دانلود و خرید کتاب دریای هیولاها ریک ریوردان ترجمه میثم فرجی
تصویر جلد کتاب دریای هیولاها

کتاب دریای هیولاها

معرفی کتاب دریای هیولاها

کتاب دریای هیولاها، نوشته ریک ریوردن و ترجمه میثم فرجی، دومین کتاب از مجموعه پرسی جکسون و المپین‌ها است. ماجرای دریای هیولاها ماجرای نجات سخت دوستش پرسی جکسون، گرور است. 

دریای هیولاها جوایز زیادی از جمله جایزه مارک تواین، عنوان برترین کتاب پیشنهادی و عنوان رمان برگزیده‌ی Book Sense را از آن خود کرده است. در سال ۲۰۱۳ کمپانی فاکس فیلمی بر اساس این داستان تولید کرد.

درباره‌ی کتاب دریای هیولاها

دریای هیولاها، یک رمان فانتزی ناب و جذاب پر از ماجراهایی است که شما را سرگرم می‌کند و تا انتها دنبال خود می‌کشاند. ماجرای دریای هیولاها، که بر اساس اسطوره‌های یونانی نوشته شده است، ماجرای نجات گرور است. گرور در خواب از پرسی جکسون کمک می‌خواهد. اما در همین حال اتفاقات وحشتناک دیگری هم در حال وقوع است. قرار است بچه‌ها تابستان را در اردوگاه بگذرانند اما درختی که از اردوگاه محافظت می‌کند در شرف نابودی است. بنابراین پرسی و دوستش آنابث باید برای نجات درخت به دنبال پادزهر باشند. گرور هم در جزیره‌ای به دستان پولیفموس اسیر است. آن‌ها در دریای هیولاها به ماجراجویی می‌پردازند و ... 

کتاب دریای هیولاها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر از خواندن داستان‌های فانتزی لذت می‌برید، کتاب دریای هیولاها یک گزینه‌ی عالی است. کتاب دریای هیولاها را به نوجوانانی که می‌شناسید هدیه بدهید تا لذت خواندن یک داستان خوب را تجربه کنند.

بخشی از کتاب دریای هیولاها

گروور از چیزی ترسیده بود که تعقیبش می‌کرد. احتمالاً از لب ساحل می‌آمد. هنوز شن خیس به پشم‌هاش چسبیده بود. از جایی فرار می‌کرد. می‌خواست تا حد امکان از... چیزی دور شود.

صدای غرش ترسناکی در باد پیچید. پشتِ سر گروور، انتهای خیابان، سایه‌ای پیدا شد. محکم به یکی از لامپ‌های کنار خیابان خورد، لامپ ترکید و مثل فشفشه جرقه زد.

گروور که داشت از شدت ترس فریاد می‌کشید، باز هم پاش لغزید. پیش خودش غرولند کرد که باید فرار کنم. باید به آن‌ها خبر بدهم!

نمی‌توانستم ببینم چی او را تعقیب می‌کند، اما هر چه بود غرغرها و فحش دادن‌هاش را می‌شنیدم. نزدیک‌تر که شد زمین لرزید. گروور با سرعت دوید گوشه‌ای از خیابان و گیر افتاد. وارد بن‌بستی شده بود که پُرِ مغازه بود. نمی‌توانست برگردد. دری که کنارش بود با وزش باد باز شد. روی تابلویی که بالای ویترین تاریکش بود، خواند: لباس عروس سنت‌آگوستین.

گروور دوید توی مغازه و پشت لباس‌های عروس شیرجه زد.

سایهٔ هیولا از جلوی مغازه افتاد داخل. می‌توانستم بوی آن موجود را حس کنم ــ ترکیب مشمئزکنندهٔ پشمِ خیسِ گوسفند و گوشت گندیده و بوی ترشیدگیِ غیرمعمولی که خاص بدن هیولاهاست، درست مثل راسویی که غذای مکزیکی خورده باشد.

