دانلود و خرید کتاب نه آدمی اوسامو دازای ترجمه مرتضی صانع
تصویر جلد کتاب نه آدمی

کتاب نه آدمی

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۱۰۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نه آدمی

کتاب نه آدمی نوشته اوسامو دازای است. نه آدمی، از آخرین کتاب‌های اوسامو دازای است. از همان دسته کتاب‌هایی که دقیقا پیش از خودکشی‌اش نوشته شده است. این کتاب را می توان خود زندگینامه نویسی‌ای در قالب داستان دانست. اوسامو دازای خودش می نویسد که در کودکی نقاب دلقک به چهره می‌زده تا از مردم فرار کند. نه آدمی داستان شخصی ست که زندگی اش مملو از شراب، رابطه ی جنسی، تنهایی و ناامیدی است.

این کتاب از ابتدا با تصویری سیاه از کودکی عجیب شروع می‌شود و این دنیا در داستان ادامه دارد. کتاب نه آدمی یک رمان فلسفی است که تفکرات نویسنده را به خوبی نشان می‌دهد. کتاب نه آدمی می‌تواند شما را به دنیای ذهنی عجیب نویسنده ببرد و کمک کند تصاویر و تجربیات جدیدی را از سربگذرانید.

خواندن کتاب نه آدمی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی فلسفی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب نه آدمی

شاید پیش خودتان بگویید هنوز از انگیزه و محرک آدم‌ها سر درنمی‌آوردم. با کشف تضاد معیار خوشبختی در ذهنم با دیگران شب‌ها از ترس به خود می‌پیچیدم. فکرش مرا به آستانهٔ جنون می‌برد. نمی‌دانستم خوشبخت‌ام یا نه. مردم پیش از این بارها در همان کودکی به من گفته بودند چه بخت بلندی دارم ولی حس می‌کردم در آتش‌ام. می‌دانم آنان که مرا خوشبخت می‌خواندند هزاران بار از من خوشبخت‌تر بودند. گاهی حس می‌کردم بارِ ده نگون‌بخت را بر دوش من نشانده‌اند، که اگر سر سوزنی از آن بر دوش کناردستی‌ام بود به سیم آخر می‌زد و آدم می‌کشت. نمی‌دانم بار پریشانی اطرافیانم چه اندازه سنگین است. دردسرهای واقعی‌شان، اندوه‌هایی که با لقمهٔ نان تسکین می‌یابد... آه لقمهٔ نان، ای دوزخ، اصیل‌ترین درد بشر، دردی که پشتِ ده اسب باری را خرد می‌کنی... ولی درست متوجه نمی‌شوم اطرافیانم چطور به زندگی ادامه می‌دهند و یک به یک پشت احزاب سیاسی درمی‌آیند بی‌آن‌که دیوانه شوند، وا بدهند، غرق ناامیدی شوند و خودشان را راحت کنند؟ چطور دردشان اصیل است؟ من می‌گویم اینان چنان خودشیفته شده‌اند که حتی به خودشان هم اجازهٔ شک در زندگی عادی و بهنجارشان را نمی‌دهند. اگر حق با من باشد دردشان درد نیست. عوام‌ترینِ عوام‌اند. چه می‌دانم. اگر شب درست بخوابید به گمانم سحر خوب برمی‌خیزید. چه خواب‌هایی می‌بینند؟ در خیابان به چه چیزهایی فکر می‌کنند؟ به پول؟ نه همیشه، همه‌اش که این نیست.

معرفی نویسنده
اوسامو دازای

اوسامو دازای نویسنده‌ی ژاپنی است که در سال‌های ۱۹۰۹ تا ۱۹۴۸ زیسته است. دازای تحت تاثیر نویسندگان بزرگی چون ریونوسوکه آکوتاگاوا و داستایفسکی بوده است. در حالی که آثار دازای که به زبان ژاپنی تالیف شده‌اند منبع الهام بسیار از نویسندگان معاصر ژاپن بوده است، این آثار به طور محدود به زبان‌های دیگر ترجمه شده است. به بزرگ‌داشت این نویسنده، جایزه‌ی ادبی اوسامو دازای در ژاپن در سال ۱۹۶۵ تاسیس شد و همچنان سالانه به نویسندگان غیرنامی داستان‌های کوتاه برجسته اعطا می‌شود. از جمله آثار مهم دازای می‌توان به «نه آدمی» و «خورشید رو به غروب» اشاره کرد.

