرایط حاکم در آن دوران آشنا کند.
این کتاب علاوه بر این که هنر نویسندگی بزرگ علوی را به تصویر میکشد، شما را با عقاید او نیز آشنا میسازد. مردی که نه تنها یک نویسنده، بلکه یک مبارز چپگرا، روزنامهنگار نوگرا و پدر داستاننویسی نوین ایران بود.
درباره بزرگ علوی
سید مجتبی آقابزرگ علوی متولد ۱۳ بهمن ۱۲۸۲ در تهران است. پدرش سید ابوالحسن و مادرش خدیجه قمرالسادات سه دختر و سه پسر داشتند و مجتبی فرزند سوم آنها بود. خانواده علوی یکی از خانوادههای سرشناس تهران به شمار میآمدند و یکی از پدربزرگهای مجتبی مجتهد و دیگری از نمایندگان دوره اول مجلس بود. مجتبی خانوادهای متمول، روشنفکر و فرهیخته داشت که همواره طرفدار مشروطیت بودند و پدرش با عضویت در حزب دموکرات ایران به مقابله با استعمار کشور به دست روسیه و انگلستان پرداخت.
بزرگ علوی در سال ۱۲۹۸ به همراه برادرش مرتضی به آلمان رفت و دوران دبیرستان خود را در شهرهای مختلف این کشور سپری کرد. پس از اتمام این دوران، او به مونیخ رفت و به تحصیل در رشته روانشناسی پرداخت و در این مدت تعدادی از آثار ادبی آلمان را به زبان فارسی ترجمه کرد.
در سال ۱۳۰۶ شمسی بود که پدر بزرگ علوی در پی یک شکست بزرگ تجاری خودکشی کرد و یک سال پس از این اتفاق مجتبی از دانشگاه مونیخ فارغالتحصیل شد و با وجود اینکه میتوانست با دریافت بورسیه به ادامه تحصیل در این کشور بپردازد، به ایران بازگشت.
او در ایران به عنوان یک معلم مشغول به کار شد و در کنار آن حرفه روزنامهنگاری را نیز در پیش گرفت. همین انتخاب باعث شد که بزرگ علوی همواره در جریان اتفاقات سیاسی و اجتماعی کشور قرار بگیرد و از شرایط قشر ضعیف جامعه آگاه باشد.
در سال ۱۳۱۰ شمسی، بزرگ علوی با صادق هدایت آشنا شد و مدتی بعد مسعود فرزانه و مجتبی مینوی نیز به آنان پیوستند. این چهار نفر گروهی به نام نوگرای ربعه تشکیل دادند تا از این طریق بتوانند با نویسندگان سنتگرا مقابله نمایند. در همین دوران بود که علوی نخستین اثر خود را با نام «چمدان» منتشر کرد؛ اثری که برای نوشتن آن از آثار صادق هدایت و عقاید زیگموند فروید الهام گرفته بود.
بزرگ علوی هم مانند بسیاری از روشنفکران عصر خود عقاید مارکسیستی داشت. همین موضوع باعث شد که به گروهی از تجددگرایان سوسیالیست، به رهبری تقی ارانی بپیوندد و سرانجام در سال ۱۳۱۶، به همراه ۵۲ نفر دیگر بازداشت شده و به زندان بیفتد. او در زندان دو اثر ماندگار «پنجاه و سه نفر» و «ورق پارههای زندان» را به رشته تحریر درآورد.
این نویسنده تنها مدت کوتاهی پیش از وقوع کودتای ۲۸ مرداد به آلمان مهاجرت کرد. او پس از پیروزی انقلاب ۵۷ چند سالی به ایران بازگشت اما دوباره این کشور را به مقصد برلین ترک کرد و تا آخر عمر خود در آلمان ساکن شد.
بزرگ علوی در ۲۸ بهمن ۱۳۷۵ در اثر سکته قلبی چشم از جهان فروبست و در برلین به خاک سپرده شد.
