دانلود و خرید کتاب تپه پوشکین سرگئی دولاتوف ترجمه اسدالله امرایی
تصویر جلد کتاب تپه پوشکین

کتاب تپه پوشکین

معرفی کتاب تپه پوشکین

کتاب تپه پوشکین داستانی از سرگئی دولاتوف با ترجمه اسدالله امرایی است. این داستان درباره نویسنده‌ای الکلی است که پولی در بساط ندارد و تصمیم می‌گیرد پیشنهاد کار به عنوان راهنمای تور منطقه گردشگری پوشکین را قبول کند. 

ترجمه این رمان با هماهنگی و اجازه کاترین دولاتوف مترجم انگلیسی کتاب و دختر نویسنده صورت گرفته است. این کتاب نامزد در سال ۲۰۱۵ جایزه بهترین کتاب ترجمه شده سال نیز بود. 

درباره کتاب تپه پوشکین

سرگئی دولاتوف در کتاب تپه پوشکین داستانی را می‌نویسد که در میانه خفقان کمونیسم اتفاق می‌افتد. 

شخصیت اصلی این داستان یک نویسنده الکلی است که در کارش ناموفق است. او به تازگی از همسرش جدا شده و پولی برایش نمانده است. بنابراین به خیال این که پولی دستش را بگیرد یا کمی سر و سامان بگیرد، پیشنهاد کاری را قبول می‌کند. قرار است تابستانی به عنوان راهنمای تور در منطقه گردشگری پوشکین کار کند. در این میان همسر نویسنده هم به فکر مهاجرت به غرب می‌افتد. او می‌خواهد با دخترش برود و نویسنده هم خیال می‌کند اگر این کار را قبول کند، اوضاع زندگی‌اش رو به راه می‌شود.

کتاب تپه پوشکین را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

علاقه‌مندان به ادبیات داستانی و رمان‌های خارجی را به خواندن کتاب تپه پوشکین دعوت می‌کنیم.

درباره سرگئی دولاتوف

سرگئی دولاتوف (۱۹۹۰-۱۹۴۱)، نویسنده روس‌تبار امریکایی است. خانواد او پیش از تولدش در لنینگراد زندگی می‌کردند اما واقعه جنگ جهانی دوم، آن‌ها را به ترک آنجا مجبور کرد. سال‌ها بعد، که زمان خدمت سربازی سرگئی فرارسید، مجبور شد آن دوران را در مخوف‌ترین زندان‌های شوروی سابق بگذراند.

سرگئی دولاتوف زمانی که به طور تخصصی به نویسندگی پرداخت برای چاپ داستان‌هایش در شوروی با مشکلاتی روبرو شد و از این‌رو تعدادی از نوشته‌هایش را به اروپای غربی فرستاد، غافل از این ‌که سازمان اطلاعات شوروی از این کار مطلع شده و آن را مخالف با منافع ملی خود دانسته است دولاتوف دوباره دستگیر و محاکمه شد.

دولاتوف دو سال پس از این ممانعت، در ۱۹۷۹ همراه با خانواده‌اش، به غرب مهاجرت کرد و در آنجا در مجله‌هایی همچون «نیویورکر» داستان‌هایش را به چاپ رساند و در همین ایام به شهرت ادبی رسید.

درباره اسدالله امرایی

اسدالله امرایی در اول اردیبهشت سال ۱۳۳۹ در شهر ری متولد شد. امرایی کارشناس زبان و ادبیات انگلیسی است و از سال ۱۳۶۰ با مطبوعات همکاری دارد. او آثار بسیاری از نویسندگان مطرح دنیا، مانند گابریل گارسیا مارکز، ژوزه ساراماگو، ایزابل آلنده، ارنست همینگوی و هاینریش بل را به فارسی برگردانده است.

بخشی از کتاب تپه پوشکین

«گفت همه اسم مرا مسخره می‌کنند. البته عادت کرده‌ام... چه‌ت شده؟ سرخ سرخ شده‌ای.»

«خیالت تخت. این سرخی ظاهری است. از درون، دموکراتی مشروطه‌خواهم.»

«نه جداً می‌گویم، انگار حالت خوب نیست.»

«زیادی عرق می‌خورم... آبجو میل دارید؟»

«برای چی این‌قدر عرق می‌خوری؟»

چه می‌توانستم بگویم. گفتم: «این یک راز است. به هر کسی که نمی‌شود بگویی...»

«پس قرار شده توی موزه کار کنی؟»

«دقیقاً!»

«تا دیدم فهمیدم.»