کاربر 2187555
۱۴۰۰/۰۱/۰۷

کتاب محتوای جدید،جالب و قابل تاملی داشت که باعث میشد موقع خوندنش فقط روی اون تمرکز کنم. مطمعئنا تجربه خوندن شاهکار این نویسنده توانا و نو اندیش ژاپنی که ادبیات مدرن ژاپن رو بوجود آورده میتونست هزاران بار لذتبخش تر

- بیشتر
هویج بستنی
۱۴۰۰/۱۰/۱۴

حس می کنم این کتاب رو واقعا دازای نوشته کسانی که انیمه رو دیدن درک می کنن حالا می فهمم چرا دازایی که عاشقش بودیم انقدر می خواست بمیره اون دیوانه نبود ، واقعا عاقل و با احساس بود

.
۱۴۰۰/۰۶/۲۶

صادقانه بخوام بگم، بنظرم مشکل از ترجمه کتاب بود. گیرا و واضح نبود. در فرهنگ و ادبیات ژاپن یکسری اصطلاحات خاص هست که مترجم باید به شخص خواننده، منظورِ اون اصطلاحات رو برسونه که بنظر من این موضوع در رابطه

- بیشتر
erfan._.teikst
۱۴۰۱/۰۳/۰۱

کتاب انتقال حس وحشتناک بالایی داره میشه اتفاقات داخل کتاب رو حس کرد ولی درک کردنشون زمان میبره و شاید هرگز نشه تمام لایه های کتاب رو کامل رمز گشایی و موشکافی کرد. رفتار های یوزو از جهاتی قابل فهم

- بیشتر
*𝐻𝑒𝒾𝓇𝒶𝓃
۱۴۰۲/۰۱/۲۱

| زخمی بر سینه ی من است که با من حرف نمی زند با دوستانم حرف نمی زند با دکترم حرف نمی زند زخمی که منتظر مانده است شب شود و از اعماق خونی اش تو را صدا بزند. |گروس عبدالملکیان| پ.ن: «یک جایی خلائی ست که باید

- بیشتر
kaori
۱۴۰۰/۰۹/۱۳

موقع خوندن تا بخش اول حس کنجکاوی داشتم یکم جلو رفت واقعا درک کردمش و تمامی حس هایه منو به وضوح توضیح داد و درکش راحت بود ... تو ادامه یکم احساس تاریکی کردم یجورایی برام حس غمگینی داشت میترسم ادامه

- بیشتر
Melikatgtg
۱۴۰۰/۰۷/۳۰

عالی بود اولین کتابی بود که از یک نویسنده ژاپنی خوندم و دلیل جذب شدنم هم تماشای انیمه ای در همین رابطه بود داستان با وجود کوتاهی عمق خیلی زیادی داره و نگاهش به انسان بسیار تاریک و قابل تفکره

- بیشتر
امیر تاجور
۱۴۰۰/۱۰/۲۰

این کتاب واقعا عالیه چون جنبه های مختلفی از زندگی رو به تصویر میکشه جالب ترین نکته کتاب نگاه کردن بهش از بُعد روانشناختی و روان شناسی هست و این باعث نزدیک شدن کتاب به شما میشه البته در کنار

- بیشتر
.
۱۳۹۹/۰۹/۳۰

خیلی عالیه. 😍😍😍😍حرف نداره.

