دانلود و خرید کتاب آس و پاس در پاریس و لندن جورج اورول ترجمه عاطفه میرزایی ملک‌آباد
تصویر جلد کتاب آس و پاس در پاریس و لندن

کتاب آس و پاس در پاریس و لندن

نویسنده:جورج اورول
انتشارات:انتشارات پر
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۱۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آس و پاس در پاریس و لندن

کتاب آس‌ و پاس در پاریس و لندن اثر جورج اورول، نویسنده شهیر کتاب‌های قلعه حیوانات و ۱۹۸۴ و روایتی از زندگی فقرا و بی‌خانمان‌ها در پاریس و لندن است که بر اساس بخشی از خاطرات خود او نوشته شده است. 

این کتاب توسط ناشران رد می‌شد و کسی حاضر به چاپ آن نبود اما زمانی که در سال ۱۹۳۳ منتشر شد تا ۱۹۸۲ بارها و بارها تجدید چاپ شد. این داستان زیبا را با ترجمه عاطفه میرزائی ملک‌آباد می‌خوانید.

درباره کتاب آس‌ و پاس در پاریس و لندن

آس و پاس در پاریس و لندن، که برگرفته از خاطرات خود نویسنده است و از زندگی و فقر در پاریس و لندن صحبت می‌کند، از جمله کتاب‌های محبوب اورول به شمار می‌آید. هرچند شهرت آن به پای کتاب‌های دیگر او نمی‌رسد، اما کتاب مورد علاقه بسیاری از طرفداران او است. 

بیشتر کتاب در پاریس می‌گذرد. اورول به خوبی توانسته است آنچه را که در پیرامونش مشاهده می‌کند، از نحوه‌ زندگی گرفته تا تأمین غذا و جای خواب بی‌خانمان‌ها و ولگردها، نحوه کار در آشپزخانه و ظرف‌شویخانه یک رستوران و... را وصف کند. اما جالبتر این است که با تمام این اوصاف، مخاطب از خواندن خسته و دلزده نمی‌شود.

او در پاریس، در مسافرخانه‌ها زندگی می‌کرد و کارش ظرف شستن در رستوران‌ها و هتل‌ها بود. در همان ایام با یک افسر سابق روس به نام بوریس آشنا و همراه می‌شود که زندگی سختی دارد و از صاحبخانه یهودی‌اش ناراضی است. شاید همین موضوع سبب شده تا عد‌ه‌ای این کتاب را یهودی‌ستیز بدانند. در بخش دیگر کتاب که در لندن می‌گذرد، با بی‌خانمان‌هایی آشنا می‌شویم که در پی یافتن یک سرپناه برای خوابیدن، از نوانخانه‌ای به نوانخانه دیگر می‌روند و شب‌ها را به پیاده‌روی در خیابان می‌گذرانند. 

جورج اورول در نوشتن آس و پاس در پاریس و لندن موفق شده تا با استفاده از شیوه تاثیرگذار مرور خاطرات و زندگینامه، کتابش را به اثری تاثیرگذار تبدیل کند. در پایان کتاب هم پیشنهادهایی برای بهبود زندگی تهیدستان و بی‌خانمانان ارایه می‌کند.

کتاب آس‌ و پاس در پاریس و لندن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

آس و پاس در پاریس و لندن را به تمام دوست‌داران کتاب‌های جورج اورول و دوست‌داران داستان‌های خارجی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره جورج اورول

اریک آرتور بلر با نام مستعار جورج اورول، داستان‌نویس، روزنامه‌نگار، منتقدِ ادبی و شاعر انگلیسی، در ۲۵ ژوئن ۱۹۰۳ در شهر موتیهاری، بیهار در هند متولد شد. او برای دو رمان سرشناسش، قلعه حیوانات و رمان ۱۹۸۴ می‌شناسند. در هر دو این کتاب‌ها به وضعیت حکومت‌های دیکتاتوری پرداخته است و همین موضوع سبب شده تا مدت‌ها اجازه انتشار نداشته باشند.

جرج اورول مدتی به عنوان پلیس سلطنتی هند در برمه فعالیت می‌کرد اما زندگی در هند و انگلیس سبب شد تا با فقر آشنا شود و این آشنایی دیدگاهی جدید به او و کارهایش بخشید. کتاب‌های آس و پاس در پاریس و لندن و دختر کشیش حاصل همین تجربیات او هستند.

اورول در در دهه ۱۹۳۰ به اسپانیا رفت تا علیه ارتش فاشیست ژنرال فرانکو بجنگد. بعدا به خاطر ابتلا به یک بیماری مزمن ریوی در بیمارستان بستری شد و هفت ماه پس از چاپِ کتابِ ۱۹۸۴، در ۲۱ ژانویه ۱۹۵۰ از دنیا رفت.

