دانلود و خرید کتاب صوتی داستانی مرموز
معرفی کتاب صوتی داستانی مرموز
کتاب صوتی داستانی مرموز نوشتهٔ گابریل گارسیا مارکز و ترجمهٔ بهمن فرزانه است. حامی قنبرزاده گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و انتشارات ماه آوا آن را منتشر کرده است. این رمان کوتاه صوتی قصهٔ زندگی زنی است که ظاهراً همسرش در سفر است و هر بار برای او هدایایی عجیب و غیرمنتظره میفرستد.
درباره کتاب صوتی داستانی مرموز
در کتاب صوتی داستانی مرموز که رمان کوتاهی از گابریل گارسیا مارکز است، نویسنده با بهرهگیری از باورهای بومی، تخیل و گونههای مختلف نوشتن اثری مرموز و تأملبرانگیز پدید آورده است. مارکز این رمان کوتاه را در سالهای جوانی و بهشکل داستانی دنبالهدار برای مطبوعات نوشت. بعدها بخش عمدهای از مقالات و داستانهای او، از جمله همین رمان کوتاه، در کتابی با عنوان «نوشتههای کرانهای» منتشر شد.
کتاب صوتی حاضر حاوی مجموعهای از نوشتههای این نویسندهٔ محبوب و مشهور کلمبیایی است. این نوشتهها در زمانی که مارکز هنوز نویسندهٔ مشهوری نبود، در ستونی در روزنامهٔ اونیورسال در کلمبیا چاپ میشد. قبلتر از آن، مارکز، به خاطر شورش (درگیریهای بوگوتازو) در کشورش و تعطیلی دانشگاه مجبور شد به شهری دیگر و پس از آن نیز مجدداً به شهری دیگر کوچ کند و در آنجا بود که دست سرنوشت او را با روشنفکری اهل ادبیات آشنا کرد و این شد که او برای نوشتن در آن روزنامه آماده شد.
داستانی مرموز مجموعهٔ مطالب نوشتهشده در ستونی در روزنامهٔ یادشده است که روایت جالب و تخیلی از زندگی زنی به نام «مارکیز» دارد. شوهر این زن «بوریس» به هندوستان رفته است. بوریس هر هفته چهارشنبهها برای زن هدایایی عجیب و غیرمنتظره ارسال میکند. در این داستان اشیا بهنحوی خاص جان دارند و با خانم مارکیز ارتباط برقرار میکنند. نویسنده بهنحوی شرایط زن را شرح میدهد که گویی واقعاً او و شوهرش و همهٔ آن اشیا و آدمها زنده هستند.
میتوان سبک ادبی این رمان کوتاه صوتی را سوررئالیسم (فراواقعگرایی) دانست.
شنیدن کتاب صوتی داستانی مرموز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر و قالب رمان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
درباره گابریل گارسیا مارکز
گابریل گارسیا مارکز در سال ۱۹۲۷ در شهر آراکاتاکا در کلمبیا به دنیا آمد.
او در کودکی از نوشتن شعر و طراحی کمیکاستریپ لذت میبرد و برخی از شعرهایش در روزنامهٔ دبیرستانش چاپ میشد. او در جوانی در رشتهٔ حقوق تحصیل کرد؛ بااینحال بعدها تبدیل به یک روزنامهنگار شد؛ شغلی که پیش از رسیدن به شهرت ادبی از طریق آن امرار معاش میکرد. گابریل گارسیا مارکز همیشه خود را بیشتر یک روزنامهنگار میدانست تا رماننویس و روزنامهنگاری بهشدت بر حرفهٔ داستاننویسی او تأثیر گذاشت. او معتقد بود که روزنامهنگاری اگر نگوییم بیشتر، بهاندازهٔ دیگر حوزههای ادبی ارزشمند است و امیدوار بود که بهجای رمانهایش، بهخاطر کار روزنامهنگاریاش به یاد مردم بماند.
پیش از ۱۹۶۷، مارکز ۲ رمان «توفان بزرگ» (۱۹۵۵) و «ساعت شوم» (۱۹۶۲) و چند داستان کوتاه نوشت. نخستین نوشتههای مارکز با توجه چندانی مواجه نشدند، اما این نویسنده با رمان «صد سال تنهایی» بود که به شهرتی جهانی دست یافت. این رمان بهعنوان یکی از برترین رمانهای قرن بیستم و در سبک رئالیسم جادویی شناخته شده است. آمیختن حقایق و داستانهای تاریخی با نمونههایی از اوامر خارقالعاده، عملی است که مارکز از استاد کوبایی خود «آلخو کارپنتیر» که یکی از بنیانگذاران رئالیسم جادویی نیز محسوب میشود، فرا گرفته بود.