AkhosraviA
۱۳۹۹/۰۸/۰۶

توی ژانر خودش عالیه این کتاب 🌾✋🏻

این نیز بگذرد. این تنها عبارتی‌ست که در دوزخِ آدمیان به درستیِ آن رسیده‌ام.
Agha_M@hdiar
دوست‌داشته‌شدن چه سخت است.
mj
گمان می‌کردم اگر دستگیرم کنند حبس کشیدن برایم مثل آب خوردن خواهد بود؛ تو بگو ابد باشد. ترجیح می‌دادم در زندان سر راحت بر بالین بگذارم تا اینکه هر شب از ترس واقعیت‌های زندگی در بستر بنالم.
شلاله
همیشه گونهٔ زنِ آدمیزاد را چند صد بار پیچیده‌تر و درک‌ناپذیرتر از مردش می‌دیدم.
Agha_M@hdiar
دیگر نه شاد بودم نه ناشاد. این نیز بگذرد. این تنها عبارتی‌ست که در دوزخِ آدمیان به درستیِ آن رسیده‌ام. این نیز بگذرد.
~نگار
از خدا هم می‌ترسم. نمی‌توانم به مهرش دل ببندم. تنها به کیفرش ایمان دارم. ایمان باور به پذیرش قهر خداست با سری افکنده. می‌شد به دوزخ ایمان داشت ولی به بهشت نه.
نازنین بنایی
پنداشت پیروزی و بقا برای آدمی بی‌آن‌که کارزار و ستیزی در میان باشد میسر نیست. از حس وظیفه به میهن دم می‌زنند و هدف‌شان جز فرد نیست.
Agha_M@hdiar
سرکوفت‌ها را در سکوت با سری افکنده می‌پذیرفتم، حال آن‌که ترس از درون دیوانه‌ام می‌کرد.
محمدرضا
دوست‌داشته‌شدن چه سخت است.
I'm 26
کنارم دراز کشید. نزدیک سپیده‌دم برای نخستین بار گفت: «مرگ». او هم زیر بار آدم بودن کمر خم کرده بود.
دکتر بی مریض
شاید مرام را کمتر برای زنان به‌کار ببرند ولی تجربه‌ام در شهر می‌گوید چه‌بسا مرام زنان از مردان بیشتر باشد
Rezvan
همیشه می‌کوشیدم درگیر پیچیدگی‌های کثیف مردم نشوم. هراس گرفتاری در گرداب‌شان کشنده بود. من و سونکو فقط یک شب دلباختهٔ همدیگر بودیم. مال من نبود. دور بود بخواهم نام چنین حسی را حسرت بگذارم. ولی باز خشکم زد.
نازنین بنایی
«می‌گن فقر که از در بیاد تو عشق از پنجره درمی‌ره. همه منظور این مثل رو اشتباه برداشت می‌کنن. فکر می‌کنن این یعنی هروقت جیب مرد خالی شد زنش دورش می‌زنه. جیب مرد که خالی شه خودش بسه، خودش بدبختیه. دیگه به هیچ دردی نمی‌خوره. خنده کم‌کم از لبش می‌افته و ابروهاش تو هم می‌ره. سرانجام از سر ناامیدی زنه رو دک می‌کنه. این داره می‌گه اگه یه مردی به‌هم بریزه اونقدر درجا می‌گرده و می‌گرده که زنش رو دور می‌زنه. باور نداری تو فرهنگ کانازاوا برو معنی‌ش رو نگاه کن. بدبختی اینجاست که من فاصلهٔ چندانی با این داستان ندارم.»
نازنین بنایی
بیراه نیست می‌گویند جهان فقط و فقط آدم غمگین می‌پرورد.
~نگار
هرچه بیشتر فکرش را می‌کنم کمتر دستگیرم می‌شود. هرآنچه هست نکبت و عذاب این اندیشه است که تنها من‌ام که با دیگران فرق دارم. گفت‌وگو برایم میسر نبود. از چه باید می‌گفتم؟ چطور می‌گفتم؟ نمی‌دانم.
NeginJr
پیش خودم می‌گفتم تا وقتی می‌توانم آن‌ها را بخندانم همه چیز خوب است. اگر خوب کارم را انجام بدهم شاید پای‌شان را از کفشم بیرون بکشند و برای‌شان مهم نباشد که ازشان فاصله گرفته‌ام.
کاربر ۴۲۱۷۵۰۱
زندگی گروهی از نشدن‌هاست.
Hanieh Sadat Shobeiri
از آنجا که پیش آن‌ها اعتمادبه‌نفسی برای بودن و صحبت کردن نداشتم، دردهای تنهایی‌ام را در صندوق سینه مُهر و موم می‌کردم. خاک‌شان می‌کردم تا نکند فاش شوند. ادای آدم‌های خوش‌بین را درآوردم و عاقبت از خود تلخکی تراز اول ساختم.
zahra haqiqi
دیگر مجرم نبودم، مجنون بودم. نه، دیوانه نه. هرگز دیوانه نبوده‌ام. حتی یک لحظه. خودم می‌دانم، می‌گویند بیشتر دیوانه‌ها همین را می‌گویند. می‌گویند دیوار اینجا مرز هنجار و دیوانگی‌ست.
بابونه
هر لاله که پژمرد نخواهد بشکفت...
Rezvan

حجم

۸۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۰۲ صفحه

حجم

۸۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۰۲ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۵۰%
تومان