StarShadow
۱۴۰۲/۰۲/۳۰

یه سوال بپرسم فازتون چیه؟ این کتاب جلد دوم مجموعه ی پرسی جکسون هست. چرا از کل مجموعه فقط همین یه جلد رو توی طاقچه موجود کردید؟ حتی جلد اول رو هم ندارید. مدت هاست که بارها در قسمت پیشنهاد کتاب به

- بیشتر
المپیان؟:)
۱۴۰۰/۰۵/۲۲

کلمات در سر من در حال گردش اند ولی هیچ توصیفی برای این کتاب فوق العاده پیدا نمی کنم کتابی پر از جذابیت پر از تازگی مطمئنا از این کتاب خسته نمیشید طرفداران ژانر فانتزی این کتاب رو از دست ندید به

- بیشتر
parisa
۱۳۹۹/۰۷/۱۵

پس چرا جلد دورو ترجمه کردن مگه پرسی جکسون پنج جلدی نیست؟

Samaneh MT
۱۳۹۹/۰۷/۲۰

من نسخه چاپیش رو خوندم. کتاب های ریک ریوردان همه فوق العادن👌

☆.sara.☆
۱۳۹۹/۱۲/۰۹

عالیه اگر سبک فانتزی یا تخیلی دوست دارید خیلی خوبه

Maryam
۱۳۹۹/۰۹/۲۲

خیلی عالیه من به همه پیشنهاد می کنم این مجموعه را بخوانند 😊

A
۱۴۰۲/۰۵/۱۱

مجموعه پرسی جکسون واقعا داستان جالب و خواندنی ای داره پیشنهاد میکنم اول پرسی جکسون رو بخونید و بعد مجموعه بعدی یعنی قهرمانان المپ. کتابهای ریک ریوردن به همدیگه مرتبطن. و اینکه جلد اول ( دزد آذرخش ) رو چرا

- بیشتر
sana
۱۴۰۰/۱۱/۰۴

خود کتاب و نویسنده عالی هستن ولی ترجمه کتاب به نظرم بعضی جاها خوب نبود و متن روان نبود ولی خود کتاب عالی هست لطفا همین کتاب ولی از انتشارات بهنام قرار بدید ممنون

کاربر 8103469
۱۴۰۲/۱۲/۰۲

عالی اگر بخونید نمی تونید ولش کنید ای کاش قسمت های دیگر این کتاب را هم بزارن

کاربر ۳۸۳۴۳۱۴
۱۴۰۰/۱۰/۱۹

فوق العاده بود فوق العاده من اولین بار به طور اتفاقی جلد سومش رو چاپی خریدم و بعد از خوندن واقعا عاشقش شدم کتاب خیلی قشنگی بود من خودم به شخصه یک جلد رو ۱۰ بار خوندم و الان حفظ

- بیشتر
یک قالی ایرانی کف اتاق پهن بود. دو کاناپهٔ مجلل وسط اتاق را پُر کرده بود، با یک کاناپهٔ تخت‌خواب‌شو در گوشه و یک میز ناهارخوری از چوب ماهون، گوشهٔ دیگر. روی میز پر بود: جعبه‌های پیتزا، بطری‌های نوشابه و یک ساندویچ رُست‌بیف روی سینیِ نقره‌ای.
المپیان؟:)
به‌هرحال قهرمانی، همنام من، پرسوس، او را درست به‌موقع نجات داده بود و با استفاده از سر مدوسا هیولای دریا را به سنگ تبدیل کرده بود.
المپیان؟:)
آخرین روز مدرسه. حق با مادر بود، باید خوشحال می‌بودم.
کاربر ۲۰۰۰۳۲۱عالی بود 🌺🌺🌺
شلوار جین کهنه‌ای می‌پوشید، کفش کتانی کثیفی پا می‌کرد و پیراهن چهارخانهٔ فلانل می‌پوشید که سوراخ‌های زیادی داشت. بوی کوچه‌های تاریک و متروک نیویورک‌سیتی را می‌داد، خب آن‌جا زندگی می‌کرد، توی کارتن خالی یخچال، انتهای خیابان ۷۲.
کاربر ۲۰۰۰۳۲۱عالی بود 🌺🌺🌺
در همین لحظه آهویی از لای بوته‌ها بیرون پرید. در چمنزار یورتمه می‌رفت، شاید دنبال علف می‌گشت، ناگهان گوسفندها همه شروع به بع‌بع کردند و به طرف او هجوم آوردند. این اتفاق چنان سریع افتاد که آهو تلوتلو خورد و در دریایی از پشم و سُم، غرق شد. هوا پُر شده بود از علف و خز. چند ثانیه بعد همه پراکنده و آرام مشغول چریدن شدند. از آهو جز مقداری استخوان سفید و تمیز چیزی باقی نمانده بود. من و آنابث به‌هم نگاه کردیم. او گفت: «آن‌ها مثل پیراناها هستند.» «پیراناهای پشمالو. چه‌طور می‌توانیم؟...»
کاربر ۲۰۰۰۳۲۱عالی بود 🌺🌺🌺

حجم

۲۱۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۲۳ صفحه

حجم

۲۱۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۲۳ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
۳۶,۰۰۰
۵۰%
تومان