بخشی از کتاب آس‌ و پاس در پاریس و لندن

زندگی در محله. برای مثال از کافه‌مان در پایین هتل سه گنجشک شروع می‌کنم. یک اتاق کوچک با کف آجری که تقریباً زیرزمین محسوب می‌شد و میزهایی که رویش شراب ریخته بود و عکسی از یک مراسم خاک‌سپاری که زیرش نوشته شده بود «نسیه مُرد». کارگرانی با حمایل‌های قرمزرنگ که سوسیس‌ها را با چاقوهای ضامن‌دار بزرگ می‌بریدند و بالاخره مادام اِف، زن روستایی فوق‌العاده اُوِرنی که چهره یک گاو مصصم را داشت و تمام روز به خاطر معده‌اش مالاگا می‌نوشید و برای این‌که اشتهایش باز شود تاس‌بازی می‌کرد و آوازهایی درباره «توت‌فرنگی و تمشک» می‌خواند، همین‌طور آوازی درباره مَدلن که می‌گفت:

«چطور می‌توانم با یک سرباز ازدواج کنم وقتی که عاشق تمام هنگ هستم».

او زنی بود که آشکارا و بی‌پروا عشق‌بازی می‌کرد.

نیمی از آدم‌های ساکن هتل شب‌ها در کافه جمع می‌شدند. آرزو می‌کردم کاش می‌شد یک میخانه در لندن پیدا شود که یک‌چهارم اینجا سرزنده و پرشور باشد. در کافه حرف‌های عجیب‌وغریبی می‌شنیدی. یک نمونه‌اش را برایتان می‌گویم. چارلی یکی از فضول‌های محل داشت صحبت می‌کرد. او پسر جوان، تحصیل‌کرده و خانواده‌داری بود که از خانه فرار کرده بود و با پول‌های نقدی که گاه‌وبیگاه به دستش می‌رسید زندگی‌اش را می‌گذراند. تصورش کنید، جوانی خوش‌بنیه با گونه‌هایی گلگون و باطراوت و موهای قهوه‌ای نرم درست مثل یک پسر کوچولوی دوست‌داشتنی و لب‌هایی که مثل گیلاس سرخ و آبدار بودند. پاهای کوچکی داشت و بازوهایش به‌طور غیرعادی کوتاه بودند. دستانش مثل دست‌های یک نوزاد فرورفتگی داشت. وقتی حرف می‌زد روی پایش بند نبود و مدام جست‌وخیز می‌کرد. این‌طور به نظر می‌رسید که از فرط خوشحالی و سرزندگی یک‌لحظه هم نمی‌تواند آرام بگیرد.

ساعت سه بعدازظهر بود و هیچ‌کس در کافه نبود به‌جز مادام اِف و یکی دو مرد بیکار؛ اما برای چارلی تا زمانی که می‌توانست راجع به خودش حرف بزند فرقی نمی‌کرد مخاطبش چه کسی است. او همانند یک خطیب بر فراز سنگر دکلمه می‌کرد و کلمات را در دهانش می‌چرخاند و هم‌زمان دستان کوتاهش را تکان می‌داد. چشمان کوچک و خوکی‌اش از شوق می‌درخشیدند. چطور بگویم وقتی خوب نگاهش می‌کردی حالت بد می‌شد. او از عشق حرف می‌زد، موضوع مورد علاقه‌اش.

«آی عشق! عشق! زن‌ها مرا کشته‌اند! افسوس، آقایان و خانم‌ها. زنان مرا به نابودی کشاندند. در اوج جوانی پیرم کردند. در بیست‌ودوسالگی ازپاافتاده و فرسوده شده‌ام؛ اما چه چیزها که یاد نگرفتم، به چه ورطه‌هایی از دانش که پی نبردم. چه موهبت گران‌بهایی است دست پیدا کردن به خِرَد راستین. این‌که به معنای واقعی کلمه یک انسان متمدن، شرور و... بشوی».

«به نظر می‌رسد غمگین هستید، آقایان و خانم‌ها؛ اما شراب خوب است. شما نباید غمگین باشید. شاد باشید، التماستان می‌کنم! پیاله‌هایتان را از شراب پُر کنید. نباید فکرمان مشغول چیزی باشد».

«آقایان و خانم‌ها،» «گوش کنید، آه، زندگی چقدر زیباست».

ورای تجربه گران‌بهایم از عشق برایتان می‌گویم. برایتان خواهم گفت که معنای واقعی عشق چیست ـ احساسات واقعی چیست، آن لذت والا و نابی که تنها برای انسان‌های متمدن شناخته شده است. من برای شما از شادترین روز زندگی‌ام خواهم گفت. افسوس که من آن زمانی را که می‌توانستم چنین لذتی را درک کنم پشت سر گذاشته‌ام. برای همیشه رفته است ـ آن امکان، حتی میل برای آن، هر دو رفته‌اند.

پس گوش کنید. دو سال پیش بود. برادر من در پاریس بود. او یک وکیل است. والدین من از او خواسته بودند تا مرا پیدا کند و برای شام بیرون ببرد. ما از هم متنفریم، من و برادرم؛ اما ترجیح دادیم از خواسته والدینمان سرپیچی نکنیم. ما باهم شام خوردیم. موقع شام او سه بطری بوردو نوشید و مست‌ِ مست شد. من او را به هتلش بردم و در مسیر یک بطری براندی خریدم و زمانی که رسیدیم یک لیوان پُر به خوردش دادم. به او گفتم این چیزی است که مستی را از سرش می‌پراند. او آن را نوشید و فوراً مثل کسی که تشنج کرده باشد روی زمین افتاد، مست خراب. من او را بلند کردم و پشتش را به تختخواب تکیه دادم و بعد جیب‌هایش را گشتم. هزاروصد فرانک پیدا کردم. پول را برداشتم و از پله‌ها با عجله پایین آمدم. داخل تاکسی پریدم و فرار کردم. برادرم آدرس مرا نمی‌دانست و من درامان بودم.

معرفی نویسنده
عکس جورج اورول
جورج اورول
انگلیسی | تولد ۱۹۰۳ - درگذشت ۱۹۵۰

جورج اورول داستان‌نویس، روزنامه‌نگار، منتقد ادبی و شاعر انگلیسی است که غالباً با دو رمان معروف و پرفروش «مزرعه‌ی حیوانات» و «1984» شناخته می‌شود. اورول را می‌توان موفق‌ترین نویسنده‌ی انگلیسی‌زبان قرن بیستم دانست که آثار او علاوه‌بر ارزشمندی در نگاه مخاطبان قرن جدید، به ابزار آموزش «چگونه نوشتن» برای نویسندگان امروز نیز بدل شده است.

None_Exist
۱۴۰۰/۰۸/۱۱

کتاب درباره زندگینامه خود نویسنده ینی جورج اورول هست زمانی که به عنوان ظرف شور توی پاریس و مدتی بعد از اون که دوره گرد میشه تو لندن رو روایت میکنه در کل هدف این کتاب تغییر طرز فکر مردم

- بیشتر
زهره
۱۴۰۱/۱۱/۰۴

کتاب ((آس و پاس در پاریس و لندن)) روایت جورج اورول از تجربه روزهای فقر و تنگدستی اوست‌. همانطور که از عنوان کتاب بر می آید کتاب دارای دو بخش است. زندگی در پاریس و لندن. این کتاب اگر چه

- بیشتر
nia
۱۴۰۳/۰۶/۰۴

کتاب:آس و پاس در پاریس و لندن ژانر:خاطرات،زندگی نامه تعداد صفحات:۴۳۰ ترجمه⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ داستان⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ شخصیت پردازی⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ پردازش به جزئیات⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ پایان بندی⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ نقد: نقد نمیشه بهش گفت ولی خب این سبک مخاطب خاصِ خودشو داره و کتاب همه پسند نیست. امتیاز کلی⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ بنظرم برای شروع زندگی نامه خوندن گزینه خوبیه و کلا

- بیشتر
استیون(نه هاوکینگ نه جرارد)
۱۴۰۲/۰۵/۱۴

کتاب،کتاب جالب و در عین حال متفاوتی میشه گفت هست،بعنوان اولین کتابی که توی عمرم خوندم،مشتاق و علاقمند به خوندن رمان های دیگه شدم و از این بابت خوشحالم:) گذشته از این،به تصویر کشیدن داستانهای متعدد برای جرج(داستان از نوع اول

- بیشتر
Banafsheh Partovi
۱۴۰۰/۱۲/۱۶

جورج اورول این سومین کتابیه که ازش میخوندم و عالیه این آدم . هرچند اون دوتا کتاب دیگه یعنی ۱۹۸۴ و مزرعه حیوانات رو بیشتر دوست داشتم اما واقعا بنظرم باید این نویسنده رو خواند

مریم عبداللهی
۱۴۰۰/۱۱/۱۷

ترجمه عالی وروایتی تکان دهنده از زندگی ولگردها وخانه به دوشها وبهترین دلیل ثابت کردن این که پول چیزی خوبیه وبدون اون زندگی لنگه امیدوارم هیچ کس اینقدر بی پول نشه

کاربر ۱۲۱۶۶۸۳
۱۴۰۰/۱۰/۰۵

رمان خوبی است و خواننده را به فضای کثیف و تاریک مسافرخانه‌های انگلیس و حومه لندن می‌برد و زندگی ولگردی را از نزدیک به تصویر می‌کشد. توصیه می‌کنم خواندنش را از دست ندهید.

