کتاب مایکل وی (جلد ششم)
معرفی کتاب مایکل وی (جلد ششم)
کتاب مایکل وی؛ جلد ششم سقوط هادسن رمانی خواندنی از ریچارد پل اوانز است. مایکل وی پسری چهاردهساله است که با کشف کردن استعدادهایش، به سختیها و گرفتاریهای عجیبی دچار میشود و حالا باید با تمام توانش، برای آزادی دوستانش تلاش کند.
اگر از داستانهای ماجرایی لذت میبرید، کتاب مایکل وی؛ جلد ششم را با ترجمهی فرانک معنویامین بخوانید.
دربارهی کتاب مایکل وی؛ جلد ششم
کتاب مایکل وی؛ سقوط هادسن، جلد ششم از مجموعهی مایکل وی، نوشته ریچارد پل اوانز است. مایکل وی پسری چهاردهساله است که استعدادهایش را کشف کرده است اما اتفاق عجیبی رخ میدهد و او را گرفتار سختیها و ماجراهای باورنکردنی میکند. همه فکر میکنند مایکل به سندروم تورت مبتلا است. یک نوع بیماری مغزی نادر که شخصِ مبتلا بیاختیار صداها و کارهایی انجام میدهد که نمیتواند کنترلشان کند. اما ماجرا این نیست. مایکل، یک پسر معمولی نیست. او یک پسر الکتریکی است که میتواند از دستهایش انرژی الکتریکی ساطع کند...
مایکل و الکتروکلن قصد دارند خطرناکترین ماموریتشان را انجام دهند. احتمال دارد بعضی از اعضای گروه از این عملیات زنده برنگردند.
رهبر مقاومت که فقط به نام صدا شناخته میشود، معتقد است که بهترین روش برای شکست الجن، دزدیدن پولهای آنها است. رسیدن به این هدف هم فقط با دزدیدن ژول ممکنه، همان کشتی الجن که در واقع یه جورایی خزانهداری شناوره. برای این کار مایکل و دوستاش به کمک نیاز دارند؛ و با خبر شدهاند که یکی از اعضای نگهبانهای برگزیدهی الجن به اسم «ولچ» با هتچ به مشکل خورده است. سه تا از اعضای الکتروکلن هم به مرگ محکوم شدهاند. اگر الکتروکلن بتواند این بچهها رو نجات بدهد و قبل از الجن به ولچ برسد، ممکن است بتواند ژول را هم بدزدد.
کتاب مایکل وی؛ جلد ششم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
دوستداران داستانهای فانتزی و پرماجرا از خواندن کتاب مایکل وی؛ جلد سوم لذت میبرند. اگر نوجوانی را میشناسید که به داستانهای تخیلی و فانتزی علاقهمند است، کتاب مایکل وی؛ جلد سوم را به او هدیه بدهید.
دربارهی ریچارد پل اوانز
ریچارد پل اوانز ۱۱ اکتبر ۱۹۶۲ در سالت لیک، یوتا متولد شد. او با نوشتن داستان جعبهی کریسمس که برای فرزندش نوشته بود، مشهور شد و کمی بعد ماجراهای مایکل وی را منتشر کرد.
بخشی از کتاب مایکل وی؛ جلد ششم
بعد به تایوان رفتیم و در آنجا دختر کوچولوی نابغهای به نام اژدهای یشمی را نجات دادیم، پیش از اینکه الجن بتواند چیزی را که دختر میدانست از سرش بیرون بکشد. اطلاعاتی که الجن بهدنبالش بود، بازسازی ماشین MEI ۳۱ و همچنین ساخت تعداد بیشتری انسان الکتریکی بود. پس از فرار از نیروگاه استارسورس تایوان متوجه شدیم الجن به مزرعهٔ تکهای ـ از ـ زمان، پایگاه ما و مرکز فرماندهی مقاومت در مکزیک حمله کرده بود.