«یعنی قیافه‌ام مثل ادباست؟»

«میتروفانوف بدرقه‌ات می‌کرد. او از پوشکین‌شناسان درجه‌یک است. با هم رفیق هستید؟»

گفتم: «من رفیق او هستم. رفیق بدی‌های او.»

«منظور؟»

«بی‌خیال.»

«باید خاطرات گوردین، اشچیگولف، تسیالوسکایا... و کرن را بخوانی... جزوه‌هایی که درباره خطرهای اعتیاد به الکل نوشته‌اند هم توصیه می‌شود.»

«ببین آن‌قدر درباره خطرهای الکل خوانده‌ام که آخرش زده شدم و بی‌خیال شدم... بی‌خیال خواندن.»

«با تو که نمی‌شود حرف زد.»

راننده نگاهی به ما انداخت. توریست‌ها روی صندلی‌هایشان نشسته بودند. آرورا بستنی‌اش را تمام کرد و انگشت‌هایش را هم پاک کرد.

گفت: «تابستان‌ها موزه خوب پول می‌دهد. میتروفانوف نزدیک دویست روبل کاسب است.»

«اصلاً هیکلش دویست روبل می‌ارزد؟»

«چقدر گوشت‌تلخی!»

گفتم: «خب تو هم جای من باشی گوشت‌تلخ می‌شوی.»

راننده دوباره بوق زد.

آرورا گفت: «برویم؟»

اتوبوس‌های لِووُف جادار بود. صندلی‌های روکش‌دار آن از گرما می‌سوخت. پرده‌های زرد هم به حس خفقان دامن می‌زد.

کتاب خاطرات آلکسی وولف را ورق می‌زدم. در این کتاب از پوشکین به نیکی یاد شده بود و گاه او را خیلی بالا می‌بردند. این نزدیکی بیش از حد دید آدم را خراب می‌کند. همه می‌دانند که نوابغ دوست، رفیق و آشناهای زیادی دارند. اما آیا کسی باورش می‌شود که رفیقش نابغه است؟!

homa
۱۴۰۱/۰۵/۱۲

از زبان نویسنده‌ای بااستعداد اما طردشده مانند بسیاری از ساکنان روسیه در دوران شوروی نوشته شده. در تمام سطرهای کتاب نمادها و احساسات جاری است و برای درک آن نیاز به فکری روشن و حواسی جمع است. ترجمه بسیار عالی‌ست

- بیشتر
boustani
۱۴۰۰/۰۵/۲۶

تا ص171 خوندم و تلاش کردم از داستان یا فکر نویسنده سر در بیارم ولی کتاب حرفی برای گفتن نداشت و این احتمال هم هست که ترجمه نامناسب باشه!!!

sami
۱۴۰۰/۰۲/۰۵

بعضی کتابا مثل کابوس میمونن، این از همون هاست !

جواد
۱۴۰۰/۰۴/۰۸

کتاب رو نپسندیم از این جهت که چیزی به داده ها و اطلاعات من اضافه نمی کرد

باورم نمی‌شد تانیا قادر باشد بدون من برود. به گمانم برای او آمریکا مترادف طلاق بود. طلاقی که رسماً به وقوع پیوسته و ارزش خود را از دست داده بود. درست مثل آبجویی که کف آن خوابیده باشد. در زمان قدیم زن‌ها می‌گفتند: «می‌روم شوهر پولدار خوشگلی پیدا می‌کنم، آن وقت حسرتش می‌ماند برای تو.» این روزها می‌گویند: «می‌روم آمریکا.»
homa
کلمه‌ها پس‌وپیش شده است. محتویات آن بیرون ریخته. یا اساساً معلوم می‌شود که محتوایی ندارد. کلمات همین‌طور بی‌هدف ریخته روی هم، درست مثل سایهٔ یک بطری خالی. اما قضیه این نیست! من از این دست‌دست کردن مدام تو خسته شده‌ام. زندگی غیرممکن است. یا باید بنویسی یا زندگی کنی. یا ادبیات یا کاسبی. اما ادبیات کاسبی توست. تو از هر کاسبی که پول درآوردن هدف نهایی آن باشد، حالت به هم می‌خورد. این کاسبی‌ها را خدا و مرگ پر کرده. هر چیزی که جلو کاسبی‌ات را بگیرد، می‌زند و داغون می‌کند. امید، خاطره و آرزو را از بین می‌برد. مادی‌گرایی بی‌رحم و خشن و برگشت‌ناپذیر بر آن حاکم است.
homa

حجم

۱۲۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۴۹ صفحه

حجم

۱۲۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۴۹ صفحه

قیمت:
۷۴,۵۰۰
تومان