علی صمدی مقدم
۱۴۰۱/۰۴/۰۸

از یه جا به بعدش دیگه خیلی تجربه ها تکراری میشدش ولی اینکه بر اساس واقعیت و تجربه شخصی بودش ارزش خوندن رو داره.

محمد جوان‌بخت
۱۴۰۰/۱۰/۰۱

جورج اورول شرایط سخت و عجیب دوره‌گردها و فقرا در شهرهای پاریس و لندن رو با طنازی توصیف می‌کنه؛ مطالعه کتاب واقعیت‌های جالبی رو پیش روی مخاطب قرار می‌ده که تا مدت‌ها یا برای همیشه به ذهن می‌مونه. مترجم این

- بیشتر
من دیگر فکر نمی‌کنم که ولگردها آدم‌های رذل مستی هستند. هرگز بعد از این انتظار ندارم وقتی به گدایی کمک می‌کنم از من تشکر کند. هیچ‌وقت از دیدن آدم‌های بیکاری که نای ایستادن ندارند تعجب نمی‌کنم، ارتش رستگاری را تأیید نمی‌کنم، لباس‌هایم را گرو نمی‌گذارم، آگهی‌های دستی را رد نمی‌کنم و هرگز از خوردن غذا در یک رستوران شیک لذت نمی‌برم؛ و این یعنی شروعی دوباره.
msakrypton
طریقه راه رفتنش و شانه‌هایش که به جلو قوزکرده بود نشان از زندگی پست و نکبت‌بارش داشت. وقتی راه رفتنش را نگاه می‌کردی احساس می‌کردی پیش از آن‌که ضربه‌ای بزند یکی می‌خورد و اصلاً نمی‌تواند از خودش دفاع کند.
کاربر ۱۲۱۶۶۸۳
می‌گویی به کار نویسندگی علاقه داری؟ نویسندگی کار بی‌خودی است. تنها یک راه وجود دارد که از نویسندگی پول دربیاوری و آن‌هم ازدواج کردن با دختر یک ناشر است؛
msakrypton
لباس‌ها چیزهای قدرتمندی هستند. وقتی مثل یک ولگرد لباس می‌پوشی، به‌هرحال برای روز اول خیلی سخت است احساس نکنی که شخصیت و جایگاهت واقعاً پست شده است.
msakrypton
یک گدا، اگر واقع‌گرایانه به او نگاه کنیم تنها یک کاسب است که مثل بقیه کسبه معاش زندگی‌اش را از راهی که در اختیارش است به دست می‌آورد. او مانند بیشتر آدم‌های مدرن آبروی خود را نفروخته است. تنها اشتباهی که مرتکب شده انتخاب شغلی است که در آن نمی‌توان ثروتمند شد.
msakrypton
لباس‌ها چیزهای قدرتمندی هستند. وقتی مثل یک ولگرد لباس می‌پوشی، به‌هرحال برای روز اول خیلی سخت است احساس نکنی که شخصیت و جایگاهت واقعاً پست شده است.
msakrypton
من دیگر فکر نمی‌کنم که ولگردها آدم‌های رذل مستی هستند. هرگز بعد از این انتظار ندارم وقتی به گدایی کمک می‌کنم از من تشکر کند. هیچ‌وقت از دیدن آدم‌های بیکاری که نای ایستادن ندارند تعجب نمی‌کنم، ارتش رستگاری را تأیید نمی‌کنم، لباس‌هایم را گرو نمی‌گذارم، آگهی‌های دستی را رد نمی‌کنم و هرگز از خوردن غذا در یک رستوران شیک لذت نمی‌برم؛ و این یعنی شروعی دوباره.
بابایِ نهال
خواب دیگر یک نیاز جسمانی صرف نبود. چیزی شهوانی بود، نوعی عیاشی، بیشتر از یک احساس آرامش معمولی.
nia
بالاخره این‌که چقدر همه‌چیز برای آدمی که آواره و مدام در راه است فرق می‌کند
nia

حجم

۲۱۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۲۱۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰
۵۰%
تومان