در بخشی از کتاب صوتی چشمهایش میشنویم
پرده «چشمهایش» صورت ساده زنی بیش نبود. صورت کشیده زنی که زلفهایش مانند قیر مذاب روی شانهها جاری بود. همهچیز این صورت محو مینمود. بینی و دهن و گونه و پیشانی با رنگ تیرهای نمایان شده بود. گویی نقاش میخواسته بگوید که صاحب صورت دیگر در عالم خارج وجود ندارد و فقط چشمها در خاطره او اثری ماندنی گذاشتهاند. چشمها با گیرندگی عجیبی به آدم نگاه میکردند. خیرگی در آنها مشهود نبود، اما پردههای حائل بین صاحب خود و تماشاکننده را میدریدند و مانند پیکان قلب انسان را میخراشیدند. آیا از این چشمها میبایستی در لحظه بعد اشک بریزد؟ یا اینکه خنده تلخی بجهد؟ اما دور لبها خندهای محسوس نبود. آیا چشمها تنگ و کشیده بودند که بخندند و تماشاکننده را به زندگی تشویق کنند و یا دلخستهای را بچزانند؟ آیا این چشمها از آن یک زن پرهیزکار از دنیا گذشته بود، یا زن کامبخش و کامجویی که دنبال طعمه میگشت، یا اینکه در آنها همهچیز نهفته بود؟ آیا میخواستند طعمهای را به دام اندازند؟ یا لهله طلب و تمنی میزدند؟ آیا صادق و صمیمی بودند یا موذی و گستاخ؟ عفیف یا وقیح؟ آیا بیاعتنایی جلوهگر شده بود؟ یا التماس و التجاء؟ اگر التماس میکردند چه میخواستند؟ این نگاه، این چشمهای نیمخمار و نیم مست چه داستانها که نقل نمیکردند!
زمان
۰
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۷۲
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۰
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۷۲
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
عاشق کتاب خوندنم.خواهش میکنم کتاب بخونید تا سطح علمیتون بالابره.واقعا کشورمون به افراد کتابخون نیازداره.مانیاز داریم تا سطح سوادمون بالابره.پیشرفت یک کشور فقط بستگی به نیروی کارنداره بستگی به سواد هم داره
با احترام نسبت به نویسنده و زحماتش نظر شخصیه من اینه : حقیقتش اصلا جالب نبود ، خیلی زیاده گویی داشت ، کلا شخصیتهای غیر واقعی داشت ، اصلا یه نفر نیست که رفتارش طبیعی باشه تو این داستان .
چشم هایش نام رمانی از بزرگ علوی است که برای نخستین بار در سال ۱۳۵۷ خورشیدی منتشر شد. بزرگ علوی در این رمان روش استعلام و استشهاد را به کار برده، بدینگونه که قطعات پراکندهٔ یک ماجرا را کنار هم
خطر _اسپویل چشم هایش درباره راز چشم های است که در تابلویی نقاشی استاد ماکان منعکس شده است.و آقای ناظم ساالها بعداز مرگ استاد در پی کشف این راز بر می آید... چشم هایش با خفقان سیاسی و اجتماعی زمان شاه اول
به نظر من که صدای اقای سلطان زاده خوب نیست بلکه صدای عالیی داره واقعا به دل میشینه
شاید همین دردی ک امروز تحمل میکنی راه نجات تو باشد.برای اینکه هنرمندبشوی ،باید حتما انسان باشی. اگر بخواهی چیزی از آب دربیایی ،نباید از میدان دربروی.ملا شدن چه آسان،آدم شدن چ مشکل!
من فکر میکنم کتاب چشم هایش رو کسانی که درونگرا هستند بخونند بهتر درک میکنند ؛ نمیدونم چرا ولی حس میکنم درک کتاب برای افراد درونگرا بهتر هست:)
در موخره کتاب که بزرگ علوی احتمالا در دهه شصت نوشته و بر تاریخچه نویسندگی خودش حسرت نامه ای می نویسد، جمله ای است با این مضمون که نمایش نامه نویسی راحت تر از داستان نویسی است، زیرا بر مبنای
متاسفانه طاقچه توی توضیحات کتاب آخر داستان رو لو داده!
من نمیدونم از نظر حرفه ای کتاب در چه سطحیه. سوادی ندارم. اما نظر خود من : خیلی خسته کننده شد از همون اول. نیمه کاره رهاش کردم چون واقعا نمیتونستم تمرکز کنم. همش استعارات و تمثیل های اضافه و