دانلود و خرید کتاب صوتی یادداشت های یک پزشک جوان
معرفی کتاب صوتی یادداشت های یک پزشک جوان
کتاب صوتی «یادداشت های یک پزشک جوان» نوشتهٔ میخائیل بولگاکف با ترجمهٔ آبتین گلکار و گویندگی آرمان سلطانزاده در آوانامه چاپ شده است. داستانهای این مجموعه در زمان حیات بولگاکوف بهصورت جداگانه در نشریات به چاپ میرسیدند و البته اکثر آنها دارای عنوان فرعی «یادداشتهای یک پزشک جوان» بودند. بولگاکوف در سالهای بعد نیز در نامههایش از قصد خود برای تنظیم اثری با همین عنوان سخن گفته بود، ولی این کار را به انجام نرساند. ناهماهنگیهایی هم که ممکن است در داستانها به چشم بخورد از همین مسئله ناشی میشود. مثلا در داستان گلوی آهنی، که نخستین اثر منتشرشده از این مجموعه بود، بولگاکوف بیمارستان و قصبه را به نام اصلی آن، یعنی نیکولسکویه، خوانده و در داستانهای بعد نام آن را به موریوا تغییر داده است. مسلم است که اگر خود بولگاکوف این داستانها را در قالب یک اثر منتشر میساخت، چنین ناهماهنگیهایی را برطرف میکرد.
درباره کتاب صوتی یادداشت های یک پزشک جوان
یادداشتهای یک پزشک جوان براساس واقعیت نوشته شده و بولگاکوف تقریباً همهٔ رویدادهای توصیفشده در داستانها را شخصاً تجربه کرده و از سر گذرانده بود. پژوهشگران براساس اسناد و مدارک و بهویژه با استناد به خاطرات همسر اول نویسنده، بسیاری از شباهتهای موجود میان داستانها و زندگی واقعی بولگاکوف را مشخص کردهاند که در کتاب بهصورت زیرنویس به آنها اشاره شده است. از این شباهتها بهراحتی میتوان نتیجه گرفت که بولگاکوف بههیچوجه در شرح خدمات پزشکی خود غلو نکرده است و بهراستی وقت و دانش و نیروی خود را از جان و دل در خدمت بیماران میگذاشت. بیدلیل نبود که نام «دکتر لیپونتی» (پزشک مجربی که دو سال پیش از بولگاکوف در بیمارستان نیکولسکویه خدمت میکرد و در این اثر نیز از او یاد شده است) و «دکتر بولگاکوف» تا چند دهه بعد در روستاهای ایالت اسمولنسک بر سر زبانها بود.
کتاب صوتی یادداشت های یک پزشک جوان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به داستانهایی برگرفته از اتفاقات واقعی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب صوتی یادداشت های یک پزشک جوان
با اخم پاسخ میدادم: «نه. درسم را تمام کردهام.» و با خود میگفتم: «باید عینک بزنم؛ راهش همین است.» ولی دلیلی برای عینکزدن وجود نداشت؛ چشمهایم سالم بود و بار زندگی هنوز سوی آنها را کم نکرده بود. چون امکان آن را نداشتم که به کمک عینک از لبخندهای بزرگمنشانه و پدرانه خلاص شوم، تلاش کردم حالات و حرکاتم را به شکل خاصی دربیاورم که به دیگران حس احترام القا کند. تلاش میکردم حرفزدنم سنجیده و باطمأنینه باشد، تا حد امکان جلوِ حرکات ناگهانی خود را بگیرم، مثل آدمهای بیست وسه ساله که تازه دانشگاه را تمام کردهاند ندوم، بلکه راه بروم. حالا پس از گذشت سالهای بسیار متوجه میشوم که همهٔ این تدبیرها بسیار بد از آب درمیآمدند.
در آن لحظه من قانون نانوشتهٔ خود را زیر پا گذاشته بودم. فقط با یک جفت جوراب چمباتمه زده و نشسته بودم، آن هم نه گوشهای در اتاق کار خودم، بلکه در آشپزخانه، و مثل آتشپرستها با شور و جذبه بهسوی هیزمهای درخت توس که در اجاق میسوخت، کشیده میشدم. سمت راستم سطل چوبی وارونهای گذاشته بودند که پوتینهایم روی آن قرار داشت، کنار آنها خروس بیبال وپر پوستکندهای با گردن خونآلود به چشم میخورد و کنار خروس، تودهٔ پرهای رنگارنگش. مسئله این است که من در همان حال انجماد توانسته بودم کلی کار انجام دهم، کارهایی که خود زندگی آنها را به من دیکته میکرد. آکسینیا، زن یگوریچ، را که بینی نوکتیزی داشت، به سِمَت آشپز مخصوص منصوب کرده بودم. خروس هم درنتیجهٔ همین انتصاب زیرِ دستان او کشته شده بود و من وظیفه داشتم آن را تا ته بخورم.
زمان
۵ ساعت و ۳۲ دقیقه
حجم
۴۵۷٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۵ ساعت و ۳۲ دقیقه
حجم
۴۵۷٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
در این کتاب بولگاکوف جوان به روایت اولین تجربیات خود به عنوان پزشک میپردازد و از حالات و روحیات ، ترسها و مشکلات خود در ان ایام مینویسد
کتاب در مورد دوران طرح یک پزشک تازه فارغ التحصیل در یک منطقه دور روسیه حدود صد سال پیش است. چالشها و مشکلات زیادی دارد هم باید کار معمول پزشکی انجام دهد هم جراحی کند هم زایمان را مدیریت کند
بنظر میاد بعد از ۱۰۵-۱۰۶ سال هنوز هم همون مشکلات و چالشها کمابیش یکسان توی کشور ما وجود داره - مواردی از قبیل درخواستها و توقعات نابجای بیماران از پزشک، خرافه و شبه علم - کمبود امکانات و مسائل دیگه. اینکه
کتاب خوبیه.حسشو دوست داشتم
عالی بودش من حدود یه سال پیش که تازه کتابخوان شده بودم شروع کردم به خواندن این کتاب ولی وسطای کتاب نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم. بعد یک سال نسخه صوتی و چاپی را با هم خواندم و گوش دادم برایم
عالیه دمش گرم
واقعا عالی بود
داستان بسیار زیبا و گیرای داره از شنیدنش لذت میبرید
من هم نسخه چاپی رو خوندم و هم سریال ساخته شده بر اساس این کتاب رو دیدم اما اما این نسخه صوتی یک چیزخاصی داره که باعث شده هر چندوقت یکبار بیام و دوباره از اول تا آخرش رو گوش
کتاب جالبی از بولگاکف ،یکبارالکترونیکی این کتاب راخوانده بودم،ولی شنیدنش باصدای استاد سلطان زاده حس دیگری داشت، سرگذشت دو دکتر درمدتی که درروستای کوچکی دربیمارستان کوچکی ،به مشکلات پزشکی روستائیان رسیدگی میکردند ، بخش دوم مربوط به دومین دکتر فوق