دانلود و خرید کتاب صوتی بعد از زلزله
معرفی کتاب صوتی بعد از زلزله
کتاب صوتی بعد از زلزله نوشته هاروکی موراکامی نویسنده ژاپنی است که با ترجمه علی حاجی قاسمی و صدای تایماز رضوانی منتشر شده است. کتاب بعد از زلزله روایت آدمهایی است که زندگیشان به هم پیوند میخورد.
درباره کتاب بعد از زلزله
کتاب بعد از زلزله داستان خشونت پنهانی است که زیرسایه مدرنیته پناه گرفته است اما با زلزله سال ۱۹۹۵ درشهر کوبه ژاپن خودش را نشان می دهد. مردم همه ثروتمندند و شکوفایی اقتصادی همه چیز را به نظر به بهترین حالت خود رسانده است که ناگهان یک زلزله همه چیز را به هم میریزد، موراکامی شش داستان در باره شش شخصیت مختلف نوشت که هر کدام درنقاط مختلفی از جهان زندگی میکنند و به نظر به هم ربطی ندارند اما کمکم متوجه میشویم خطی همه را به هم وصل کرده است از همین رو بعضی این کتاب را رمان میدانند نه مجموعه داستان.
در یکی از داستانها با زنی به نام ساتسوکی روبهرو میشویم که سه دهه از عمرش را در نفرت از مردی گذرانده که او را از بچهدار شده اما این نفرت بعد اززلزله خودش را نشان میدهد، در داستانی دیگر فرزندی به واسطه زلزله میخواهد از دست پدر و مادر عجیبش فرار کند، داستان دیگر روایت میاکه است که خانوادهٔ خود را در کوبه ترک کرده تا در جایی خیلی دور کنار دریا آتش راه بیندازد. سالایِ چهار ساله هر شب در کابوسهای خود مردِ زلزله را میبیند که میخواهد او را در جعبهای کوچک زندانی کند. کاتاگیری وقتی به خانهاش برمیگردد یک غورباقه عظیمالجثه را میبیند. همه این داستانها یا از زلزله شروع میشود یا به زلزله ختم میشوند.
خواندن کتاب بعد از زلزله را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم.
درباره هاروکی موراکامی
هاروکی موراکامی در ۱۲ ژانویه ۱۹۴۹ در کیوتو که یکی از شهرهای ژاپن است، متولد شد. در دوران کودکی، مثل کوبوآبه، تحت تاثیر فرهنگ غربی و ادبیات روسیه بود و با خواندن آثار فرانتس کافکا، گوستاو فلوبر، چارلز دیکنز، کورت وونهگات، فئودور داستایوفسکی، ریچارد براتیگان و جک کرواک روزهایش را میگذراند. او برای رمانها و داستانهایش که به زبانهای بسیاری هم ترجمه شده و در سراسر دنیا خوانده میشوند، جوایز بسیاری مانند جایزه جهانی فانتزی، جایزه بینالمللی داستان کوتاه فرانک اوکانر، جایزه فرانتس کافکا و جایزه اورشلیم را از آن خود کرده است.
از کتابهای مشهور هاروکی موراکامی که به فارسی هم ترجمه شدهاند، میتوان به جنگل نروژی، به آواز باد گوش بسپار، تعقیب گوسفند وحشی و کافکا در ساحل اشاره کرد.
بخشی از کتاب بعد از زلزله
کومورا با چمدانش که جعبه را در زیرپیراهن اسکی ضخیمی پیچیده و در آن گذاشته بود خانه را ترک کرد. هواپیما برخلاف انتظارش خیلی شلوغتر بود. او تعجب کرد که چرا تعداد زیادی از مردم در وسط زمستان از توکیو به کوشیرو میروند.
روزنامهی صبح مملو از گزارشات در مورد زلزله بود. او از ابتدا تا انتهای آن را در هواپیما خواند. تعداد کشتهشدگان رو به افزایش بود. نواحی زیادی هنوز آب یا برق نداشتند، و تعداد بیشماری بیخانمان شده بودند. هر مقالهای تراژدی جدیدی را عنوان کرده بود، اما از نظر کومورا جزییات را کامل درج نکرده بودند. تمام صداها از راه دور و انعکاس یکنواخت به او میرسید. تنها چیزی که جدی به آن فکر میکرد همسرش بود که از او بیشتر فاصله داشت.
نگاهش را متوجه گزارشات زلزله کرد و گاهی با لحظهای مکث به همسرش فکر میکرد، سپس باردیگر به خواندن روزنامه ادامه میداد. وقتی خسته شد چشمهایش را بست و چُرت زد. و وقتی بیدار شد بار دیگر به یاد همسرش افتاد. چرا از صبح تا شب بدون آنکه چیزی بخورد و یا بخوابد گزارشات زلزله را در تلویزیون دنبال میکرد؟ چه چیزی میتوانسته توجهش را جلب کرده باشد؟
دو زن جوان که پالتوهای همشکل و همرنگی پوشیده بودند در فرودگاه به کومورا نزدیک شدند. یکی از آنها پوست سفید و موهای کوتاهی داشت و قدش تقریباً یک متر و شصت سانت بود. فاصله بینی تا لب بالای او چنان بود که کومورا را به فکر پستاندار مو کوتاه سُمداری انداخت. همراهش تقریباً یک متر و پنجاه سانت قد داشت و اگر بینیاش خیلی کوچک نبود زیباتر بهنظر میرسید. موهای بلندش روی شانهها ریخته و گوشهایش بیرون زده بود. دو خال روی نرمهی گوش راستش دیده میشد که با گوشواره مشخص بود و هر دو بین بیست و سی سال داشتند. آنها کومورا را به کافهای در فرودگاه بردند.
زمان
۳ ساعت و ۵۶ دقیقه
حجم
۲۲۱٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۳ ساعت و ۵۶ دقیقه
حجم
۲۲۱٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد