نشر چشمه

ته ران

صد نامه عاشقانه

دماغ ملکه

شب مورد نظر

نیمه یک خورشید طلایی

به درخت انار رسیدم انارها شکسته بودند، عشق

نامه های میرزا ملکم خان ناظم الدوله

آن ها مشغول مردن اند!

دوئتی برای یک صدا

ایستادن زیر دکل فشار قوی

برگشت نیست

مردی به نام دیوید

خواب با چشمان باز

دم را دریاب

شبی عالی برای سفر به چین

ساحل پایانی

در این کوچه ها گل بنفشه می روید، باران

در هوای رقیق

پسر سرگردان

روزی که ما سوار قطار شدیم، هوا ابری بود

عاشقانه هایی برای لیلی و روزهایی که سوختند

نظیره های غنایی منظوم

گیسوانت سیه چادر گرمسیر و سردسیر من است

کمین گاه

می خواستم روزی گریه کنم، سیب سرخ

کاروان ته کوزه شیر

کبوترهای طلایی

چترهای کهنه در باران باز نمی شدند، حرمان

مرگ ایوان ایلیچ

سخت پوست

سربازهای خسته، پشت خاک ریزهای تخت

کتاب اشتیاق

بی رد خون

لکنت

بی پایانی

وارونه کردن هرم

شب های طاعون

زمستان در سوکچو

ویرانه های من

نئوهاوکینگ ها