دانلود و خرید کتاب صوتی همیشه شوهر
معرفی کتاب صوتی همیشه شوهر
کتاب صوتی همیشه شوهر نوشتهٔ فئودور داستایوفسکی با ترجمهٔ سعیده رامز و گویندگی کامیار محبی در مؤسسهٔ فرهنگی هنری هور منتشر شده است. داستایفسکی، «همیشه شوهر» را در فاصلهٔ بین نگارش رمانهای «ابله» و «جنزدگان» نوشت. او در این سالها دوران اوج زندگی هنریاش را طی میکرد، اما به لحاظ مالی و روحی در وضعیت بدی قرار داشت. برخی منتقدان همزمانی نگارش «همیشه شوهر» و «جنزدگان» را عاملی در مهجور ماندن آن میدانند و معتقدند که داستایوفسکی بخش اعظم توجه خود را معطوف «جنزدگان» کرده بود و «همیشه شوهر» بیشتر در حکم امرار معاش بود اما بسیاری از صاحبنظران نیز بر این باورند که این اثر را میتوان شاهکار رمانهای کوتاه او نامید.
درباره کتاب همیشه شوهر
ویژگی منحصر به فرد آثار فئودور میخاییلوویچ داستایفسکی، نویسندهٔ مشهور و تأثیرگذار اهل روسیه، روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است. در «همیشه شوهر» مشابهتهای مشترک آثار داستایفسکی به وضوح قابل رؤیت است. در این رمان نیز مانند دیگر آثار، داستایفسکی به بررسی دقیق اوهام شخصیتهاش میپردازد. به قول میخائیل باختن، نظریهپرداز روس، شخصیتهای او همواره با اوهام خود سروکله میزنند و توهم انسانها شالوده اصلی بسیاری از داستانهای اوست.
ناتالیا واسیلیونا از آن دسته زنانی است که گویی برای بیوفایی و خیانت زاده شدهاند...ولچانینف نه تنها اعتقاد داشت که چنین تیپ زنانی وجود دارند بلکه برایش مسلم بود مردهایی هم هستند که مناسب این زنها باشند...به نظر او سرشت این مردها به گونهای است که میشود آن ها را همیشه شوهر نامید ...این مردها به دنیا میآیند که زن بگیرند و پس از ازدواج بلافاصله به زیردستان زنانشان بدل شوند...همان طور که خورشید در ذات خود نمیتواند ندرخشد آنها هم نمیتوانند چون گاو پیشانی سفید نباشند و جلب توجه نکنند.اما خودشان هرگز چیزی از این موضوع نمیدانند و هرگز هم از اقتضای طبیعت خود آگاه نیستند. و حالا یکی از همین همیشه شوهرها پس از مرگ همسرش به سراغ رقیبش ولچانیف میآید تا حسابش را با او تسویه کند...
کتاب همیشه شوهر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به طرفداران داستایوفسکی و علاقهمندان به رمانهای کوتاه
بخشی از کتاب همیشه شوهر
مردی بود که مدت درازی آزاد زیسته بود، اکنون دیگر زیاد جوان نبود. سیوهشت و یا سیونه سال داشت و این «پیری» همانطور که خودش میگفت، «تقریبا بهطور ناگهان» فرا رسیده بود اما خودش میفهمید که این پیری بهواسطهی گذشت سالها نیست. ولی میتوان گفت که کیفیت این سالها او را پیر کرده بود و علت بدبختیهایش نیز بیشتر درونی بود تا بیرونی. گرچه هنوز هم آدم بیغم و غصه و سربلندی بهنظر میآمد.
مردی سالم و قوی و خوشهیکل بود. بیآنکه یک تار سفید در موهای بور و انبوه سر و ریش درازش که تقریبا تا نیمه سینهاش پایین میآمد دیده شود. به اولین نگاه اندکی زمخت و کوفته بهنظر میآمد، اما وقتی که از نزدیک مورد دقت قرار میگرفت، شما فورا درک میکردید که مردی است صاحب اراده که تربیت اجتماعی خوبی را دیده است.
ولچانینف باوجود بدخویی و بداخلاقیاش و باوجود بیبندوباری مخصوصی که به آن عادت کرده بود، رفتارش هنوز ساده و جسورانه و در عینحال پر از لطف بود.
و تاکنون به طولانیترین و جسورانهترین خوشگذرانیها که شاید حتی خود او هم تعداد آنها را نمیدانست پرداخته بود، هرچند که نه تنها مرد باهوش و زیرکی بود بلکه اغلب بسیار عاقل و بیاندازه دانا و دارای قریحهی سرشاری بود.
قیافهاش باز بود و صورتش آب و رنگ دلچسبی داشت، تا مدتی پیش لطف زنانهای در صورتش مشاهده میشد و جلب توجه زنها را میکرد و حتی امروز به اولین نگاه، میشد اذعان کرد که «چه طراوت مادرزایی دارد!»
باوجود اینها این «مرد باطراوت» بهطور ظالمانهای مورد حملهی مرض مالیخولیا قرار گرفته بود. ده سال قبل چشمان درشت و آبیاش حالت تسخیرکنندهای داشتند، چشمانش بهقدری روشن، با حالت و بیقید بودند که بیاراده نظر کسی را که به آنها خیره میشد، بهخود جلب میکردند، ولی اکنون، با فرا رسیدن چهل سالگی، روشنی و لطف تقریبا از این چشمها که اکنون با چینهای کوچکی احاطه شده بود، رخت بربسته بود.
زمان
۷ ساعت و ۳۳ دقیقه
حجم
۴۱۴٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۷ ساعت و ۳۳ دقیقه
حجم
۴۱۴٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
جالب بود