مارکز در ادامهی مسیر نویسندگی خود، کتابهای «پاییز پدرسالار» (۱۹۷۵)، «کرونیکل یک مرگ پیشگوییشده» (۱۹۸۵)، «عشق در زمان وبا» (۱۹۸۵)، «ژنرال در هزارتوی خود» (۱۹۸۹، سیاسیترین رمان مارکز و روایتی تخیلی از آخرین روزهای زندگی «سیمون بولیوار» فرماندهٔ انقلابی و سیاستمدار ونزوئلایی) و «از عشق و شیاطین دیگر» (۱۹۹۴) را منتشر کرد. یکی از بهترینها در میان این آثار کتاب «عشق در زمان وبا» است که حول رابطهای عاشقانه که دههها طول میکشد تا به سرانجام برسد، میگردد. داستان رمان «عشق در زمان وبا» به موضوعاتی از جمله عشق، پیری و مرگ میپردازد و بین اواخر دههٔ ۱۸۷۰ و اوایل دههٔ ۱۹۳۰ در جامعهای در آمریکای جنوبی رخ میدهد که روایتگر داستان زوجی است که بهدلیل جنگها و همچنین شیوع وبا دچار مشکل شدهاند. مارکز یک وقایعنگاری ژورنالیستی از آدمرباییهای مرتبط با مواد مخدر در زادگاهش کلمبیا و تحتعنوان «اخبار یک آدمربایی» را نیز منتشر کرد.
در سال ۱۹۹۹ پزشکان تشخیص دادند که مارکز به سرطان غدد لنفاوی مبتلا شده است. او پس از این تشخیص و در سال ۲۰۰۲، کتاب «برای نوشتن زندگی میکنم» را نوشت که بر ۳۰ سال نخست زندگی او تمرکز دارد و به نوعی یک اتوبیوگرافی محسوب میشود. او همچنین در سال ۲۰۰۴ کتاب «خاطرات دلبرکان غمگین من» را منتشر کرد که در اکثر نقاط جهان، بهعنوان آخرین کتاب نوشتهشده توسط مارکز شناخته شده است.
گابریل گارسیا مارکز در سال ۲۰۱۴ درگذشت.
بخشهایی از کتاب صوتی داستانی مرموز
«همانطور که خانم مارکیز به قناری شماره سیزده، ارزن خاص جزایر قناری را میداد، زنگ در خانه به صدا در آمد. خانم مارکیز به آلمانی فکر کرد: «الان میآیم.» و بدون عجله از پلهها پایین رفت تا در را به روی تازه رسیده باز کند. وقتی در را باز کرد مرد ناشناسی را در مقابل خود یافت که خیلی جدی ایستاده بود و با تیغ ناخنهای خود را کوتاه میکرد. خانم مارکیز به زبان آلمانی پرسید: «در این ساعت روز آمدهاید چه کنید؟» مرد هم با زبان روسی بسیار صحیح جواب داد: «آمدهام شما را به قتل برسانم.» خانم مارکیز در جواب گفت: «باید تصورش را میکردم. هر بار که به قناری شماره سیزده ارزن میدهم، یک نفر میآید تا مرا به قتل برساند.» این جمله را به زبان انگلیسی گفت، چون خانم مارکیز چند زبان خارجی بلد بود و در ضمن میدانست تمام مردانی که میآیند او را بکشند نیز به چند زبان خارجی آشنایی دارند؛ بله، هر وقت به قناری شماره سیزده ارزن میداد. طبعا مرد انگلیسی او را درک کرد و بدون آنکه وارد خانه شود پرسید: «خوب، پس حاضر و آمادهاید؟» همانطور هم با تیغ ناخنهای خود را کوتاه میکرد. مارکیز جواب داد: «نه، هنوز حاضر نیستم. بگذارید دستانم را بشویم. ارزن به آنها چسبیده است.» از مرد تقاضا کرد به خانه بیاید. مثل یک خانم که چند زبان خارجی میدانست، او را روی نیمکت نشاند و همانطور که به طرف دستشویی میرفت گفت: «آخرین باری که مرا کشتند، یادم رفت دستانم را بشویم و این اصلاً شایسته خانمی مثل من نیست.» بعد از داخل حمام به زبان یونانی داد زد: «فکرش را بکنید که اقوام من با آنهمه ارزن چسبیده به دستهایم چه خواهند گفت!» ولی مرد جمله آخر او را نشنید چون صدای چهچهه سیودو قناری خانم مارکیز گوشش را پر کرده بود. زن برگشت. داشت دستانش را با پیشبند خشک میکرد.»
زمان
۱ ساعت و ۳۷ دقیقه
حجم
۹۶٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱ ساعت و ۳۷ دقیقه
حجم
۹۶٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
خیییلی باحال بود خیلی فضای جالب و تازه ای داشت👍👍
کتاب به عکس سایر آثار مارکز بیشتر به سورئال نزدیک بود تا رئالیسم جادویی. ایده نو بود اما انگار شیرازه نداشت و نگه داشتن فصلها در کنار هم سخت بود. اینکه بخوام تا انتهای کتاب رو دنبال کنم برای من