به مزرعه یا حداقل چیزی که پس از بمباران هلیکوپترهای الجن از آن بهجا مانده بود پرواز کردیم. فکر کردیم همه مردهاند، تا اینکه جرواسو۳۲ ما را پیدا کرد و به مرکز جدید مقاومت در مزرعهٔ کریسمس، نزدیک پارک ملی زیون در یوتای جنوبی برد. سپس من، تایلور، جرواسو و ایان به بویز برگشتیم و والدین تایلور را نجات دادیم.
بااینحال، بهرغم تمام تلاشهای ما، الجن همچنان قویتر میشود. حالا نقشهای کشیدهایم تا یک بار برای همیشه آنها را متوقف کنیم. قرار است به پایگاه الجن در دولت جزیرهای تووالو در اقیانوس آرام جنوبی برویم تا ژول، قلک شناور الجن، را بدزدیم. با اینکه این عملیات بهخودیخود دیوانگی است، تنها، مأموریتی دیگر در میان مأموریتهای دیوانهوار ما محسوب میشود. هتچ سه نفر از بچههای الکتریکی خودش را به جرم خیانت زندانی کرده است. قویترین بچهها را: کوئنتین، تارا و تورستین. قرار است سعی کنیم آنها را نیز نجات بدهیم. باورم نمیشود دارم به این کار حتی فکر میکنم. این بچهها به اضافهٔ بریان همان بچههایی هستند که درست پیش از اینکه هتچ در پرو مرا به خورد موشهایش بدهد مسخرهام کردند. این اولینباری است که تمام ما الکتریکیها (بهجز گریس) با هم به مأموریت میرویم. حتی تانر و نیشل هم هستند. اگر بچههای الکتریکی هتچ تصمیم بگیرند با ما همکاری نکنند، نیشل خیلی به دردمان میخورد. بااینحال، این عملیات برای نیشل بسیار خطرناک است. آخرینباری که نیشل هتچ را دید، به او خیانت کرد، هتچ هم اصلاً اهل بخشش نیست. حدس میزنم نهایت تلاشش را خواهد کرد تا نیشل تقاص کاری را که کرد پس بدهد. ولی خب، فکر کنم این کاری است که با همهٔ ما خواهد کرد.
حجم
۲۹۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۲۹۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
نظرات کاربران
بزرگترین ایرادش سانسور شده بود چون اگه در گوگل سرچ کنید یکی از ژانر های کتاب رمانتیک است اما این کتاب به هیچ وجه رمان تیک نیست کاش حداقل کتاب های الکترونیکی بدون سانسور بود برای علاقه مندان به این
عالیه . من عاشق کتاب های فانتزی ام 😍😍😍
خب بیشتر از اینکه از کتاب لذت ببرم دستم تو پوست گردو موند و خمار موندم. کتاب مثل نسخه ی قبلی داستان رو نیمه تموم گذاشت و رفت برا جلد بعد. من که نمیتونم منتظر ترجمه بمونم. خودم میرم نسخه
وای خدا هرچی از این مجموعه تعریف کنم کم گفتم😎 با شخصیت هاش همراه شدم و تو داستان فرو رفتممممم. مردم از انتظار پس کی جلد هفت میاد؟! ☹ البته کسی که جلد شش این کتاب رو می خونه مطمئنا نیازی
خیلییییییییی عالیییییی و جذاب و هیجان انگیز بود👍🏻👍🏻👍🏻 از دست ندین🚫
مرسی طاقچه که تمام جلد های این کتاب رو گذاشتی
آخرش به شدت غمگین و دردناکه 😢😭ولی عالی بود👍🏻
مثل تمام جلد های قبلش خیلی خوب بود ولی اعتراف میکنم بدجوری زد تو ذوقم چرا آخه نمیشد توی همین جلد ادامه کتاب رو مینوشتن آدم تا کتاب بعدی بیاد و بخوندش دق میکنه که کتاب بعدی هم که هنوز ترجمه
خیلیییییی عالیه
میدونم غیر ممکن بود ولی امیدوار بودم هیچکس طوریش نشه😭😭خیلی ناراحت شدم...