کتاب لئا
معرفی کتاب لئا
کتاب لئا نوشته پاسکال مرسیه است که با ترجمه زهرا نیکانپور منتشر شده است. این کتاب روایتی جذاب است از جدال یک دختر با پدرش برای به دست آوردن آرزوهایش.
درباره کتاب لئا
با مرگ همسر مارتاین در خانواده غمی بزرگ بوجود میآید. دختر او آشفته میشود و تمام زندگیاش را سیاه و تمام شده میبیند و تمام لحظاتش را با به سوگ مادرش میگذراند. تااینکه یک روز در یک ایستگاه قطار صدای ویولن، لئا را از دل تاریکی بیرون میکشد و به او زندگیای تازه میبخشد. پدر شوق یادگیری ویولن و استعداد بسیار دخترش را میبیند و تلاش میکند تمام اسباب آرامش و شادی را برای او آماده کند. برای دختر ویولون میگیرد و لئا هم با اشتیاق شروع به یاد گرفتن میکند و بهخاطر استعداد بسیارش پیشرفت میکند. لئا مشهور میشود و تصمیم میگیرد مستقلتر زندگی کند اما پدر علاقهای ندارد به او این اجازه را بدهد و همین موضوع هردوشان را به خطر میاندازد.
خواندن کتاب لئا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب لئا
«میتوانم با ذکر روز، حتی ساعت، دقیقاً بگویم کِی همهچیز شروع شد. سهشنبهروزی بود، هجده سال پیش، تنها روز هفتهای که لئا بعدازظهرها هم مدرسه داشت. یکی از روزهای ماه مه، آسمان آبی تیره، همهجا درختها و بوتههای پُرشکوفه. لئا از مدرسه آمد، کنارش کارولینه، دوستش از همان نخستین روزهای مدرسه. دردناک بود دیدن اینکه لئا غمگین و بیجنبوجوش، کنارِ کارولینهٔ پُرجستوخیز، پلههای کمشمار را بهسمت حیاط مدرسه پایین میرفت. قدمکش رفت؛ مانند یک سال پیش، که باهم از کلینیکی بیرون آمده بودیم که سِسیل در آن نبرد علیه سرطان خون را باخته بود. آن روز، لئا وقت وداع با چهرهٔ آرام مادر، دیگر گریه نکرده بود. اشکهایش تمام شده بودند.
هفتههای نزدیک به این ماجرا، روزبهروز کمتر حرف زده بود، و با گذشت هر روز، بهنظر میآمد حرکاتش آهستهتر و خشکتر شدهاند. هیچچیز قادر به از میان بردن این بیجنبوجوشی نبود؛ حتی تمام آنچه همراه او انجام داده بودم؛ هیچیک از انبوه هدیههایی که برایش خریده بودم، آنهم وقتی بهنظر میرسید میتوانم آرزویی را از حالت چهرهاش بخوانم؛ حتی جوکهای زورکیام نمیتوانست در او اثر کند؛ و مهمتر از آن، ورود به مدرسه با آنهمه روابط تازه؛ و به همان اندازه زحمتی که کارولینه از همان روز اول متحمل شد تا او را بخنداند.
«خداحافظ»؛ کارولینه این را دم در به لئا گفت و دستش را انداخت دور شانههای او. سرزدن چنین رفتاری از دختری هشتساله غیرمعمول بود: انگار خواهر بزرگسالی باشد که پشتیبانی و دلداری خود را بدرقهٔ خواهر جوانترش میکند. لئا نگاهش را مثل همیشه به زمین انداخت و اصلاً پاسخی نداد. بیکلام دستش را توی دستم گذاشت و کنار من به راه افتاد، طوری که انگار میان سرب مذابِ کمی سفتشده قدم برمیدارد.
حجم
۳۰۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۳۰۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
نظرات کاربران
من تا حالا نثر پاسکال مرسیه رو نخونده بودم. فکر میکنم اگه کتاب قبلیش که فیلم هم شده،«قطار شبانهی لیزبون» رو خونده باشید و پسندیده باشید احتمالا از این هم خوشتون بیاد. برای من ترجمه خیلی خوب نبود. با واژهها
ترجمه ش و جمله بندیش چقدر بده آدم سرش گیج میره. جلد روی کتاب رو دوست داشتم. فکر میکردم جذاب باشه ولی خوندنش سخته.
گرچه خواندن این کتاب را به همه شما توصیه میکنم ولی برای دانشجویان موسیقی خواندن این کتاب ضروری است.