کتاب مردی از ژلاری
معرفی کتاب مردی از ژلاری
کتاب مردی از ژلاری حکایت یک عشق است که در زمان جنگ جهانی دوم رخ میدهد. کویتا لگاتووا نویسنده اهل چک این حکایت عاشقانه را نوشته و فرناز تیمورازف به فارسی ترجمه کرده است.
این کتاب برنده جایزه ادبی چک است. در سال ۲۰۰۴ فیلمی به نام ژلاری از روی این رمان ساخته شد و به عنوان نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان انتخاب شد.
درباره کتاب مردی از ژلاری
این داستان عاشقانه در زمان جنگ جهانی دوم میگذرد، نازیها کشور چک را اشغال کردهاند. زن جوانی که در پراگ پزشکی خوانده و به تازگی مشغول به کار شده است به یکی از استادان میانسالش دل میبازد. همین عشق او را عضو گروه پارتیزانی آنها میکند. کارش جابهجا کردن نامهها و اعلامیهها است. اما همین کار جان او را به خطر میاندازد زیرا گشتاپو به دنبال آنها است. او برای فرار از دست گشتاپو به روستای ژلاری میرود و ...
کتاب مردی از ژلاری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به رمانهای خارجی را به خواندن کتاب مردی از ژلاری دعوت میکنیم.
درباره کویتا لگاتووا
کویتا لگاتووا، نویسنده اهل چک، با نام حقیقی وییِرا هوفمانووا ۳ نوامبر ۱۹۱۹ متولد شد. او هرگز وارد حزب کمونیست نشد و به سیاستهای دولت اعتماد نداشت. او با استفاده از نامهای مستعاری که از دوستانش وام گرفته بود، نوشتههایش را منتشر میکرد. او پس از نگارش کتاب تندیسها به مدت بیش از بیست سال دست به قلم نبرد. مردی از ژلاری را در سال ۲۰۰۱ نوشت. کویتا لگاتووا در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۲ چشم از دنیا فروبست.
بخشی از کتاب مردی از ژلاری
اگر آینهای پیش رویم بود، یقیناً خود را لبخند بر لب میدیدم. یاد چهره ریخارد افتادم در لحظهای که پاکت را به دستم داد. برای اولین بار ترس در چشمانش خانه کرده بود. گفته بود خدا پشت و پناهت باشد. ذهنم بیش از این جملهٔ دعایی درگیر مسئلهای بود که بین ما دو نفر فاصله میانداخت. ریخارد عضو گروه برادران کلیسای پروتستان بود.
من به چیزی اعتقاد نداشتم.
با وجودی که ذاتاً ترسو بودم و زود ترس برم میداشت، با آرامش جلو رفتم بیآنکه هراسی به دلم راه دهم یا احساس خطر کنم. خوشبختانه این مأموریتها همیشه زود به اتمام میرسید. روز امتحانم موانع اولیه، یعنی تپش قلب شدید و دستان خیس از عرق، یقیناً ثابت کردند که به نفع من هستند. ریخارد عکسالعملی سخاوتمندانه و دلسوزانه نشان داد و به من فرصت داد تا از درون، خودم را بسازم. هرگز با تشویق و ترغیب وادارم نکرد.
شاید دقتم قانعش کرده بود. به هر حال به چیزی که در وجودم نهفته خیلی زود پی برده بود.
در ترم سوم، شغل دستیاری را به من پیشنهاد داد؛ از آن به بعد همدیگر را بیشتر میدیدیم. پیش از آنکه متوجه شوم بر باد رفتم.
دخترجان، بیش از حد مجاز از شما خوشم میآید.
این حرف مرا برد بر فراز بلندترین قله دنیا، آنقدر بالا که با کمبود اکسیژن مواجه شدم و کم مانده بود غش کنم.
او شوهر یک زن دیگر بود و پدر دو پسر. علم به این مطلب باید مرا بازمیگرداند به زمین واقعیات، اما بازنگرداند. دریافتم که انسان زیاد نمیتواند برای خودش تصمیم بگیرد. چقدر راحت به این نتیجه رسیدم!
حجم
۱۴۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
حجم
۱۴۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
نظرات کاربران
ترجمه اش خیلی بد بود 😖
دراماتیک و کوزت حال
این مجموعه شامل چند داستان کوتاه میشود که موضوع اصلی آنها زندگی در دهکدهای خیالی است به نام ژلاری، واقع در کوههای بِسکید و در سالهای سخت جنگ؛ این داستانهای کوتاه به نحوی به یکدیگر مرتبط هستند. سرنوشت غمانگیز و